پیشنویس:ازدواج سفید: تفاوت میان نسخهها
حمید گلزار (بحث | مشارکتها) جز ۲۰ نسخه واردشده |
حمید گلزار (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
=== افزایش چالشهای اجتماعی === | === افزایش چالشهای اجتماعی === | ||
در جامعهٔ امروزی هزینههای زندگی مشترک افزایش چشمگیری یافته و تأمین آن توسط مرد، بهعنوان سرپرست خانواده، مشکلتر شده است. افزایش نرخ بیکاری و تورم نیز این وضعیت را پیچیدهتر میکند. از طرف دیگر ورود زنان به بازار کار و تغییر نگرش جامعه دربارهٔ اشتغال زنان، مطالبهگری حقوق زنان را در جامعه افزایش داده و موازنه ازدواج را به چالش کشیده است. همین فرایند در لایه دوم، موجب افزایش آمار [[طلاق]] در جامعه شده که نگرش منفی جوانان به ازدواج رسمی و سنتی را در پی داشته است. آداب و رسوم دستوپاگیری که جامعه بر ازدواج رسمی تحمیل کرده است، چالش دیگری است که افراد را بهسوی پذیرش همخانگی سوق میدهد؛ زیرا در همباشی دو طرف بدون دخالت دیگران، شریک خود را انتخاب میکنند و دغدغه انواع مراسم را ندارند.<ref>احمدی، سفیدِ سیاه، 1399ش، ص90-94.</ref> | در جامعهٔ امروزی هزینههای زندگی مشترک افزایش چشمگیری یافته و تأمین آن توسط مرد، بهعنوان سرپرست خانواده، مشکلتر شده است. افزایش نرخ بیکاری و تورم نیز این وضعیت را پیچیدهتر میکند. از طرف دیگر ورود زنان به بازار کار و تغییر نگرش جامعه دربارهٔ اشتغال زنان، مطالبهگری حقوق زنان را در جامعه افزایش داده و موازنه ازدواج را به چالش کشیده است. همین فرایند در لایه دوم، موجب افزایش آمار [[طلاق]] در جامعه شده که نگرش منفی جوانان به ازدواج رسمی و سنتی را در پی داشته است. آداب و رسوم دستوپاگیری که جامعه بر ازدواج رسمی تحمیل کرده است، چالش دیگری است که افراد را بهسوی پذیرش همخانگی سوق میدهد؛ زیرا در همباشی دو طرف بدون دخالت دیگران، شریک خود را انتخاب میکنند و دغدغه انواع مراسم را ندارند.<ref>احمدی، سفیدِ سیاه، 1399ش، ص90-94.</ref> | ||
==مفهومشناسی== | |||
ازدواج در زبان عربی معادل «[[نکاح]]» به معنای «پیوستن» است.<ref>فیومی، المصباح المنیر في غریب الشرح الکبیر للرافعی، 1413ق، ج2، ص624</ref> نکاح در اصطلاح عرب، به معنای متفاوتی بکار رفته است. این واژه هم به معنای [[عقد]] هم به معنای جماع است ولی معنای اصلی نکاح همان عقد میباشد و از جهت کنایی از جماع استفاده شده است و عربها تصریح به آن را قبیح میشمرند و در زبان عرب این غیر ممکن است که با لفظ قبیح از غیر قبیح تعبیر کنند. لازم به ذکر است تمام موارد نکاح در قرآن به معنای ازدواج است.<ref>قرشی، قاموس قرآن، 1371ش، ج7، ص108</ref> | |||
واژه ازدواج در اصطلاح [[همسر]] گرفتن [[مرد]] يا [[زن]] است كه به سبب [[عقد ازدواج]] همراه با شرايط آن، تحقّق مىيابد و از آن در باب [[نكاح]] و نيز به مناسبت در باب جهاد سخن رفته است. <ref>هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج1، ص364</ref> در این رابطه اسباب تحریم و بطلان ازدواج در فقه قابل توجه میباشد. | |||
==انواع ازدواج== | |||
در اسلام ازدواج بر دو نوع است: | |||
[[ازدواج موقّت]] و ازدواج دائم | |||
===1. ازدواج دائم=== | |||
ازدواج یا [[عقد دائم|عقد دائم،]] آن است که در آن، زناشویی دائمی و تا پایانی عمر مد نظر است و در خطبه عقد محدودیت زمانی مطرح نمیشود.<ref>حسینی، رساله دانشجويی، 1384ش، ص۲۴۸</ref> | |||
====اركان ازدواج دائم==== | |||
*[[صيغه]]: [[عقد ازدواج]] تنها با ايجاب و قبول لفظى تحقّق مىيابد. رضايت باطنى و نيز معاطات در آن جارى نمىشود. «زوّجتك» و «انكحتك» الفاظ ايجاب است و در جواز [[عقد]] با «متّعتك»، بلكه با هر لفظى كه بر مقصود دلالت كند، اختلاف است. <ref>نجفی، العروة الوثقى، 1323ق، ج2، ص851</ref> | |||
«قبلت التّزويج» يا «قبلت النّكاح» و مانند آن همچون «رضيت» الفاظ قبول است. بنا بر قول به مخصوص نبودن الفاظ ايجاب و قبول، هر لفظى بر ايجاب و قبول [[نكاح]] دلالت كند، براى صحّت [[عقد]] كافى است.<ref>نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج29، ص134</ref> | |||
در اينكه بايد [[صيغه]] ايجاب از جانب [[زن]] و صيغه قبول از جانب [[مرد]] باشد يا عكس آن نيز صحيح است، اختلاف میباشد.<ref> نجفی، العروة الوثقى، 1323ق، ج2، صص851-852</ref> [[عقد ازدواج]] با الفاظ بيع، هبه، تمليك و اجاره منعقد نمیشود.<ref> نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج29، ص139 </ref> شرايط معتبر در صيغه عقد همچون ماضى بودن و عربى بودن به قول مشهور و شرايط متعاقدين همچون بالغ و عاقل بودن، در عقد [[نكاح]] نيز از آن جهت كه عقد است، معتبر میباشد. <ref>بحرانی، الحدائق الناضره، 1405ق، ج23، صص 159 و 167.</ref> مطابقت لفظى ميان ايجاب و قبول شرط نيست.از اين رو، ايجاب با لفظ «زوّجتك» و قبول با لفظ «قبلت النّكاح»، صحيح است.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص367</ref> در صورت ناتوانى از عربى خواندن، میتوان [[صيغه]] را به زبانهاى ديگر نيز خواند؛ هر چند- در صورت امكان- برخى احتياط را در وكيل گرفتن دانسته اند. در صورت ناتوانى از سخن گفتن، اشاره فهماننده مقصود، كافى است.<ref> نجفی، العروة الوثقى، 1323ق، ج2، صص851-852</ref> حضور دو شاهد در [[عقد ازدواج]] شرط نيست.<ref>نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج29، ص146.</ref> همچنين مهر، شرط صحّت ازدواج دائم نيست. از اين رو، عقد بدون ذكر مهر صحيح است. | |||
*عاقد: بلوغ و عقل در اجرا كننده صيغه عقد شرط است. بنابراين، عقد غير بالغ خواهد براى خود يا ديگرى، و نيز عقد ديوانه صحيح نيست. | |||
*زوجين: زوجين در [[عقد ازدواج]] بايد با اشاره يا بردن نام يا صفت، معلوم و معيّن باشند. | |||
همتايى، كفو: زوجين در [[عقد ازدواج]] بايد به لحاظ دينى همتاى يكديگر باشند؛ به اين معنا كه اگر [[زن]] مسلمان است، شوهر نيز مسلمان باشد. | |||
در اين كه توانايى پرداخت [[نفقه]] نيز در همتا بودن [[مرد]] شرط است يا نه، اختلاف است. بيشتر فقيهان آن را شرط نمیدانند. همچنين در اين كه بر ولىّ دختر پذيرفتن خواستگار مؤمنى كه بر پرداخت [[نفقه]] توانا است، واجب است يا خير اختلاف میباشد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368</ref> | |||
شرط كردن در عقد [[نكاح]]: اگر چيز خلاف شرع در [[عقد ازدواج]] شرط شود و با مقتضاى عقد منافات نداشته باشد، براى مثال [[زن]] شرط كند كه [[مرد]] ازدواج مجدد نكند شرط باطل، امّا عقد و مهر صحيح است. نيز اگر شرط شود كه مهر در مدّت معيّنى پرداخت شود و گرنه [[عقد]] باطل باشد، تنها، شرط باطل است. | |||
اگر ازاله نكردن بكارت شرط شود، در لزوم و صحّت اين شرط اختلاف است.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368</ref> | |||
اگر خيار فسخ [[عقد]] در [[عقد ازدواج]] شرط شود به اين معنا كه شرط كننده اختيار فسخ اصل ازدواج را داشته باشد شرط و به قول مشهور، عقد باطل است، امّا اگر خيار فسخ در مهر شرط شود به اين معنا كه زوج يا زوجه و يا شخص ثالث، اختيار فسخ مهر المسمّى را داشته باشد كه در اين صورت به مهر المثل رجوع میشود، [[عقد]]، مهر و شرط، هر سه صحيح است. اگر بيرون نرفتن [[زن]] از شهر خودش شرط شود، در لزوم وفا به اين شرط يا بطلان آن، اختلاف است.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368</ref> | |||
تنازع در عقد [[نكاح]]: اگر [[مرد]] و [[زنى]] در همسرى يكديگر اختلاف داشته باشند، بر حسب ظاهر، احكام زوجيّت بر كسى جارى میشود كه به آن اعتراف كند. براى مثال، اگر معترف [[مرد]] باشد، نمیتواند با مادر و دختر [[زن]] ازدواج كند. اگر مردى، زنى را [[عقد]] كند، آنگاه ديگرى ادّعاى [[همسری]] آن [[زن]] را بكند، به ادّعاى او اعتنا نمیشود، مگر اينكه بينّه اقامه كند.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368</ref> | |||
===[[ازدواج موقّت|2. ازدواج موقّت]]=== | |||
[[مُتعِه]] یا [[نکاح مُنقَطِع]] یا ازدواج موقت که به صیغه نیز معروف است، نوعی از ازدواج در مذهب شیعه است که در آن [[عقد ازدواج]] برای مدت معین و محدودی با [[مهریه]]ای معلوم، بین [[زن]] و [[مرد]] بسته میشود و با پایان آن رابطه [[زوجیت]] خودبهخود منقضی میشود. برخی در تعریف [[متعه]] را ازدواج نمیدانند و معتقدند در شریعت اسلام ازدواج دو نوع تعریف نشدهاست. [[متعه]] یعنی تمتع، درحالیکه هدف از ازدواج، تشکیل [[خانواده]] است. [[متعه]] در قوانین ایران به پیروی از فقه امامیه به رسمیت شناخته شدهاست.<ref>[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9_%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC «انواع ازدواج»، ویکی پدیا]</ref> ازدواج موقت، [[عقد زناشويى]] در مدّتى معيّن است. از [[ازدواج موقّت]] به [[نكاح متعه]] و [[نكاح منقطع]] نيز تعبير شده است. | |||
====حكم [[ازدواج موقّت]]==== | |||
[[ازدواج موقّت]] از اختصاصات مذهب شيعه، و عملى مجاز یا مستحب است.<ref>نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج30، صص139 و 151.</ref> | |||
====اركان ازدواج موقت==== | |||
نكاح منقطع چهار ركن دارد: | |||
#[[صيغه]]: [[عقد متعه]] همچون ساير عقود از ايجاب و قبول تشكيل مىشود. ايجاب كه توسط [[زن]] خوانده مىشود، به قول مشهور، بايد با يكى از الفاظ «زوّجتك»، «متّعتك» يا «أنكحتك» باشد و عقد با الفاظ ديگر مانند «تمليك»، «هبه» و «اجاره» منعقد نمىشود. قبول توسط [[مرد]] با لفظى كه بر انشاء رضايت او دلالت كند- مانند «قبلت النّكاح»، «قبلت المتعة»، «قبلت التّزويج» يا «قبلت» به تنهايى- محقّق مى گردد.شرايط [[صيغه]] [[عقد منقطع]]، همان شرايط [[صيغه]] [[عقد دائم]] است. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص372</ref> | |||
#زوجين: [[ازدواج موقّت]] ميان [[مرد]] و [[زن]] مسلمان و نيز به قول مشهور بين متأخّران، ميان مرد مسلمان و زن كتابى صحيح است، ليكن ميان [[زن]] مسلمان و [[مرد]] كتابى جايز نيست. <ref>بحرانی، الحدائق الناضره، 1405ق، ج24، ص5.</ref> پدر يا جدّ پدرى مىتوانند [[زنى]] را براى محرم شدن با وى، به [[عقد موقّت]] پسر نابالغ خود يا دختر نابالغى را براى محرمشدن [[مادر]] وى با فردى، به [[عقد]] آن فرد درآورند، ليكن در اين كه شرط است مدّت عقد به اندازهاى باشد كه براى پسر يا دختر، امكان تمتّع [[جنسی]] در آن مدّت وجود داشته باشد يا كمتر از آن نيز كفايت مىكند و نيز در اين كه مصلحت داشتن چنين عقدى براى پسر يا دختر، شرط صحّت آن است يا صرف نداشتن مفسده كفايت مىكند، اختلاف است. <ref> بنی هاشمی خمینی،توضيح المسائل مراجع، 1396ش، مسأله 2429.</ref> مستحب است [[زنى]] كه براى [[عقد منقطع]] اختيار مىشود، با ايمان (شيعه) و عفيف باشد و در صورت متهمبودن، از حال وى سؤال شود. به قول مشهور، [[ازدواج موقّت]] با [[زن]] زناكار مكروه و به قول برخى، حرام است. [[ازدواج موقّت]] با دختر بكر (دوشيزه) مكروه است و در صورت ازدواج، ازاله بكارت وى كراهت دارد. در جواز [[عقد منقطع]] دختر بكر رشيده، بدون اذن ولىّ او، اختلاف و قول اشهر، جواز آن است. | |||
#مهر: ذكر مهر، شرط صحّت [[عقد منقطع]] است و اگر ذكر نشود، عقد باطل است. زن به صرف [[عقد]]، مالك مهر مىشود، ليكن استقرار ملكيّت وى نسبت به همه آن، بر دخول و تمكين [[زن]] از [[مرد]] در مدّت تعيينشده متوقّف است. در صورتى كه [[مرد]] مدّت را پيش از دخول ببخشد، نصف مهر بر عهدهاش ثابت است. | |||
#مدّت: ذكر مدّت، شرط صحّت [[عقد منقطع]] است و به قول مشهور، در صورت عدم ذكر آن، [[عقد دائم]] واقع مىشود. مدّت، بايد معيّن و غيرقابل افزايش و كاهش باشد، نه مبهم و كلّى مانند چند روز، چند ماه يا تا بازگشت حاجيان از مكّه. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج1، ص373</ref> [[مرد]] مىتواند همه مدّت يا مقدارى از آن را به [[زن]] ببخشد، بدون اينكه نيازى به قبول او باشد. در [[ازدواج موقّت]]، [[طلاق]] نيست و [[زن]] و شوهر با تمام شدن مدّت يا بخشيدن آن توسط [[مرد]]، از يكديگر جدا میشوند. به قول مشهور، تجديد [[عقد موقّت]] با [[زن]] يا تبديل آن به [[عقد دائم]] پيش از تمام شدن يا بخشيدن مدّت [[متعه]] پيشين، صحيح نيست. | |||
====ساير احكام [[ازدواج موقّت]]==== | |||
*در [[ازدواج موقّت]] هر يك از [[زن]] و [[مرد]] مىتوانند نسبت به چگونگى تمتّع از يكديگر، زمان و مكان آن و ساير جهات، هرگونه شرطى را كه با مقتضاى [[عقد]] تنافى نداشته باشد، قرار دهند. | |||
*در اين كه [[مرد]] مىتواند آميزش با [[همسر]] موقّت خود را بيش از چهار ماه ترك كند يا خير، اختلاف است. | |||
*به قول مشهور، ايلاء و [[لعان]] در [[عقد منقطع]] واقع نمىشود و در وقوع ظهار اختلاف است. | |||
*به قول مشهور، [[زن]] و شوهر بدون شرط توارث، از يكديگر [[ارث]] نمىبرند. در ثبوت توارث در صورت شرط آن در [[عقد]]، اختلاف است. | |||
*نفقه زن در طول مدّت عقد، بر عهده شوهر نيست، مگر آن كه شرط شود. | |||
*[[زن]] پس از تمام شدن مدّت [[متعه]] يا بخشيدن مدّت از جانب [[مرد]]، در صورت دخول و عدم حاملگى و حيض نشدن در سنّ حيض، بايد چهل و پنج روز عدّه نگه دارد، و در صورت حيض شدن، در اين كه عدّه او دو حيض است يا يك حيض يا يك حيض و نصف آن و يا دو طهر (پاكى از حيض)، اختلاف است. قول نخست، مشهور است. | |||
*عدّه زن حامله، وضع حمل او است. به قول مشهور، [[زن]] غير حاملهاى كه شوهرش فوت كرده است، بايد چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارد و برخى قائل به نصف آن شدهاند. عدّه [[زن]] در صورت حامله بودن، بيشترين مدّت از زمان وضع حمل و زمان عدّه وفات است. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص374</ref> | |||
====[[صیغه محرمیت]]==== | |||
[[صيغه محرميّت]] به معنای [[ازدواج موقّت]] با هدف حصول محرميت است. تزويج دختر يا پسر نابالغ توسط ولىّ به قصد حصول محرميت است. از آن در باب [[نكاح]] سخن گفتهاند.گاهى هدف از اجراى [[عقد]] [[نكاحِ موقت]]، بهره [[جنسی]] نيست؛ بلكه صرف ايجاد محرميّت است. به عنوان مثال، مردى جهت محرمشدن با زنى، با دختر او- كه به طور معمول در اينگونه موارد دختر بچه انتخاب مىشود- با اذن ولىّ دختر، براى مدتى كوتاه- مثلا يك ساعت- [[صيغه]] ازدواج موقت مىخواند تا مادر اين دختر مادر زن او به شمار رود و براى هميشه به او محرم گردد، يا بين پسر بچهاى توسط ولىّ يا با اذن او و [[زنى]] براى مدتى كوتاه صيغه خوانده مىشود تا آن [[زن]]، عروس پدر بچه به شمار رود و براى هميشه به او محرم گردد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج5، ص125</ref> | |||
از آنجا كه محرميت مادر زن و عروس به صرف [[عقد ازدواج]]؛ اعم از [[دايم]] و [[موقت]] حاصل مىشود و پس از انحلالِ [[نكاح]] نيز به قوت خود باقى است، در دو مورد ياد شده، ازدواج موقت تنها با هدف ايجاد محرميت صورت مىگيرد و مقصود اصلى در اينگونه ازدواج خود ازدواج نيست؛ بلكه محرميتى است كه به تبع ازدواج حاصل مىشود؛ از اينرو، به آن [[صيغه محرميّت]] اطلاق مىشود. البته در عرف بر [[ازدواج موقتى]] كه ميان دختر و پسر، پيش از ازدواج دائم به منظور آشنايى بيشتر صورت مىگيرد نيز صیغه محرمیت اطلاق مىشود كه در واقع همان ازدواج موقّت است. <ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج5، ص125</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
نسخهٔ ۱۷ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۸
ازدواج سفید، همخانگی زن و مرد بدون پیوند رسمی ازدواج
گزینش همسر و شریک زندگی، یکی از مهمترین انتخابهای آدمی برای رسیدن به آرامش و رضایت از زندگی است. این گزینش معمولاً در قالب پیوند ازدواج، جلوهگر میشود. فرهنگ ازدواج در هر جامعهای غالباً از ترکیب سه مؤلفه اصلی پدید میآید: دیانت و پایبندی به آموزههای دینی، تعهد و قرارداد اجتماعی، صمیمیت و علاقمندی طرفینی. این مولفهها در شکلگیری پیوند ازدواج همواره اثرگذار بودهاند زیرا در پرتو حضور چنین مؤلفههایی، پیوند زناشویی میان زن و مرد بر تمام ابعاد زندگی آنها تأثیر مستقیم میگذارد؛ در بعد فردی، زمینه مناسبی برای ارضای نیازهای روانی و فیزیولوژیکی فراهم میکند و در بعد اجتماعی، نیازهای ارتباطی انسان را برآورده میسازد. اهداف اصلی و اساسی ازدواج مانند تولید مثل و تربیت فرزند، دستیابی به آرامش، تکامل در ابعاد مختلف، ارضای نیاز عاطفی و جنسی، تأمین نیازهای روانی و امنیت اجتماعی در پرتو پیوند رسمی ازدواج بهصورت بهینه و بیشینه در دسترس قرار میگیرد. همچنین کانون خانواده کارکرد اصلی خود را بهعنوان عامل اصلی ماندگاری و پایداری جامعه بشری، تنها با وجود پیوندهای رسمی و متعارف ازدواج حفظ میکند.
امروزه در پی شتاب فزاینده تغییرات اجتماعی و دگرگونی ارزشها، جامعه بشری با سبکهای زندگی نوپدیدی روبرو شده است که افزایش گونههای نامتعارف همباشی و همزیستی انسانها را به دنبال داشته است. ازدواج مدنی، ازدواج بنفش، ازدواج همجنسگرایان، ازدواج با خود، ازدواج با حیوانات، ازدواج گروهی، ازدواج با محارم، ازدواج بیوصال و ازدواج سفید انواع پیوندهایی است که در این روزگار برای گزینش شریک زندگی، مورد توجه بعضی از انسانها قرار گرفته است.
مفهومشناسی ازدواج سفید
اصطلاح «ازدواج سفید» با اصطلاح «همخانگی» و «همباشی» دارای همپوشانی مفهومی و مصداقی است. فرهنگنامههای آمریکایی و اروپایی در مواردی که ازدواج سفید را به مفهوم همباشی نزدیک دانستهاند آن را به ازدواج بدون رابطه جنسی یا ازدواج بدون هدف بلندمدت معنا کردهاند. اما در مواردی که ازدواج سفید را با مفهوم همخانگی پیوند زدهاند آن را به «زندگی کردن با یکدیگر و داشتن رابطه جنسی بدون ازدواج» یا «شبهازدواج» و «زندگی با یکدیگر مانند زن و شوهر» معنا کردهاند.[۱] ازدواج سفید نزد ایرانیان اینگونه فهم میشود که زن و مرد بدون مشروعیت حقوقی و ثبت قانونی، گونهای از همباشی و همخانگی را انتخاب کردهاند که در چارچوب ضوابط شرعی یا خارج از آن، دارای رابطه جنسی و عاطفی هستند.
گسترش همخانگی در غرب، الگوی تازهای از خانواده را به نمایش گذاشته که مهمترین تغییر نهاد خانواده در دوره معاصر است.[۲] اما همخانگی در ایران به الگوی نهادینهشدهای از خانواده تبدیل نشده است و اگر مشکلاتی که زنان و مردان ایرانی را بهسوی پذیرش این سبک از زندگی سوق داده، برطرف شود بسیاری از مصادیق همخانگی در ایران به ازدواج رسمی و قانونی تبدیل میشود.
پیشینه ازدواج سفید
در دورههای اولیه پیدایش همخانگی، افرادی که توانایی مالی ازدواج رسمی و تشکیل خانواده را نداشتند از برقراری چنین رابطهای استقبال میکردند. بعد از جنگ جهانی دوم، زنان آلمانی که شوهر خود را از دست داده بودند برای حفظ حقوق دوران بیوگی که دولت به آنها پرداخت میکرد، غالباً همخانگی را به ازدواج مجدد ترجیح میدادند. انقلاب جنسی که اواخر دههٔ ۱۹۶۰م در جامعه غربی پدیدار شد با عادیسازی روابط جنسی پیش از ازدواج، زمینههای فرهنگی گسترش همخانگی را فراهم کرد و آن را به سبک جدید زندگی تبدیل کرد.[۳] امروزه در بسیاری از کشورهای غربی، از همخانگی بهعنوان یک رابطه قانونی حمایت میشود. بر اساس آمارهای رسمی، در سال ۱۹۸۹م در بریتانیا ۲۶٪ از زنان مجرد دارای رابطه همباشی بودهاند. در سال ۲۰۱۰م در آمریکا ۱۴ میلیون نفر در قالب همخانگی با یکدیگر زندگی میکردند. همچنین برخی از پژوهشها نشان میدهد نیمی از زنانی که در آمریکا ازدواج رسمی خود را ثبت میکنند پیش از آن، رابطه همخانگی را با همسر فعلی خود تجربه کردهاند. پدیده همخانگی در استرالیا نیز از ۱۶٪ در ۱۹۷۵م به ۷۰٪ در ۲۰۰۷م رسیده است.[۴]
انواع ازدواج سفید
در ازدواج سفید، دو الگوی اصلی را میتوان شناسایی کرد:
الف) همخانگی پیش از ازدواج؛ در این الگو، همخانگی مقدمه و مرحله آزمایشی برای رسیدن به وضعیت اصلی، یعنی ازدواج رسمی است. افرادی که در این الگو به همخانگی گرایش دارند برای شناخت یکدیگر و فراهم شدن موقعیت مناسب تحصیلی و اقتصادی با یکدیگر همخانه میشوند. در ایران، بعضی از افرادی که به همخانگی روی آوردهاند، آن را مقدمه ازدواج اعلام کردهاند.[۵]
ب) همخانگی بدون ازدواج؛ در این الگو، افراد به ازدواج رسمی توجهی ندارند و به ادامه وضع موجود رضایت میدهند. در برخی از کشورهای غربی، همخانگی قبل از ازدواج بهسرعت جای خود را به همخانگی بدون ازدواج داده است.[۶]
زمینههای گرایش به ازدواج سفید
در جامعهٔ ایران، مصادیق ازدواج سفید شامل انواع همباشی و همخانگی شرعی و غیرشرعی میشود؛ در همین چارچوب، پژوهشگران در بررسی زمینههای گرایش به ازدواج سفید، عوامل زیر را مورد توجه قرار دادهاند:
ضعف جامعهپذیری
در همخانگی، هر کدام از طرفین حق دارد بهصورت آزاد انتخاب کند و تصمیم بگیرد. معنا ندارد که انسان بهخاطر دیگری، آینده خود را به خطر اندازد. پس اگر شریک زندگی دچار عارضهای شود، شخص مقابل بهراحتی میتواند او را ترک کند و فرد دیگری را برگزیند. در همخانگی، مرد نگران تأمین معیشت همسر یا پاسخگویی به نیازهای عاطفی و جنسی او نیست. در مقابل، زن نیز نگران کارهای خانه و وظایف زنانه از قبیل پاسخگویی به نیازهای عاطفی و جنسی همسر یا تربیت فرزند نیست. البته این گونه از فعالیتها معمولاً بهصورت داوطلبانه انجام میشود اما وظیفه آنها بهشمار نمیرود. ترجیح منافع فردی و سهولت در ارضای نیاز جنسی از انگیزههای اصلی افراد است که گریز از مسئولیتپذیری و رویآوری به ازدواج سفید را برای آنان توجیه میکند.[۷]
کمبودهای حمایتی
کمبودهای حمایتی در خانواده، زمینه گرایش فرزندان به محیطهای جبرانکننده این کمبودها را افزایش میدهد. این گرایش میتواند بهدلیل سرخوردگی از رابطه عاطفی پیشینی یا برای مقابله با تحقیر دوستان، تشدید شود.
طغیان روحیه استقلالطلبی
خانوادههایی که از سبک فرزندپروری سختگیرانه بهره میگیرند معمولاً با پرخاشگری و سرکشی فرزندان در سنین نوجوانی و جوانی روبرو میشوند. چنین فرزندانی تلاش میکنند که با سرپیچی از دستورها و خواستههای والدین و جامعه، خود را اثبات کنند. رهایی از بند سنتهای جامعه، یکی از مهمترین علتهای شکلگیری همخانگی است.[۸]
کمرنگ شدن ارزشها
گسترش فرهنگ غربی در جهان موجب تضعیف سنتها و ارزشهای اجتماعی شده است. هنگامی که نظام ارزشی جامعه دستخوش دگرگونی میشود هنجارهای اجتماعی نیز تغییر میکنند. بههمین دلیل، جوانان امروز پیوند کمتری با امور انتزاعی دارند و یادگرفتهاند که عینیتر به مسائل بنگرند. از اینرو با مفاهیم ارزشی مانند توکل بیگانه شدهاند و تا زمانی که با محاسبات خود، از آینده مطمئن نباشند کاری نمیکنند.
افزایش چالشهای اجتماعی
در جامعهٔ امروزی هزینههای زندگی مشترک افزایش چشمگیری یافته و تأمین آن توسط مرد، بهعنوان سرپرست خانواده، مشکلتر شده است. افزایش نرخ بیکاری و تورم نیز این وضعیت را پیچیدهتر میکند. از طرف دیگر ورود زنان به بازار کار و تغییر نگرش جامعه دربارهٔ اشتغال زنان، مطالبهگری حقوق زنان را در جامعه افزایش داده و موازنه ازدواج را به چالش کشیده است. همین فرایند در لایه دوم، موجب افزایش آمار طلاق در جامعه شده که نگرش منفی جوانان به ازدواج رسمی و سنتی را در پی داشته است. آداب و رسوم دستوپاگیری که جامعه بر ازدواج رسمی تحمیل کرده است، چالش دیگری است که افراد را بهسوی پذیرش همخانگی سوق میدهد؛ زیرا در همباشی دو طرف بدون دخالت دیگران، شریک خود را انتخاب میکنند و دغدغه انواع مراسم را ندارند.[۹]
مفهومشناسی
ازدواج در زبان عربی معادل «نکاح» به معنای «پیوستن» است.[۱۰] نکاح در اصطلاح عرب، به معنای متفاوتی بکار رفته است. این واژه هم به معنای عقد هم به معنای جماع است ولی معنای اصلی نکاح همان عقد میباشد و از جهت کنایی از جماع استفاده شده است و عربها تصریح به آن را قبیح میشمرند و در زبان عرب این غیر ممکن است که با لفظ قبیح از غیر قبیح تعبیر کنند. لازم به ذکر است تمام موارد نکاح در قرآن به معنای ازدواج است.[۱۱] واژه ازدواج در اصطلاح همسر گرفتن مرد يا زن است كه به سبب عقد ازدواج همراه با شرايط آن، تحقّق مىيابد و از آن در باب نكاح و نيز به مناسبت در باب جهاد سخن رفته است. [۱۲] در این رابطه اسباب تحریم و بطلان ازدواج در فقه قابل توجه میباشد.
انواع ازدواج
در اسلام ازدواج بر دو نوع است: ازدواج موقّت و ازدواج دائم
1. ازدواج دائم
ازدواج یا عقد دائم، آن است که در آن، زناشویی دائمی و تا پایانی عمر مد نظر است و در خطبه عقد محدودیت زمانی مطرح نمیشود.[۱۳]
اركان ازدواج دائم
- صيغه: عقد ازدواج تنها با ايجاب و قبول لفظى تحقّق مىيابد. رضايت باطنى و نيز معاطات در آن جارى نمىشود. «زوّجتك» و «انكحتك» الفاظ ايجاب است و در جواز عقد با «متّعتك»، بلكه با هر لفظى كه بر مقصود دلالت كند، اختلاف است. [۱۴]
«قبلت التّزويج» يا «قبلت النّكاح» و مانند آن همچون «رضيت» الفاظ قبول است. بنا بر قول به مخصوص نبودن الفاظ ايجاب و قبول، هر لفظى بر ايجاب و قبول نكاح دلالت كند، براى صحّت عقد كافى است.[۱۵] در اينكه بايد صيغه ايجاب از جانب زن و صيغه قبول از جانب مرد باشد يا عكس آن نيز صحيح است، اختلاف میباشد.[۱۶] عقد ازدواج با الفاظ بيع، هبه، تمليك و اجاره منعقد نمیشود.[۱۷] شرايط معتبر در صيغه عقد همچون ماضى بودن و عربى بودن به قول مشهور و شرايط متعاقدين همچون بالغ و عاقل بودن، در عقد نكاح نيز از آن جهت كه عقد است، معتبر میباشد. [۱۸] مطابقت لفظى ميان ايجاب و قبول شرط نيست.از اين رو، ايجاب با لفظ «زوّجتك» و قبول با لفظ «قبلت النّكاح»، صحيح است.[۱۹] در صورت ناتوانى از عربى خواندن، میتوان صيغه را به زبانهاى ديگر نيز خواند؛ هر چند- در صورت امكان- برخى احتياط را در وكيل گرفتن دانسته اند. در صورت ناتوانى از سخن گفتن، اشاره فهماننده مقصود، كافى است.[۲۰] حضور دو شاهد در عقد ازدواج شرط نيست.[۲۱] همچنين مهر، شرط صحّت ازدواج دائم نيست. از اين رو، عقد بدون ذكر مهر صحيح است.
- عاقد: بلوغ و عقل در اجرا كننده صيغه عقد شرط است. بنابراين، عقد غير بالغ خواهد براى خود يا ديگرى، و نيز عقد ديوانه صحيح نيست.
- زوجين: زوجين در عقد ازدواج بايد با اشاره يا بردن نام يا صفت، معلوم و معيّن باشند.
همتايى، كفو: زوجين در عقد ازدواج بايد به لحاظ دينى همتاى يكديگر باشند؛ به اين معنا كه اگر زن مسلمان است، شوهر نيز مسلمان باشد. در اين كه توانايى پرداخت نفقه نيز در همتا بودن مرد شرط است يا نه، اختلاف است. بيشتر فقيهان آن را شرط نمیدانند. همچنين در اين كه بر ولىّ دختر پذيرفتن خواستگار مؤمنى كه بر پرداخت نفقه توانا است، واجب است يا خير اختلاف میباشد.[۲۲] شرط كردن در عقد نكاح: اگر چيز خلاف شرع در عقد ازدواج شرط شود و با مقتضاى عقد منافات نداشته باشد، براى مثال زن شرط كند كه مرد ازدواج مجدد نكند شرط باطل، امّا عقد و مهر صحيح است. نيز اگر شرط شود كه مهر در مدّت معيّنى پرداخت شود و گرنه عقد باطل باشد، تنها، شرط باطل است. اگر ازاله نكردن بكارت شرط شود، در لزوم و صحّت اين شرط اختلاف است.[۲۳] اگر خيار فسخ عقد در عقد ازدواج شرط شود به اين معنا كه شرط كننده اختيار فسخ اصل ازدواج را داشته باشد شرط و به قول مشهور، عقد باطل است، امّا اگر خيار فسخ در مهر شرط شود به اين معنا كه زوج يا زوجه و يا شخص ثالث، اختيار فسخ مهر المسمّى را داشته باشد كه در اين صورت به مهر المثل رجوع میشود، عقد، مهر و شرط، هر سه صحيح است. اگر بيرون نرفتن زن از شهر خودش شرط شود، در لزوم وفا به اين شرط يا بطلان آن، اختلاف است.[۲۴] تنازع در عقد نكاح: اگر مرد و زنى در همسرى يكديگر اختلاف داشته باشند، بر حسب ظاهر، احكام زوجيّت بر كسى جارى میشود كه به آن اعتراف كند. براى مثال، اگر معترف مرد باشد، نمیتواند با مادر و دختر زن ازدواج كند. اگر مردى، زنى را عقد كند، آنگاه ديگرى ادّعاى همسری آن زن را بكند، به ادّعاى او اعتنا نمیشود، مگر اينكه بينّه اقامه كند.[۲۵]
مُتعِه یا نکاح مُنقَطِع یا ازدواج موقت که به صیغه نیز معروف است، نوعی از ازدواج در مذهب شیعه است که در آن عقد ازدواج برای مدت معین و محدودی با مهریهای معلوم، بین زن و مرد بسته میشود و با پایان آن رابطه زوجیت خودبهخود منقضی میشود. برخی در تعریف متعه را ازدواج نمیدانند و معتقدند در شریعت اسلام ازدواج دو نوع تعریف نشدهاست. متعه یعنی تمتع، درحالیکه هدف از ازدواج، تشکیل خانواده است. متعه در قوانین ایران به پیروی از فقه امامیه به رسمیت شناخته شدهاست.[۲۶] ازدواج موقت، عقد زناشويى در مدّتى معيّن است. از ازدواج موقّت به نكاح متعه و نكاح منقطع نيز تعبير شده است.
حكم ازدواج موقّت
ازدواج موقّت از اختصاصات مذهب شيعه، و عملى مجاز یا مستحب است.[۲۷]
اركان ازدواج موقت
نكاح منقطع چهار ركن دارد:
- صيغه: عقد متعه همچون ساير عقود از ايجاب و قبول تشكيل مىشود. ايجاب كه توسط زن خوانده مىشود، به قول مشهور، بايد با يكى از الفاظ «زوّجتك»، «متّعتك» يا «أنكحتك» باشد و عقد با الفاظ ديگر مانند «تمليك»، «هبه» و «اجاره» منعقد نمىشود. قبول توسط مرد با لفظى كه بر انشاء رضايت او دلالت كند- مانند «قبلت النّكاح»، «قبلت المتعة»، «قبلت التّزويج» يا «قبلت» به تنهايى- محقّق مى گردد.شرايط صيغه عقد منقطع، همان شرايط صيغه عقد دائم است. [۲۸]
- زوجين: ازدواج موقّت ميان مرد و زن مسلمان و نيز به قول مشهور بين متأخّران، ميان مرد مسلمان و زن كتابى صحيح است، ليكن ميان زن مسلمان و مرد كتابى جايز نيست. [۲۹] پدر يا جدّ پدرى مىتوانند زنى را براى محرم شدن با وى، به عقد موقّت پسر نابالغ خود يا دختر نابالغى را براى محرمشدن مادر وى با فردى، به عقد آن فرد درآورند، ليكن در اين كه شرط است مدّت عقد به اندازهاى باشد كه براى پسر يا دختر، امكان تمتّع جنسی در آن مدّت وجود داشته باشد يا كمتر از آن نيز كفايت مىكند و نيز در اين كه مصلحت داشتن چنين عقدى براى پسر يا دختر، شرط صحّت آن است يا صرف نداشتن مفسده كفايت مىكند، اختلاف است. [۳۰] مستحب است زنى كه براى عقد منقطع اختيار مىشود، با ايمان (شيعه) و عفيف باشد و در صورت متهمبودن، از حال وى سؤال شود. به قول مشهور، ازدواج موقّت با زن زناكار مكروه و به قول برخى، حرام است. ازدواج موقّت با دختر بكر (دوشيزه) مكروه است و در صورت ازدواج، ازاله بكارت وى كراهت دارد. در جواز عقد منقطع دختر بكر رشيده، بدون اذن ولىّ او، اختلاف و قول اشهر، جواز آن است.
- مهر: ذكر مهر، شرط صحّت عقد منقطع است و اگر ذكر نشود، عقد باطل است. زن به صرف عقد، مالك مهر مىشود، ليكن استقرار ملكيّت وى نسبت به همه آن، بر دخول و تمكين زن از مرد در مدّت تعيينشده متوقّف است. در صورتى كه مرد مدّت را پيش از دخول ببخشد، نصف مهر بر عهدهاش ثابت است.
- مدّت: ذكر مدّت، شرط صحّت عقد منقطع است و به قول مشهور، در صورت عدم ذكر آن، عقد دائم واقع مىشود. مدّت، بايد معيّن و غيرقابل افزايش و كاهش باشد، نه مبهم و كلّى مانند چند روز، چند ماه يا تا بازگشت حاجيان از مكّه. [۳۱] مرد مىتواند همه مدّت يا مقدارى از آن را به زن ببخشد، بدون اينكه نيازى به قبول او باشد. در ازدواج موقّت، طلاق نيست و زن و شوهر با تمام شدن مدّت يا بخشيدن آن توسط مرد، از يكديگر جدا میشوند. به قول مشهور، تجديد عقد موقّت با زن يا تبديل آن به عقد دائم پيش از تمام شدن يا بخشيدن مدّت متعه پيشين، صحيح نيست.
ساير احكام ازدواج موقّت
- در ازدواج موقّت هر يك از زن و مرد مىتوانند نسبت به چگونگى تمتّع از يكديگر، زمان و مكان آن و ساير جهات، هرگونه شرطى را كه با مقتضاى عقد تنافى نداشته باشد، قرار دهند.
- در اين كه مرد مىتواند آميزش با همسر موقّت خود را بيش از چهار ماه ترك كند يا خير، اختلاف است.
- به قول مشهور، ايلاء و لعان در عقد منقطع واقع نمىشود و در وقوع ظهار اختلاف است.
- به قول مشهور، زن و شوهر بدون شرط توارث، از يكديگر ارث نمىبرند. در ثبوت توارث در صورت شرط آن در عقد، اختلاف است.
- نفقه زن در طول مدّت عقد، بر عهده شوهر نيست، مگر آن كه شرط شود.
- زن پس از تمام شدن مدّت متعه يا بخشيدن مدّت از جانب مرد، در صورت دخول و عدم حاملگى و حيض نشدن در سنّ حيض، بايد چهل و پنج روز عدّه نگه دارد، و در صورت حيض شدن، در اين كه عدّه او دو حيض است يا يك حيض يا يك حيض و نصف آن و يا دو طهر (پاكى از حيض)، اختلاف است. قول نخست، مشهور است.
- عدّه زن حامله، وضع حمل او است. به قول مشهور، زن غير حاملهاى كه شوهرش فوت كرده است، بايد چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارد و برخى قائل به نصف آن شدهاند. عدّه زن در صورت حامله بودن، بيشترين مدّت از زمان وضع حمل و زمان عدّه وفات است. [۳۲]
صيغه محرميّت به معنای ازدواج موقّت با هدف حصول محرميت است. تزويج دختر يا پسر نابالغ توسط ولىّ به قصد حصول محرميت است. از آن در باب نكاح سخن گفتهاند.گاهى هدف از اجراى عقد نكاحِ موقت، بهره جنسی نيست؛ بلكه صرف ايجاد محرميّت است. به عنوان مثال، مردى جهت محرمشدن با زنى، با دختر او- كه به طور معمول در اينگونه موارد دختر بچه انتخاب مىشود- با اذن ولىّ دختر، براى مدتى كوتاه- مثلا يك ساعت- صيغه ازدواج موقت مىخواند تا مادر اين دختر مادر زن او به شمار رود و براى هميشه به او محرم گردد، يا بين پسر بچهاى توسط ولىّ يا با اذن او و زنى براى مدتى كوتاه صيغه خوانده مىشود تا آن زن، عروس پدر بچه به شمار رود و براى هميشه به او محرم گردد.[۳۳] از آنجا كه محرميت مادر زن و عروس به صرف عقد ازدواج؛ اعم از دايم و موقت حاصل مىشود و پس از انحلالِ نكاح نيز به قوت خود باقى است، در دو مورد ياد شده، ازدواج موقت تنها با هدف ايجاد محرميت صورت مىگيرد و مقصود اصلى در اينگونه ازدواج خود ازدواج نيست؛ بلكه محرميتى است كه به تبع ازدواج حاصل مىشود؛ از اينرو، به آن صيغه محرميّت اطلاق مىشود. البته در عرف بر ازدواج موقتى كه ميان دختر و پسر، پيش از ازدواج دائم به منظور آشنايى بيشتر صورت مىگيرد نيز صیغه محرمیت اطلاق مىشود كه در واقع همان ازدواج موقّت است. [۳۴]
پانویس
- ↑ احمدی، سفیدِ سیاه، 1399ش، ص53.
- ↑ کریمیان و زارعی، «بررسی کیفی وضعیت زندگی زنان دارای رابطه همخانگی با جنس مخالف»، 1395ش، ص40.
- ↑ احمدی، سفیدِ سیاه، 1399، ص55ـ56.
- ↑ آزاد ارمکی و دیگران، «همخانگی، پیدایش شکلهای جدید خانواده در تهران»، 1391ش، ص46-47.
- ↑ کریمیان و زارعی، «بررسی کیفی وضعیت زندگی زنان دارای رابطه همخانگی با جنس مخالف»، 1395ش، ص42.
- ↑ آزاد ارمکی و دیگران، «همخانگی، پیدایش شکلهای جدید خانواده در تهران»، 1391ش، ص49.
- ↑ احمدی، سفیدِ سیاه، 1399ش، ص67-74.
- ↑ آزاد ارمکی و دیگران، «همخانگی، پیدایش شکلهای جدید خانواده در تهران»، 1391ش، ص64.
- ↑ احمدی، سفیدِ سیاه، 1399ش، ص90-94.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر في غریب الشرح الکبیر للرافعی، 1413ق، ج2، ص624
- ↑ قرشی، قاموس قرآن، 1371ش، ج7، ص108
- ↑ هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج1، ص364
- ↑ حسینی، رساله دانشجويی، 1384ش، ص۲۴۸
- ↑ نجفی، العروة الوثقى، 1323ق، ج2، ص851
- ↑ نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج29، ص134
- ↑ نجفی، العروة الوثقى، 1323ق، ج2، صص851-852
- ↑ نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج29، ص139
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضره، 1405ق، ج23، صص 159 و 167.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص367
- ↑ نجفی، العروة الوثقى، 1323ق، ج2، صص851-852
- ↑ نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج29، ص146.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص368
- ↑ «انواع ازدواج»، ویکی پدیا
- ↑ نجفی، جواهر الكلام، بیتا، ج30، صص139 و 151.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص372
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضره، 1405ق، ج24، ص5.
- ↑ بنی هاشمی خمینی،توضيح المسائل مراجع، 1396ش، مسأله 2429.
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج1، ص373
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 1426ق، ج1، ص374
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج5، ص125
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام، 1426ق، ج5، ص125
منابع
- آزاد ارمکی، تقی و دیگران، «همخانگی، پیدایش شکلهای جدید خانواده در تهران»، دوفصلنامه جامعهپژوهی فرهنگی، شماره ۵، ۱۳۹۱ش.
- احمدی، زهیر، سفیدِ سیاه: تحلیل و بررسی ابعاد پدیده نوظهور ازدواج سفید با رویکرد دینی و روانشناختی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۹ش.
- کریمیان، نادر و زارعی، اقبال، «بررسی کیفی وضعیت زندگی زنان دارای رابطه همخانگی با جنس مخالف»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی زن و جامعه، سال هفتم، شماره ۲، ۱۳۹۵ش.