پیشنویس:رستم: تفاوت میان نسخهها
imported>شاهرودی |
|||
| (۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:رستم.jpg|300px|thumb|left|نگارهای از رستم پهلوان اسطورهای ایران ]] | [[پرونده:رستم.jpg|300px|thumb|left|نگارهای از رستم پهلوان اسطورهای ایران]] | ||
{{درشت|'''رستم،'''}} پهلوان اسطورهای ایران. | |||
رستم، قهرمان نامآور ایرانی است که در | رستم، قهرمان نامآور ایرانی است که در [[شاهنامه فردوسی|شاهنامهٔ فردوسی]] به دلاوریها و رشادتهای او برای اتحاد و شکوه [[ایران]]، پرداخته شده است. محبوبیت مردمی رستم، موجب ترویج شاهنامهخوانی و شکلگیری باورهای افسانهای دربارهٔ او در ادبیات شفاهی ایران شده است. | ||
==مفهومشناسی== | |||
رستم، از دوجزء «رُس» بهمعنای روییدن و بالیدن و «تَم» بهمعنای دلیر و پهلوان | == مفهومشناسی == | ||
==خاستگاه رستم== | رستم، از دوجزء «رُس» بهمعنای روییدن و بالیدن و «تَم» بهمعنای دلیر و پهلوان است؛ بنابراین، رستم بهمعنای بالاکشیده، بزرگتن و قویپیکر است.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/رستم-5 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.]</ref> رستم در اصطلاح به پهلوان ایرانی گفته میشود که شجاعت او در شاهنامهٔ فردوسی آمده و به «رستم زال» و «رستم دَستان» نیز مشهور است. همچنین، رستم در متنهای ادبی، با اوصاف پهلوان، پیلتن، تیزچنگ، جنگجو، دیوبند، زاولی، سرفراز، سوار، شیردل، شیرمرد، کینهخواه، نامدار و نامور، توصیف شده است.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/رستم-5 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.]</ref> | ||
خاستگاه رستم، «سیستان» است<ref> [https://www.vajehyab.com/dehkhoda/ | |||
==خاندان رستم== | == خاستگاه رستم == | ||
رستم، پسر زال و زال پسر سام، از خاندان بزرگی بود که نژاد او به جمشید، اولین پادشاه «پیشدادیان» میرسید. جمشید هنگام فرار از دست «ضحاک»، با دختر «کورنگ» پادشاه زابل ازدواج کرد و حاصل آن پسری بهنام «تور» بود که یکی از نوادگان او بعد از چند نسل، زال، پدر رستم است.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/851111/ | خاستگاه رستم، «سیستان» است<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/رستم-5 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.]</ref> که در قدیم، بسیار بزرگ و مرکز [[ایران]] بود. رستم در «زابل» مرکز سیستان سکونت داشت. [[زابل]] از شمال به بلخ، از شرق به خراسان و از جنوب به بلوچستان متصل و مرکز آن، «غَزنَین» بود. زابل قدیم، بهصورت تقریبی، همان غزنین است و از شهرهای سیستان محسوب میشد.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/851111/رستم-افسانه-یا-حقیقت حمیدی، «رستم، افسانه یا حقیقت»، وبسایت راسخون.]</ref> | ||
==تولد رستم== | |||
رستم، با رنج و سختی بسیار و با عمل جراحی به دنیا آمد. پهلوی رودابه، مادر رستم را «سیمرغ» درید و رستم را که به | == خاندان رستم == | ||
رستم، پسر زال و زال پسر سام، از خاندان بزرگی بود که نژاد او به جمشید، اولین پادشاه «پیشدادیان» میرسید. جمشید هنگام فرار از دست «ضحاک»، با دختر «کورنگ» پادشاه زابل [[ازدواج]] کرد و حاصل آن پسری بهنام «تور» بود که یکی از نوادگان او بعد از چند نسل، زال، پدر رستم است.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/851111/رستم-افسانه-یا-حقیقت حمیدی، «رستم، افسانه یا حقیقت»، وبسایت راسخون.]</ref> زال، به پادشاهی سیستان رسید و در آغاز حکومت، عاشق «رودابه» دختر «مهراب کابلی» شد؛ ازدواج زال با رودابه که از نسل «ضحاک» (دشمن خاندان جمشید) بود، با مخالفت سام روبرو شد. با تلاش منوچهر و کمک «موبدان» (روحانی در دین زرتشت)، زال و رودابه باهم ازدواج کردند و رستم به دنیا آمد.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/رستم-5 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.]</ref> | |||
== تولد رستم == | |||
رستم، با رنج و سختی بسیار و با عمل جراحی به دنیا آمد. پهلوی رودابه، مادر رستم را «سیمرغ» درید و رستم را که به اندازهٔ بچهٔ یکساله بود، از شکم مادر بیرون آورد. وقتی مادر رستم، بهبود پیدا کرد و پسر خود را دید، از شعف و شادی گفت «رُستَم»، یعنی آسوده شدم. بههمین دلیل، نام کودک را رستم گذاشتند.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/رستم-5 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.]</ref> [[فردوسی]] این رویداد را به زبان شعر به تصویر کشیده است:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/manoochehr/sh26 فردوسی، شاهنامه، بخش 26، وبسایت گنجور.]</ref> | |||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
| خط ۱۸: | خط ۲۲: | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
==شخصیت رستم== | == شخصیت رستم == | ||
دربارهٔ رستم دانشمندان زیادی تحقیق کردهاند. بعضیها او را شخصیت اسطورهای میدانند و برخی معتقدند که رستم مانند دیگر پهلوانان [[شاهنامه]]، از سرداران اشکانی بود که در سیستان جایگاه داشت و بهدلیل کارهای بزرگ خود، در داستانهای ملی [[ایران]] راه پیدا کرد و به اسطورهای تبدیل شد که تمام ویژگیهای پهلوانان داستانی را در خود جمع کرده است.<ref>[https://jade-abresham.com/art-culture/literature/2691/ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.]</ref> از همه بیشتر، داستانپردازی و تصویرگری [[فردوسی]] در خلق رستم افسانهای اثرگذار بوده است:<ref>[https://wikishahnameh.com/شخصیت-های-شاهنامه-رستم/1690/ «شخصیتهای شاهنامه؛ رستم»، ویکی شاهنامه.]</ref> | |||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
| خط ۲۵: | خط ۲۹: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
==رستم در شاهنامه== | |||
رستم در شاهنامه، بزرگترین شخصیت حماسی است که میتوان او را با «هرکول» نامیترین پهلوان یونان یا «گرشاسب» قهرمان اوستا مقایسه کرد. رستم در شاهنامه اَبَرپهلوانی است که بزرگترین افتخار او خدمت به ایران و حفظ این مرزوبوم است.<ref>[https://wikishahnameh.com/ | == رستم در شاهنامه == | ||
== | رستم در شاهنامه، بزرگترین شخصیت حماسی است که میتوان او را با «هرکول» نامیترین پهلوان یونان یا «گرشاسب» قهرمان اوستا مقایسه کرد. رستم در [[شاهنامه]] اَبَرپهلوانی است که بزرگترین افتخار او خدمت به [[ایران]] و حفظ این مرزوبوم است.<ref>[https://wikishahnameh.com/شخصیت-های-شاهنامه-رستم/1690/ «شخصیتهای شاهنامه؛ رستم»، ویکی شاهنامه.]</ref> | ||
# مهمترین کارنامه و اقدامات رستم در شاهنامه عبارت است از: | |||
# اتحاد | == کارنامهٔ رستم == | ||
# مهمترین کارنامه و اقدامات رستم در شاهنامه عبارت است از: | |||
# اتحاد دوبارهٔ کابل و زابل که میان دو قدرت متخاصم (ضحاک و جمشید) تقسیم شده بود؛<ref>[https://jade-abresham.com/art-culture/literature/2691/ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.]</ref> | |||
# نجاتدادن «کیکاوس» از بند دیوهای مازندران با گذشتن از هفتخوان؛ | # نجاتدادن «کیکاوس» از بند دیوهای مازندران با گذشتن از هفتخوان؛ | ||
# کشتن اسفندیار؛ | # کشتن اسفندیار؛ | ||
# اخراج افراسیاب از | # اخراج افراسیاب از [[ایران]]؛ | ||
# پرورش سیاوش؛ | # پرورش سیاوش؛ | ||
# فتح دژ سپندکوه؛ | # فتح دژ سپندکوه؛ | ||
# خونخواهی از سیاوش و رفتن به توران؛ | # خونخواهی از سیاوش و رفتن به توران؛ | ||
# جنگ با سهراب.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/ | # جنگ با سهراب.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/رستم-5 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.]</ref> | ||
==رستم نماد قدرت و فرهنگ ایران== | == رستم نماد قدرت و فرهنگ ایران == | ||
رستم در | رستم در [[شاهنامه]]، از نمادهای قدرت و فرهنگ [[ایران]] است.<ref>[https://www.ibna.ir/fa/naghli/71442/هفت-خوان-رستم-نماد-قدرت-ايرانی «هفتخوان رستم نماد قدرت ایرانی»، خبرگزاری ایبنا.]</ref> او شخصیت مذهبی دارد و تمام نیرو و زور بازوی خود را از خدا میداند و با توکل به خدا، بر همهچیز پیروز میشود.<ref>[http://www.soxan.blogfa.com/post/9 اویسی، «نمود اخلاق پهلوانی در شاهنامه فردوسی»، وبلاگ سخن.]</ref> شخصیت خداپرست رستم که در شاهنامه بسیار پررنگ مطرح شده، دلیل اصلی قدرت همیشگی رستم است.<ref>[https://www.ibna.ir/fa/naghli/71442/هفت-خوان-رستم-نماد-قدرت-ايرانی «هفتخوان رستم نماد قدرت ایرانی»، خبرگزاری ایبنا.]</ref> | ||
==رستم در باور مذهبی== | |||
بعد از ظهور اسلام و پیوستن ایرانیان به اسلام و دلبستگی آنها به اهلبیت، شخصیت تاریخی امام علی بهعنوان نماد واقعی انسان کامل، مظهر شجاعت و | == رستم در باور مذهبی == | ||
==رستم در فرهنگ عامه== | بعد از ظهور [[اسلام]] و پیوستن ایرانیان به اسلام و دلبستگی آنها به اهلبیت، شخصیت تاریخی [[امام علی]] بهعنوان نماد واقعی انسان کامل، مظهر [[شجاعت]] و [[عدالت]]، در کنار شخصیت اساطیری رستم در ادبیات فارسی و باور عامهٔ مردم مطرح شده و هر دو، نماد محبوب ایرانیان هستند.<ref>دهقانی، «شیر خدا و رستم داستان، جلوهٔ انسان آرمانی در ادب فارسی و فرهنگ عامه»، نشریهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، 1381ش، ص65.</ref> | ||
=== | |||
در شخصیت رستم، مرامهای عیاری و جوانمردی وجود دارد. مردم میان رستم و پهلوانان دیگر مانند «پوریای | == رستم در فرهنگ عامه == | ||
=== | === ۱. ترویج روحیهٔ جوانمردی و اخلاق پهلوانی === | ||
نام و شهرت رستم، از عوامل مهم ترویج فرهنگ قصهخوانی، شاهنامهخوانی و جمعآوری و تدوین حماسههای شفاهی در میان مردم در ایران بوده که بیشتر آنها با مرگ رستم پایان میپذیرد. نام رستم باعث شده است که شاهنامه با محوریت شخصیت او به نثر برگردانده شود. در داستانهای مذهبی مانند | در شخصیت رستم، مرامهای عیاری و جوانمردی وجود دارد. مردم میان رستم و پهلوانان دیگر مانند «پوریای ولی» و «تختی»، پیوند برقرار کردهاند.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/رستم?entryviewid=246743 اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> اعتقاد به [[قضا و قدر]] خداوند، پاکدامنی، وفای به عهد، توصیه به راستی و قدرشناسی، از جمله اخلاق پهلوانی در رستم است.<ref>[http://www.soxan.blogfa.com/post/9 اویسی، «نمود اخلاق پهلوانی در شاهنامۀ فردوسی»، وبلاگ سخن.]</ref> | ||
=== | |||
در تاریخ | === ۲. ترویج قصهخوانی === | ||
بسیاری از مکانها و آثار باستانی بهنام رستم یاد | نام و شهرت رستم، از عوامل مهم ترویج فرهنگ قصهخوانی، شاهنامهخوانی و جمعآوری و تدوین حماسههای شفاهی در میان مردم در [[ایران]] بوده که بیشتر آنها با مرگ رستم پایان میپذیرد. نام رستم باعث شده است که شاهنامه با محوریت شخصیت او به نثر برگردانده شود. در داستانهای مذهبی مانند «حملهٔ حیدری» و «خاوراننامه» نیز رفتار رستم به شخصیتهای مذهبی نسبت داده شده است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/رستم?entryviewid=246743 اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> همچنین، مردم داستانهای رستم و رستمنامهها را در شبنشینیها میخواندهاند و نام او را در ترانهها میآوردهاند.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/رستم?entryviewid=246743 اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | ||
==رستم در ضربالمثلها== | |||
رستم در ضربالمثلهای فارسی نیز تأثیر گذاشته است. از باب نمونه: «من آنم که رستم بود پهلوان» و «رستمصولت و افندیپیزی».<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/ | === ۳. محبوبیت نام رستم === | ||
==تصویرپردازی== | در تاریخ [[ایران]]، نام «رستم» یکی از محبوبترین نامهای ایرانی بوده است. برای مثال، نام بسیاری از «موبدان» زرتشتی، بزرگان دجله و بینالنهرین در سدهٔ ۷م و نام سردار بزرگ ساسانی در حملهٔ عربها به ایران، رستم بوده است. همچنین، «طاهر ذوالیمینین» نسب خود را به رستم میرساند و مردم «کریمخان زند» را به رستم تشبیه میکردند. | ||
کشیدن تصویر رستم در شاهنامه و رستمنامهها از قدیم رایج بوده است. مردم نیز | بسیاری از مکانها و آثار باستانی بهنام رستم یاد میشود؛ مانند چاه رستم، قلعهٔ رستم و تخت رستم، درهٔ رستم. روستاهای زیادی به نام «رستمآباد» وجود دارد. همچنین بسیاری از اشیاء بزرگ را بهنام رستم نامگذاری میکردند. برای مثال، گُرز رستم در [[تهران]] قدیم مشهور بوده است و مشعل پالایشگاه نفت [[کرمانشاه]] را «فندک رستم» میگفتند.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/رستم?entryviewid=246743 اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | ||
==مرگ رستم== | |||
رستم با اسب خود، «رخش» با | == رستم در ضربالمثلها == | ||
== | رستم در ضربالمثلهای فارسی نیز تأثیر گذاشته است. از باب نمونه: «من آنم که رستم بود پهلوان» و «رستمصولت و افندیپیزی».<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/رستم?entryviewid=246743 اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | ||
مرثیههای زیادی | |||
==باورهای عامیانه | == تصویرپردازی == | ||
# به باور برخی از مردم، زمانی که رستم با نیرنگ «شغاد» به چاه افتاد، بهدستور خداوند زنده ماند تا در آخرالزمان از چاه بیرون بیاید و در رکاب امام زمان بجنگد.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/257866/ | کشیدن تصویر رستم در [[شاهنامه]] و رستمنامهها از قدیم رایج بوده است. مردم نیز درکشیدن تصویر رستم در دستنوشتهها، زورخانهها، قهوهخانهها و سردر حمامها نقش داشتهاند.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/رستم?entryviewid=246743 اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | ||
# مناطق زیادی در ایران منسوب به رستم وجود دارد که مقدس انگاشته شده و مردم برای حاجتخواهی به آنها متوسل میشوند. برای مثال، گودالی در | |||
# رستم به خواب فردوسی میآید و فردوسی معتقد است که خداوند هیچ بندهای را مانند رستم نیافریده است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/ | == مرگ رستم == | ||
# | رستم با اسب خود، «رخش» با حیلهٔ برادرش «شُغاد» در چاهی که بر سر راه کنده شده بود، میافتد و پیش از آن که بمیرد، شغاد را با تیر بر درختی میدوزد و انتقام خود را میگیرد.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/رستم?entryviewid=246743 اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | ||
==رستم در افغانستان== | |||
=== | == مرثیهٔ رستم == | ||
در افسانههای | مرثیههای زیادی دربارهٔ رستم وجود دارد که برخی از آنها توسط هنرمندان از جمله [[شهرام ناظری]] در آلبوم «آواز اساطیر» و علیاکبر مرادی در «دوواله»، خوانده شده است. در [[شاهنامه]] نیز بیتابی رودابه در مرگ رستم، به تصویر کشیده شده است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/رستم?entryviewid=246743 اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | ||
=== | |||
مکانها و پدیدههای زیادی در سراسر افغانستان بهنام رستم وجود دارد؛ مانند «آخور رخش رستم»، «تخت رستم»، | == باورهای عامیانه دربارهٔ رستم == | ||
=== | # به باور برخی از مردم، زمانی که رستم با نیرنگ «شغاد» به چاه افتاد، بهدستور خداوند زنده ماند تا در آخرالزمان از چاه بیرون بیاید و در رکاب [[امام زمان]] بجنگد.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/257866/شاهنامه?entryviewid=257867 جعفری، «شاهنامه»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | ||
نام رستم نیز از قدیم در افغانستان محبوب بوده است.<ref>[https://jade-abresham.com/art-culture/literature/2691/ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.]</ref> | # مناطق زیادی در [[ایران]] منسوب به رستم وجود دارد که مقدس انگاشته شده و مردم برای حاجتخواهی به آنها متوسل میشوند. برای مثال، گودالی در دامنهٔ تپهای در شریفآباد ابهر وجود دارد که بهنام «آخور رخش» معروف است. در پیش گودال، حوضی وجود دارد که به باور مردم، جای سم رخش است. آبی که از تپه سرازیر میشود، در آخور و جای سم رخش میریزد و سرریز نمیشود. به اعتقاد مردم، رستم چون جوانمرد بوده و به کسی بد نمیکرده، همیشه زنده است. بهدلیل این باور، بیمار را به اینجا میآورند و گوسفند قربانی میکنند و به مردم میدهند. همچنین باور دارند که اگر کسی در آب حوض شنا کند، هیچوقت مریض نمیشود.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/257866/شاهنامه?entryviewid=257867 جعفری، «شاهنامه»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | ||
# رستم به خواب [[فردوسی]] میآید و فردوسی معتقد است که خداوند هیچ بندهای را مانند رستم نیافریده است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/رستم?entryviewid=246743 اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | |||
# دربارهٔ دیدار و جنگ رستم با [[امام علی]] و شیعهشدن او بهدست امام علی نیز در فرهنگ مردم روایتهای مختلفی وجود دارد.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/246742/رستم?entryviewid=246743 اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | |||
== رستم در افغانستان == | |||
=== ۱. نیرومندترین انسان === | |||
در افسانههای [[افغانستان]]، رستم نیرومندترین انسان خدا است. مردم پدیدههای بزرگ را با نام رستم تجلیل میکنند. کارهای بزرگ را کار رستم و جاهای بزرگ را جای او میدانند.<ref>[https://jade-abresham.com/art-culture/literature/2691/ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.]</ref> | |||
=== ۲. نام رستم === | |||
مکانها و پدیدههای زیادی در سراسر [[افغانستان]] بهنام رستم وجود دارد؛ مانند «آخور رخش رستم»، «تخت رستم»، «تپهٔ رستم»، «چشمهٔ رستم»، «گهوارهٔ رستم» و «میدان رستم».<ref>[https://jade-abresham.com/art-culture/literature/2691/ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.]</ref> | |||
=== ۳. محبوبیت نام رستم === | |||
نام رستم نیز از قدیم در [[افغانستان]] محبوب بوده است.<ref>[https://jade-abresham.com/art-culture/literature/2691/ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.]</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
* اکبری مفاخر، آرش، «رستم»، وبسایت دائره المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۲۱ دی ۱۳۹۸ش. | |||
* اویسی، سیروس، «نمود اخلاق پهلوانی در شاهنامهٔ فردوسی»، وبلاگ سخن، تاریخ درج مطلب: ۱۷ مهر ۱۳۸۵ش. | |||
* «شخصیتهای شاهنامه؛ رستم»، ویکیشاهنامه، تاریخ بازدید: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ش. | |||
* «هفتخوان رستم نماد قدرت ایرانی»، خبرگزاری ایبنا، تاریخ درج مطلب: ۱۶ خرداد ۱۳۸۹ش. | |||
* حمیدی، سیدجعفر، «رستم، افسانه یا حقیقت»، وبسایت راسخون، تاریخ درج مطلب: ۱۴ دی ۱۳۹۲ش. | |||
* دهخدا، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ش. | |||
* دهقانی، محمد، «شیر خدا و رستم داستان، جلوهٔ انسان آرمانی در ادب فارسی و فرهنگ عامه»، نشریهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، دوره ۴۵، شماره ۱۸۵، بهمن ۱۳۸۱ش. | |||
* فردوسی، شاهنامه، وبسایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ش. | |||
* جعفری، محمد، «شاهنامه»، وبسایت دائره المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ش. | |||
* طغیان ساکایی، محمدیونس، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامهٔ جادهٔ ابریشم، تاریخ درج مطلب: ۷ مرداد ۱۳۹۹ش. | |||
{{ایران-افقی}} | |||
[[رده:اسطورههای باستانی ایران]] | |||
[[رده:ویکیزندگی]] | [[رده:ویکیزندگی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۱۵

رستم، پهلوان اسطورهای ایران.
رستم، قهرمان نامآور ایرانی است که در شاهنامهٔ فردوسی به دلاوریها و رشادتهای او برای اتحاد و شکوه ایران، پرداخته شده است. محبوبیت مردمی رستم، موجب ترویج شاهنامهخوانی و شکلگیری باورهای افسانهای دربارهٔ او در ادبیات شفاهی ایران شده است.
مفهومشناسی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]رستم، از دوجزء «رُس» بهمعنای روییدن و بالیدن و «تَم» بهمعنای دلیر و پهلوان است؛ بنابراین، رستم بهمعنای بالاکشیده، بزرگتن و قویپیکر است.[۱] رستم در اصطلاح به پهلوان ایرانی گفته میشود که شجاعت او در شاهنامهٔ فردوسی آمده و به «رستم زال» و «رستم دَستان» نیز مشهور است. همچنین، رستم در متنهای ادبی، با اوصاف پهلوان، پیلتن، تیزچنگ، جنگجو، دیوبند، زاولی، سرفراز، سوار، شیردل، شیرمرد، کینهخواه، نامدار و نامور، توصیف شده است.[۲]
خاستگاه رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]خاستگاه رستم، «سیستان» است[۳] که در قدیم، بسیار بزرگ و مرکز ایران بود. رستم در «زابل» مرکز سیستان سکونت داشت. زابل از شمال به بلخ، از شرق به خراسان و از جنوب به بلوچستان متصل و مرکز آن، «غَزنَین» بود. زابل قدیم، بهصورت تقریبی، همان غزنین است و از شهرهای سیستان محسوب میشد.[۴]
خاندان رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]رستم، پسر زال و زال پسر سام، از خاندان بزرگی بود که نژاد او به جمشید، اولین پادشاه «پیشدادیان» میرسید. جمشید هنگام فرار از دست «ضحاک»، با دختر «کورنگ» پادشاه زابل ازدواج کرد و حاصل آن پسری بهنام «تور» بود که یکی از نوادگان او بعد از چند نسل، زال، پدر رستم است.[۵] زال، به پادشاهی سیستان رسید و در آغاز حکومت، عاشق «رودابه» دختر «مهراب کابلی» شد؛ ازدواج زال با رودابه که از نسل «ضحاک» (دشمن خاندان جمشید) بود، با مخالفت سام روبرو شد. با تلاش منوچهر و کمک «موبدان» (روحانی در دین زرتشت)، زال و رودابه باهم ازدواج کردند و رستم به دنیا آمد.[۶]
تولد رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]رستم، با رنج و سختی بسیار و با عمل جراحی به دنیا آمد. پهلوی رودابه، مادر رستم را «سیمرغ» درید و رستم را که به اندازهٔ بچهٔ یکساله بود، از شکم مادر بیرون آورد. وقتی مادر رستم، بهبود پیدا کرد و پسر خود را دید، از شعف و شادی گفت «رُستَم»، یعنی آسوده شدم. بههمین دلیل، نام کودک را رستم گذاشتند.[۷] فردوسی این رویداد را به زبان شعر به تصویر کشیده است:[۸] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
شخصیت رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]دربارهٔ رستم دانشمندان زیادی تحقیق کردهاند. بعضیها او را شخصیت اسطورهای میدانند و برخی معتقدند که رستم مانند دیگر پهلوانان شاهنامه، از سرداران اشکانی بود که در سیستان جایگاه داشت و بهدلیل کارهای بزرگ خود، در داستانهای ملی ایران راه پیدا کرد و به اسطورهای تبدیل شد که تمام ویژگیهای پهلوانان داستانی را در خود جمع کرده است.[۹] از همه بیشتر، داستانپردازی و تصویرگری فردوسی در خلق رستم افسانهای اثرگذار بوده است:[۱۰] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر
الگو:ب الگو:پایان شعر
رستم در شاهنامه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]رستم در شاهنامه، بزرگترین شخصیت حماسی است که میتوان او را با «هرکول» نامیترین پهلوان یونان یا «گرشاسب» قهرمان اوستا مقایسه کرد. رستم در شاهنامه اَبَرپهلوانی است که بزرگترین افتخار او خدمت به ایران و حفظ این مرزوبوم است.[۱۱]
کارنامهٔ رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- مهمترین کارنامه و اقدامات رستم در شاهنامه عبارت است از:
- اتحاد دوبارهٔ کابل و زابل که میان دو قدرت متخاصم (ضحاک و جمشید) تقسیم شده بود؛[۱۲]
- نجاتدادن «کیکاوس» از بند دیوهای مازندران با گذشتن از هفتخوان؛
- کشتن اسفندیار؛
- اخراج افراسیاب از ایران؛
- پرورش سیاوش؛
- فتح دژ سپندکوه؛
- خونخواهی از سیاوش و رفتن به توران؛
- جنگ با سهراب.[۱۳]
رستم نماد قدرت و فرهنگ ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]رستم در شاهنامه، از نمادهای قدرت و فرهنگ ایران است.[۱۴] او شخصیت مذهبی دارد و تمام نیرو و زور بازوی خود را از خدا میداند و با توکل به خدا، بر همهچیز پیروز میشود.[۱۵] شخصیت خداپرست رستم که در شاهنامه بسیار پررنگ مطرح شده، دلیل اصلی قدرت همیشگی رستم است.[۱۶]
رستم در باور مذهبی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بعد از ظهور اسلام و پیوستن ایرانیان به اسلام و دلبستگی آنها به اهلبیت، شخصیت تاریخی امام علی بهعنوان نماد واقعی انسان کامل، مظهر شجاعت و عدالت، در کنار شخصیت اساطیری رستم در ادبیات فارسی و باور عامهٔ مردم مطرح شده و هر دو، نماد محبوب ایرانیان هستند.[۱۷]
رستم در فرهنگ عامه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]۱. ترویج روحیهٔ جوانمردی و اخلاق پهلوانی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در شخصیت رستم، مرامهای عیاری و جوانمردی وجود دارد. مردم میان رستم و پهلوانان دیگر مانند «پوریای ولی» و «تختی»، پیوند برقرار کردهاند.[۱۸] اعتقاد به قضا و قدر خداوند، پاکدامنی، وفای به عهد، توصیه به راستی و قدرشناسی، از جمله اخلاق پهلوانی در رستم است.[۱۹]
۲. ترویج قصهخوانی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]نام و شهرت رستم، از عوامل مهم ترویج فرهنگ قصهخوانی، شاهنامهخوانی و جمعآوری و تدوین حماسههای شفاهی در میان مردم در ایران بوده که بیشتر آنها با مرگ رستم پایان میپذیرد. نام رستم باعث شده است که شاهنامه با محوریت شخصیت او به نثر برگردانده شود. در داستانهای مذهبی مانند «حملهٔ حیدری» و «خاوراننامه» نیز رفتار رستم به شخصیتهای مذهبی نسبت داده شده است.[۲۰] همچنین، مردم داستانهای رستم و رستمنامهها را در شبنشینیها میخواندهاند و نام او را در ترانهها میآوردهاند.[۲۱]
۳. محبوبیت نام رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در تاریخ ایران، نام «رستم» یکی از محبوبترین نامهای ایرانی بوده است. برای مثال، نام بسیاری از «موبدان» زرتشتی، بزرگان دجله و بینالنهرین در سدهٔ ۷م و نام سردار بزرگ ساسانی در حملهٔ عربها به ایران، رستم بوده است. همچنین، «طاهر ذوالیمینین» نسب خود را به رستم میرساند و مردم «کریمخان زند» را به رستم تشبیه میکردند. بسیاری از مکانها و آثار باستانی بهنام رستم یاد میشود؛ مانند چاه رستم، قلعهٔ رستم و تخت رستم، درهٔ رستم. روستاهای زیادی به نام «رستمآباد» وجود دارد. همچنین بسیاری از اشیاء بزرگ را بهنام رستم نامگذاری میکردند. برای مثال، گُرز رستم در تهران قدیم مشهور بوده است و مشعل پالایشگاه نفت کرمانشاه را «فندک رستم» میگفتند.[۲۲]
رستم در ضربالمثلها
[ویرایش | ویرایش مبدأ]رستم در ضربالمثلهای فارسی نیز تأثیر گذاشته است. از باب نمونه: «من آنم که رستم بود پهلوان» و «رستمصولت و افندیپیزی».[۲۳]
تصویرپردازی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]کشیدن تصویر رستم در شاهنامه و رستمنامهها از قدیم رایج بوده است. مردم نیز درکشیدن تصویر رستم در دستنوشتهها، زورخانهها، قهوهخانهها و سردر حمامها نقش داشتهاند.[۲۴]
مرگ رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]رستم با اسب خود، «رخش» با حیلهٔ برادرش «شُغاد» در چاهی که بر سر راه کنده شده بود، میافتد و پیش از آن که بمیرد، شغاد را با تیر بر درختی میدوزد و انتقام خود را میگیرد.[۲۵]
مرثیهٔ رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]مرثیههای زیادی دربارهٔ رستم وجود دارد که برخی از آنها توسط هنرمندان از جمله شهرام ناظری در آلبوم «آواز اساطیر» و علیاکبر مرادی در «دوواله»، خوانده شده است. در شاهنامه نیز بیتابی رودابه در مرگ رستم، به تصویر کشیده شده است.[۲۶]
باورهای عامیانه دربارهٔ رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- به باور برخی از مردم، زمانی که رستم با نیرنگ «شغاد» به چاه افتاد، بهدستور خداوند زنده ماند تا در آخرالزمان از چاه بیرون بیاید و در رکاب امام زمان بجنگد.[۲۷]
- مناطق زیادی در ایران منسوب به رستم وجود دارد که مقدس انگاشته شده و مردم برای حاجتخواهی به آنها متوسل میشوند. برای مثال، گودالی در دامنهٔ تپهای در شریفآباد ابهر وجود دارد که بهنام «آخور رخش» معروف است. در پیش گودال، حوضی وجود دارد که به باور مردم، جای سم رخش است. آبی که از تپه سرازیر میشود، در آخور و جای سم رخش میریزد و سرریز نمیشود. به اعتقاد مردم، رستم چون جوانمرد بوده و به کسی بد نمیکرده، همیشه زنده است. بهدلیل این باور، بیمار را به اینجا میآورند و گوسفند قربانی میکنند و به مردم میدهند. همچنین باور دارند که اگر کسی در آب حوض شنا کند، هیچوقت مریض نمیشود.[۲۸]
- رستم به خواب فردوسی میآید و فردوسی معتقد است که خداوند هیچ بندهای را مانند رستم نیافریده است.[۲۹]
- دربارهٔ دیدار و جنگ رستم با امام علی و شیعهشدن او بهدست امام علی نیز در فرهنگ مردم روایتهای مختلفی وجود دارد.[۳۰]
رستم در افغانستان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]۱. نیرومندترین انسان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در افسانههای افغانستان، رستم نیرومندترین انسان خدا است. مردم پدیدههای بزرگ را با نام رستم تجلیل میکنند. کارهای بزرگ را کار رستم و جاهای بزرگ را جای او میدانند.[۳۱]
۲. نام رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]مکانها و پدیدههای زیادی در سراسر افغانستان بهنام رستم وجود دارد؛ مانند «آخور رخش رستم»، «تخت رستم»، «تپهٔ رستم»، «چشمهٔ رستم»، «گهوارهٔ رستم» و «میدان رستم».[۳۲]
۳. محبوبیت نام رستم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]نام رستم نیز از قدیم در افغانستان محبوب بوده است.[۳۳]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.
- ↑ حمیدی، «رستم، افسانه یا حقیقت»، وبسایت راسخون.
- ↑ حمیدی، «رستم، افسانه یا حقیقت»، وبسایت راسخون.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، بخش 26، وبسایت گنجور.
- ↑ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.
- ↑ «شخصیتهای شاهنامه؛ رستم»، ویکی شاهنامه.
- ↑ «شخصیتهای شاهنامه؛ رستم»، ویکی شاهنامه.
- ↑ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ رستم.
- ↑ «هفتخوان رستم نماد قدرت ایرانی»، خبرگزاری ایبنا.
- ↑ اویسی، «نمود اخلاق پهلوانی در شاهنامه فردوسی»، وبلاگ سخن.
- ↑ «هفتخوان رستم نماد قدرت ایرانی»، خبرگزاری ایبنا.
- ↑ دهقانی، «شیر خدا و رستم داستان، جلوهٔ انسان آرمانی در ادب فارسی و فرهنگ عامه»، نشریهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، 1381ش، ص65.
- ↑ اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ اویسی، «نمود اخلاق پهلوانی در شاهنامۀ فردوسی»، وبلاگ سخن.
- ↑ اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ جعفری، «شاهنامه»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ جعفری، «شاهنامه»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ اکبری مفاخر، «رستم»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.
- ↑ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.
- ↑ طغیان ساکایی، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامۀ جادۀ ابریشم.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- اکبری مفاخر، آرش، «رستم»، وبسایت دائره المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۲۱ دی ۱۳۹۸ش.
- اویسی، سیروس، «نمود اخلاق پهلوانی در شاهنامهٔ فردوسی»، وبلاگ سخن، تاریخ درج مطلب: ۱۷ مهر ۱۳۸۵ش.
- «شخصیتهای شاهنامه؛ رستم»، ویکیشاهنامه، تاریخ بازدید: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ش.
- «هفتخوان رستم نماد قدرت ایرانی»، خبرگزاری ایبنا، تاریخ درج مطلب: ۱۶ خرداد ۱۳۸۹ش.
- حمیدی، سیدجعفر، «رستم، افسانه یا حقیقت»، وبسایت راسخون، تاریخ درج مطلب: ۱۴ دی ۱۳۹۲ش.
- دهخدا، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ش.
- دهقانی، محمد، «شیر خدا و رستم داستان، جلوهٔ انسان آرمانی در ادب فارسی و فرهنگ عامه»، نشریهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، دوره ۴۵، شماره ۱۸۵، بهمن ۱۳۸۱ش.
- فردوسی، شاهنامه، وبسایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ش.
- جعفری، محمد، «شاهنامه»، وبسایت دائره المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ش.
- طغیان ساکایی، محمدیونس، «نام رستم در جغرافیای افغانستان»، وبسایت هفتهنامهٔ جادهٔ ابریشم، تاریخ درج مطلب: ۷ مرداد ۱۳۹۹ش.