پیشنویس:شبنشینی: تفاوت میان نسخهها
imported>هانیه کلهر صفحهای تازه حاوی «<big>'''شبنشینی'''</big>؛ دورهمی دوستانه یا خانوادگی شبانه. شبنشینی، دورهمی در ابتدای شب یا پس از گذشت پاسی از شب است که افراد با یکدیگر گفتگو و تفریح میکنند. شبنشینی در مناطق مختلف ایران با نامهای متفاوتی شناخته میشود. در ساوه به آن اتوما...» ایجاد کرد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:شب نشینی (2).jpg|جایگزین=شبنشینی خانوادگی|بندانگشتی|مراسم شبنشینی یک خانواده ایرانی]] | |||
{{درشت|'''شبنشینی'''}}؛ دورهمی دوستانه یا خانوادگی شبانه. | |||
شبنشینی، دورهمی در ابتدای شب یا پس از گذشت پاسی از شب است<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/شب+نشینی دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شبنشینی.]</ref> که افراد با یکدیگر گفتگو و [[تفریح]] میکنند.<ref>[https://www.vajehyab.com/amid/شب+نشینی عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه شبنشینی.]</ref> شبنشینی در مناطق مختلف [[ایران]] با نامهای متفاوتی شناخته میشود. در ساوه به آن اتوماقا،<ref>نصری اشرفی، وازیگاه، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۲۶۹.</ref> مردم [[کردستان]] شوداوَت<ref>نصری اشرفی، وازیگاه، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۳۳۷.</ref> و در [[خوانسار]] (استان [[اصفهان]]) شینشین میگویند.<ref>امیری خوانساری، فرهنگ باستانی خوانسار، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۶.</ref> در شبنشینی چند شاخص وجود دارد؛ گروهی از همسایگان، دوستان، آشنایان و خویشاوندان دور هم جمع میشوند،<ref>جمالزاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۲۴۲.</ref> با [[موسیقی]] و آواز و تفریح با یکدیگر وقت میگذارنند و در [[خانه]] یا مهمانخانه گرد هم مینشینند.<ref>صدریافشار، فرهنگنامهٔ فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۷۳۳.</ref> شبنشینی در تمام روزهای سال بهخصوص شبهای فصل [[زمستان]] و شبهای [[رمضان|ماه رمضان]] صورت میگیرد.<ref>جمالزاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۲۴۲.</ref> شبنشینی با شبزندهداریهای مذهبی یا نگهداری از دامها در زمان کوچ متفاوت است.<ref>مجیدی کرایی، مردم و سرزمینهای استان کهگیلویه و بویراحمد، ۱۳۹۳ش، ص۵۴۷–۵۴۸.</ref> | |||
==پیشینه شبنشینی== | |||
در کتب تاریخی اشارهای به شبنشینی نشده است. در یک سفرنامه به شبنشینی طوایف صحراگرد و مهماننوازی مردم لرستان و [[خوزستان]] اشاره شده است.<ref>بُد، سفرنامه لرستان و خوزستان، ۱۳۸۸ش، ص۳۹۱.</ref> در سفرنامهای دیگر به شبنشینی [[ترکمن]]ها در زمستان همراه با شنیدن [[افسانه]]های سحرآمیز، داستانهای تاریخی و آوازهای خوانندگان دورهگرد بهویژه اشعار مخدومقلی، قرهقلو و امامملّا اشاره شده است.<ref>وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ۱۳۴۳ش، ص۳۹۶.</ref> در سفرنامههای دیگر تنها از شبنشینی اشراف و شاهزادگان سخن به میان آمده است.<ref>فلاندن، سفرنامه، ۱۳۲۴ش، ص۲۵۴.</ref> | |||
==فواید شبنشینی== | ==فواید شبنشینی== | ||
شبنشینی فواید زیادی از جمله گذراندن اوقات فراغت، تعامل و گفتوگو، شادیبخشی، هنرنمایی، تکریم روابط خانوادگی و رفع کدورتها دارد. | شبنشینی فواید زیادی از جمله گذراندن اوقات فراغت، تعامل و گفتوگو، شادیبخشی، هنرنمایی، تکریم [[روابط خانوادگی]] و رفع کدورتها دارد.<ref>عیوقی، «زمستان در اصفهان، شهر چهارفصل»، ۱۳۸۸ش، ص۵۸.</ref> مردم آذربایجان بر این باورند که کدورت و دشمنی موجب بدون آفتاب شدن آسمان آنها میشود؛ بنابراین آنها در شبنشینی و [[روضهخوانی]]ها به رفع کدورتها میپردازند.<ref>انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۲، ص۵۴.</ref> شبنشینی فرصتی مناسب برای اطلاع از گرفتاریهای یکدیگر و رفع آنها است.<ref>وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۴۴–۱۴۵.</ref> | ||
==موضوعات شبنشینی== | ==موضوعات شبنشینی== | ||
عمدهترین موضوعات شبنشینی بیان سبک زندگی در گذشته و مقایسه آن با سبک زندگی امروزی، بیان کمبود امکانات رفاهی، خبرگرفتن از دیگران، بیان فضیلتهای اخلاقی درگذشتگان، | عمدهترین موضوعات شبنشینی بیان سبک زندگی در گذشته و مقایسه آن با سبک زندگی امروزی، بیان کمبود امکانات رفاهی، خبرگرفتن از دیگران، بیان فضیلتهای [[اخلاق|اخلاقی]] درگذشتگان،<ref>رجبی همپا، «زمستان و نوروز در چراغتپهٔ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، ۱۳۸۷ش، ص۵۵.</ref> ذکر دلاوریها و اتفاقات عجیب،<ref>صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۶.</ref> بیان خاطرات [[کودک|کودکی]]،<ref>کریمی، آداب و رسوم و فرهنگ عامهٔ احمدآباد جرقویه، ۱۳۸۸ش، ص۷۲.</ref> بیان قیمت احشام و میوهها<ref>سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۴.</ref> و صحبت از سردی زمستان است.<ref>انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۰و۱۲۶.</ref> | ||
==زمان شبنشینی== | ==زمان شبنشینی== | ||
در جوامع روستایی شبنشینی پس از پایان فصل کشتوزرع شروع میشد. اوج شبنشینی در شبهای زمستان و ماه رمضان بود. ایرانیان شبهای ماه رمضان را بهترین فرصت برای صلهرحم میدانند و یکدیگر را برای افطار به | در جوامع روستایی شبنشینی پس از پایان فصل کشتوزرع شروع میشد. اوج شبنشینی در شبهای زمستان و ماه رمضان بود. ایرانیان شبهای ماه رمضان را بهترین فرصت برای صلهرحم میدانند و یکدیگر را برای افطار به خانهٔ خود دعوت میکنند.<ref>وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۴۴–۱۴۵.</ref> | ||
==شبنشینی در فرهنگ ایرانیان== | ==شبنشینی در فرهنگ ایرانیان== | ||
مردم استان فارس در شبنشینی، اشعار حافظ، سعدی، فایز دشتستانی، محیای قتالی و باقر لارستانی را میخوانند. در استهبان گاهی فردی نی زده و دیگری آواز میخواند. | مردم استان فارس در شبنشینی، اشعار حافظ، سعدی، فایز دشتستانی، محیای قتالی و باقر لارستانی را میخوانند. در استهبان گاهی فردی نی زده و دیگری آواز میخواند.<ref>وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۴۴–۱۴۵.</ref> مردم نطنز (استان اصفهان)، شبنشینی در ماه رمضان بهجز روزهای [[شهادت]] را ثواب میدانند ولی خیلی زود آن را تمام میکنند. اگر در سالی، محرم در زمستان باشد آنها ۱۰ روز اول را به شبنشینی نمیروند و در شبهای دیگر بدون خنده و شوخی شبنشینی میکنند.<ref>انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۲–۳۳.</ref> | ||
در [[نطنز]] اگر در خانوادهای فردی بیمار حضور داشته باشد شبهای یکشنبه، چهارشنبه و [[جمعه]]، دوستان برای شبنشینی به خانهٔ آنها نمیروند زیرا باور دارند با اینکار حال بیمار بدتر میشود.<ref>انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۲.</ref> خانوادههای تکابی (استان آذربایجان غربی) که فرزند کوچک داشته باشند ترجیح میدهند میزبان باشند تا کودکان برای بقیه ایجاد مزاحمت نکنند. خانوادههایی که در آنها فردی بیمار است نیز ترجیح میدهند میزبان باشند.<ref>رجبی همپا، «زمستان و نوروز در چراغتپهٔ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، ۱۳۸۷ش، ص۵۴.</ref> | |||
==مکان شبنشینی== | ==مکان شبنشینی== | ||
شبنشینیها غالبأ در | [[پرونده:شب نشینی (3).jpg|جایگزین=شبنشینی-کرسی-شب یلدا|بندانگشتی|شبنشینی در شب یلدا دور کرسی]] | ||
در کردستان مکانهای خاصی برای شبنشینی وجود دارد: چَقهخانه؛ اتاق کوچک کنار مسجد است که برای شبنشینی استفاده میشود. سرداریخانه یا ذرتخانه؛ در محلههای قدیمی این مناطق مغازههایی وجود داشت که در آن از آرد ذرت یا قاووت و | شبنشینیها غالبأ در خانهٔ بزرگ ایل یا فامیل برگزار میشود. در گذشته برای شبنشینی نقال یا نوازندهٔ دورهگرد نیز دعوت میشد و این شبنشینی بیشتر در خانهٔ افراد متمول برگزار میشد. افراد در [[زمستان]] در اتاقی با نام کرسیخانه دور کرسی مینشستند.<ref>حمیدی، مردمنگاری الموت، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۰.</ref> در این شبنشینیها هریک از اعضای [[خانواده|خانوادهٔ]] میزبان و مهمان مکانی مشخص داشتند. ضلع بالای کرسی ویژهٔ [[پدر]] خانواده بود، ضلع سمت راست ویژهٔ مادر، ضلع سمت چپ فرزند بزرگ [[خانواده]] و ضلع پایین که ویژهٔ آتشکردن کرسی بود به کوچکترها اختصاص داشت.<ref>جعفرزاده، «زمستان در آیینها و باورهای مردم دستجرد کهک قم»، ۱۳۸۷ش، ص۴۱.</ref> در برخی مناطق، شبنشینی گرداگرد چراغموشی یا آتشدان سنتی و محلی با نام «کوانک» یا «آرگاه» تشکیل میشد.<ref>سعیدی، اویهنگ و آداب و رسوم مردم ژاورود و اورامان، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۸.</ref> | ||
در [[کردستان]] مکانهای خاصی برای شبنشینی وجود دارد: چَقهخانه؛ اتاق کوچک کنار [[مسجد]] است که برای شبنشینی استفاده میشود. سرداریخانه یا ذرتخانه؛ در محلههای قدیمی این مناطق مغازههایی وجود داشت که در آن از آرد ذرت یا [[قاووت]] و [[دوشاب]]، [[حلوا]] و [[فرنی]] درست میکردند. مردها شبنشینیهای دوستانهٔ خود را در این مکان برگزار میکردند. دیوانخان؛ خانهای هر روستا اتاق ویژهای برای مهمان داشتند. دیوانخانها در اختیار کدخدا بود.<ref>سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۵–۱۷۷.</ref> در میان کشاورزان و باغداران، گاهی شبنشینی به دعوت صاحب آب انجام میشود تا میرآب تنها نبوده و بر کار تقسیم آب نیز نظارت شود. در برخی مناطق شبنشینیهای مردانه در [[قهوهخانه]] شکل میگرفت.<ref>بلوکباشی، قهوهخانه و قهوهخانهنشینی در ایران، ۱۳۹۳ش، ص۱۰.</ref> گاهی در قهوهخانهها نقل سهرابکشی گفته میشد. در این شبها قهوهخانه تزیین و چراغانی شده و مردم ساعتها قبل از شروع نقل به قهوهخانه میرفتند.<ref>آقایی، «آیین شاهنامهخوانی عشایر»، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۴–۱۵۵.</ref> | |||
==شبچره== | ==شبچره== | ||
شبچره به آجیل، خشکبار، نان، میوههای تازه و خشک و چای و مانند آن که در پذیراییهای شبنشینی استفاده میشود، گفته میشود. | شبچره به آجیل، خشکبار، نان، میوههای تازه و خشک و [[چای]] و مانند آن که در پذیراییهای شبنشینی استفاده میشود، گفته میشود.<ref>انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۲، ص۵۰–۵۳.</ref> در برخی مناطق به شبچره شوچره،<ref>رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۸.</ref> شبچرز<ref>رجبی همپا، «زمستان و نوروز در چراغتپهٔ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، ۱۳۸۷ش، ص۵۵.</ref> یا شیچرا میگویند.<ref>امیری خوانساری، فرهنگ باستانی خوانسار، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۸.</ref> مردم آذربایجان باور دارند بدون شبنشینی، شبهای زمستان دیر میگذرد و بدون شبچره خانه بدون برکت میشود. در گذشته بانوان جهت مدیریت شبچرهها تا پایان زمستان صندوقی با نام شبچره داشتند. در برخی مناطق مردم بهصورت گروهی شبچرههای لازم کل روستا را از آبادی دیگر تهیه میکردند.<ref>انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۲، ص۵۰–۵۳.</ref> در نطنز اگر خانوادهای شبچره برای مهمانان نیاورند مهامان برای آنها میخوانند: هرکه نیاره شبچره/ مورچه به غارش میپره. در این منطقه اگر مهمانان تازه عروس و داماد باشند ابتدا با [[آب]] گرم و قند از آنها پذیرایی میشود.<ref>انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۰و۳۲.</ref> | ||
==اصول دعوت برای شبنشینی== | ==اصول دعوت برای شبنشینی== | ||
در برخی مناطق مرسوم است که مهمان برای شبنشینی از قبل به صاحبخانه اطلاع میدهد. | در برخی مناطق مرسوم است که مهمان برای شبنشینی از قبل به صاحبخانه اطلاع میدهد.<ref>انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۱۹.</ref> در گذشته شبنشینی بهصورت نوبتی انجام میشد که در برخی مناطق به آن «شولیپا» میگفتند. این نوع شبنشینیها مخصوص خانوادههای ثروتمند بود.<ref>رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۲۹۶.</ref> در تویسرکان پس از مشخص شدن کتابخان (فرد باسوادی که از او دعوت میشد در شبنشینی برای سایرین کتاب بخواند)، دوره از بزرگ خاندان شروع میشد. پس از او خانوادههای دیگر به نوبت شبنشینی برگزار میکردند.<ref>مرادی، فرهنگ عامهٔ تویسرکان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۴.</ref> | ||
==سرگرمیهای شبنشینی== | |||
در گذشته برخی در شبنشینیهای خود کتاب و قصه میخواندند و چون افراد باسواد آن جامعه کم بود از افراد باسواد دعوت میکردند تا در شبنشینی حضور یابند. | ==سرگرمیهای شبنشینی در شهرهای مختلف ایران== | ||
==پانویس== | [[پرونده:شب نشینی (1).jpg|جایگزین=گوروابازی-شب چله-کردستان|بندانگشتی|سرگرمی گوروابازی یا جوراب بازی در شب چله، کردستان]] | ||
== | در گذشته برخی در شبنشینیهای خود [[کتاب]] و قصه میخواندند و چون افراد باسواد آن جامعه کم بود از افراد باسواد دعوت میکردند تا در شبنشینی حضور یابند.<ref>صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۶–۳۸۷.</ref> مهمترین کتابی که در غالب شبنشینیها خوانده میشد [[شاهنامه|شاهنامهٔ]] [[فردوسی]] بود.<ref>مجیدی کرایی، تاریخ و جغرافیای ممسنی، ۱۳۷۱ش، ص۵۲۳–۵۲۴.</ref> اگر در مجلسی افراد باسواد حضور نداشتند، کهنسالان مجلس بهصورت شفاهی داستانی را بیان میکردند.<ref>بذرافکن، فرهنگ مردم داریون، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۳؛ کرزبر یاراحمدی، «کرسی گرم زمستان سرد در لرستان»، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۸–۲۴۰.</ref> علاوه بر کتاب در شبنشینی شعرهایی بهویژه [[دوبیتی]] خوانده میشد.<ref>انجوی، گذری و نظری بر فرهنگ مردم، ۱۳۷۱ش، ص۲۱۶.</ref> مردم آذربایجان، اشعار محلی موسوم به امیراه میخوانند.<ref>انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۲، ص۶۳.</ref> در برخی نواحی [[گیلان]] در شب سیزدهم برج تیر اشعار طبری در شبنشینیها خوانده میشود.<ref>مظفری، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، ۱۳۹۳ش، ص۱۴۹.</ref> | ||
* آقایی، سیما و حمیدرضا آقایی، «آیین شاهنامهخوانی عشایر»، | |||
یکی دیگر از سرگرمیهای ایرانیان در شبنشینی، گرفتن [[فال]] و خبرگرفتن از سرنوشت خود است. مردم در شبنشینیهای [[شب یلدا]]، چهارشنبهٔ آخر ماه [[صفر]] و [[چهارشنبه سوری]] [[فال حافظ]] میگیرند.<ref>بختیاری، سیرجان در آیینهٔ زمان، ۱۳۷۸ش، ص۲۹۱–۲۹۲.</ref> برخی به [[قرآن]] تفأل زده و چند آیه از آن را جهت دفع نحوست قرائت میکنند.<ref>سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۸۱ش، ص۴۶؛ شعبانی اصل، «آیین شب چله»، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۰.</ref> بازیهایی نیز در شبنشینیها انجام میگیرد. در گیلان در شب سیزده تیرماه «گودرهبازی» و انگشتر بازی از بازیهای پرطرفدار بودند.<ref>مظفری، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، ۱۳۹۳ش، ص۱۵۰.</ref> در گذشته تفریح عمدهٔ مردان در شبنشینی کشیدن چپق بود. در بزرک کاشان مسابقهٔ تخمهشکستن انجام میدهند. هرکس کاسهٔ تخمه خود را زودتر تمام میکرد صاحبخانه به او یک جوزقند هدیه میداد.<ref>جهانی برزکی، برزک نگین کوهستان، ۱۳۸۵ش، ص۹۹.</ref> | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | |||
==منابع== | |||
{{آغاز منابع}} | |||
* آقایی، سیما و حمیدرضا آقایی، «آیین شاهنامهخوانی عشایر»، فصلنامهٔ فرهنگ مردم، تهران، شمارخ ۲۱–۲۲، ۱۳۸۶ش. | |||
* امیری خوانساری، هوشنگ، فرهنگ باستانی خوانسار، تهران، دلآگاه، ۱۳۸۱ش. | * امیری خوانساری، هوشنگ، فرهنگ باستانی خوانسار، تهران، دلآگاه، ۱۳۸۱ش. | ||
* انجوی | * انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش. | ||
* انجوی | * انجوی شیرازی، ابوالقاسم، گذری و نظری بر فرهنگ مردم، تهران، اسپرک، ۱۳۷۱ش. | ||
* بختیاری، علیاکبر، سیرجان در | * بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینهٔ زمان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۷۸ش. | ||
* بُد، ک. ا. دُ. | * بُد، ک.ا.دُ. سفرنامهٔ لرستان و خوزستان، بهترجمهٔ محمدحسین آریا، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۸ش. | ||
* بذرافکن، جلال، فرهنگ مردم داریون، شیراز، آوند اندیشه، ۱۳۸۹ش. | * بذرافکن، جلال، فرهنگ مردم داریون، شیراز، آوند اندیشه، ۱۳۸۹ش. | ||
* بلوکباشی، علی، قهوهخانه و قهوهخانهنشینی در ایران، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۹۳ش. | * بلوکباشی، علی، قهوهخانه و قهوهخانهنشینی در ایران، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۹۳ش. | ||
* | * جعفرزادهٔ دستجردی، مصطفی، «زمستان در آیینها و باورهای مردم دستجرد کهک قم»، فصلنامهٔ نجوای فرهنگ، تهران، س۳، شماره ۱۰، ۱۳۸۷ش. | ||
* جمالزاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، بهتحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، فرهنگ ایران زمین، ۱۳۴۱ش. | * جمالزاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، بهتحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، فرهنگ ایران زمین، ۱۳۴۱ش. | ||
* جهانی برزکی، زهرا، برزک نگین کوهستان، کاشان، مرنجاب، ۱۳۸۵ش. | * جهانی برزکی، زهرا، برزک نگین کوهستان، کاشان، مرنجاب، ۱۳۸۵ش. | ||
* حمیدی، علیاکبر و دیگران، مردمنگاری الموت، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، ۱۳۸۴ش. | * حمیدی، علیاکبر و دیگران، مردمنگاری الموت، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، ۱۳۸۴ش. | ||
* دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۴ مرداد ۱۴۰۱ش. | * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۴ مرداد ۱۴۰۱ش. | ||
* رجبی همپا، عزیز، «زمستان و نوروز در | * رجبی همپا، عزیز، «زمستان و نوروز در چراغتپهٔ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، فصلنامهٔ نجوای فرهنگ، تهران، س۳، شماره ۱۰، ۱۳۸۷ش. | ||
* رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش. | * رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش. | ||
* سعیدی، محمدصالح، اویهنگ و آداب و رسوم مردم ژاورود و اورامان، سنندج، | * سعیدی، محمدصالح، اویهنگ و آداب و رسوم مردم ژاورود و اورامان، سنندج، مؤلف، ۱۳۸۴ش. | ||
* سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، سروش، ۱۳۸۱ش. | * سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، سروش، ۱۳۸۱ش. | ||
* شعبانی اصل، فاطمه، «آیین شب | * شعبانی اصل، فاطمه، «آیین شب چله»، فصلنامهٔ فرهنگ مردم ایران، تهران، شماره ۷–۸، ۱۳۸۵–۱۳۸۶ش. | ||
* صدریافشار، غلامحسین و دیگران، | * صدریافشار، غلامحسین و دیگران، فرهنگنامهٔ فارسی، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۸۸ش. | ||
* صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده | * صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش. | ||
* عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۴ مرداد ۱۴۰۱ش. | * عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۴ مرداد ۱۴۰۱ش. | ||
* عیوقی، بدرالسادات، «زمستان در اصفهان، شهر | * عیوقی، بدرالسادات، «زمستان در اصفهان، شهر چهارفصل»، فصلنامهٔ نجوای فرهنگ، تهران، س۴، شماره ۱۳، ۱۳۸۸ش. | ||
* فلاندن، اوژن، سفرنامه، | * فلاندن، اوژن، سفرنامه، بهترجمهٔ حسین نورصادقی، تهران، چاپخانه روزنامه نقش جهان، ۱۳۲۴ش. | ||
* کرزبر یاراحمدی، غلامحسین و آنیزاده، علی، | * کرزبر یاراحمدی، غلامحسین و آنیزاده، علی، «کرسی گرم زمستان سرد در لرستان»، فصلنامهٔ فرهنگ مردم ایران، تهران، شماره ۱۰، ۱۳۸۶ش. | ||
* کریمی، زهرا، آداب و رسوم و فرهنگ | * کریمی، زهرا، آداب و رسوم و فرهنگ عامهٔ احمدآباد جرقویه، تهران، طهوری، چ۱، ۱۳۸۸ش. | ||
* مجیدی کرایی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای ممسنی، تهران، علمی، چ۱، ۱۳۷۱ش. | * مجیدی کرایی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای ممسنی، تهران، علمی، چ۱، ۱۳۷۱ش. | ||
* مجیدی کرایی، نورمحمد، مردم و سرزمینهای استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، آرون، ۱۳۹۳ش. | * مجیدی کرایی، نورمحمد، مردم و سرزمینهای استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، آرون، ۱۳۹۳ش. | ||
* مرادی، صحبتالله، فرهنگ | * مرادی، صحبتالله، فرهنگ عامهٔ تویسرکان، [بیجا]، [بینا]، ۱۳۷۵ش. | ||
* مظفری، محمدولی، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، بهتحقیق مهرناز مظفری، رشت، فرهنگ ایلیا، ۱۳۹۳ش. | * مظفری، محمدولی، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، بهتحقیق مهرناز مظفری، رشت، فرهنگ ایلیا، ۱۳۹۳ش. | ||
* نصری اشرفی، جهانگیر و دیگران، وازیگاه، تهران، آرون، ۱۳۹۲ش. | * نصری اشرفی، جهانگیر و دیگران، وازیگاه، تهران، آرون، ۱۳۹۲ش. | ||
* وامبری، آ. | * وامبری، آ. سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، بهترجمهٔ فتحعلی خواجهنوریان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳ش. | ||
* وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۰ش. | * وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۰ش. | ||
{{پایان منابع}} | |||
{{#seo: | |||
|title= شبنشینی چیست - فواید شبنشینی و پیشینه آن - ویکی زندگی | |||
|title_mode=Replaced Title | |||
|keywords=شبنشینی | |||
|description= معرفی شبنشینی در فرهنگ ایرانیان و زمان و مکان آن - سرگرمیهای شبنشینی - ویکی زندگی | |||
}} | |||
{{خانواده-افقی}} | |||
[[رده:اوقات فراغت]] | |||
[[رده:روابط اجتماعی]] | |||
[[رده:روابط خانوادگی]] | |||
[[رده:عرفهای اجتماعی]] | |||
[[رده:عرفهای فرهنگی]] | |||
[[رده:فرهنگ افغانستان]] | |||
[[رده:فرهنگ ایرانی]] | |||
[[رده:فرهنگ عامه]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۴

شبنشینی؛ دورهمی دوستانه یا خانوادگی شبانه.
شبنشینی، دورهمی در ابتدای شب یا پس از گذشت پاسی از شب است[۱] که افراد با یکدیگر گفتگو و تفریح میکنند.[۲] شبنشینی در مناطق مختلف ایران با نامهای متفاوتی شناخته میشود. در ساوه به آن اتوماقا،[۳] مردم کردستان شوداوَت[۴] و در خوانسار (استان اصفهان) شینشین میگویند.[۵] در شبنشینی چند شاخص وجود دارد؛ گروهی از همسایگان، دوستان، آشنایان و خویشاوندان دور هم جمع میشوند،[۶] با موسیقی و آواز و تفریح با یکدیگر وقت میگذارنند و در خانه یا مهمانخانه گرد هم مینشینند.[۷] شبنشینی در تمام روزهای سال بهخصوص شبهای فصل زمستان و شبهای ماه رمضان صورت میگیرد.[۸] شبنشینی با شبزندهداریهای مذهبی یا نگهداری از دامها در زمان کوچ متفاوت است.[۹]
پیشینه شبنشینی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در کتب تاریخی اشارهای به شبنشینی نشده است. در یک سفرنامه به شبنشینی طوایف صحراگرد و مهماننوازی مردم لرستان و خوزستان اشاره شده است.[۱۰] در سفرنامهای دیگر به شبنشینی ترکمنها در زمستان همراه با شنیدن افسانههای سحرآمیز، داستانهای تاریخی و آوازهای خوانندگان دورهگرد بهویژه اشعار مخدومقلی، قرهقلو و امامملّا اشاره شده است.[۱۱] در سفرنامههای دیگر تنها از شبنشینی اشراف و شاهزادگان سخن به میان آمده است.[۱۲]
فواید شبنشینی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]شبنشینی فواید زیادی از جمله گذراندن اوقات فراغت، تعامل و گفتوگو، شادیبخشی، هنرنمایی، تکریم روابط خانوادگی و رفع کدورتها دارد.[۱۳] مردم آذربایجان بر این باورند که کدورت و دشمنی موجب بدون آفتاب شدن آسمان آنها میشود؛ بنابراین آنها در شبنشینی و روضهخوانیها به رفع کدورتها میپردازند.[۱۴] شبنشینی فرصتی مناسب برای اطلاع از گرفتاریهای یکدیگر و رفع آنها است.[۱۵]
موضوعات شبنشینی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]عمدهترین موضوعات شبنشینی بیان سبک زندگی در گذشته و مقایسه آن با سبک زندگی امروزی، بیان کمبود امکانات رفاهی، خبرگرفتن از دیگران، بیان فضیلتهای اخلاقی درگذشتگان،[۱۶] ذکر دلاوریها و اتفاقات عجیب،[۱۷] بیان خاطرات کودکی،[۱۸] بیان قیمت احشام و میوهها[۱۹] و صحبت از سردی زمستان است.[۲۰]
زمان شبنشینی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در جوامع روستایی شبنشینی پس از پایان فصل کشتوزرع شروع میشد. اوج شبنشینی در شبهای زمستان و ماه رمضان بود. ایرانیان شبهای ماه رمضان را بهترین فرصت برای صلهرحم میدانند و یکدیگر را برای افطار به خانهٔ خود دعوت میکنند.[۲۱]
شبنشینی در فرهنگ ایرانیان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]مردم استان فارس در شبنشینی، اشعار حافظ، سعدی، فایز دشتستانی، محیای قتالی و باقر لارستانی را میخوانند. در استهبان گاهی فردی نی زده و دیگری آواز میخواند.[۲۲] مردم نطنز (استان اصفهان)، شبنشینی در ماه رمضان بهجز روزهای شهادت را ثواب میدانند ولی خیلی زود آن را تمام میکنند. اگر در سالی، محرم در زمستان باشد آنها ۱۰ روز اول را به شبنشینی نمیروند و در شبهای دیگر بدون خنده و شوخی شبنشینی میکنند.[۲۳]
در نطنز اگر در خانوادهای فردی بیمار حضور داشته باشد شبهای یکشنبه، چهارشنبه و جمعه، دوستان برای شبنشینی به خانهٔ آنها نمیروند زیرا باور دارند با اینکار حال بیمار بدتر میشود.[۲۴] خانوادههای تکابی (استان آذربایجان غربی) که فرزند کوچک داشته باشند ترجیح میدهند میزبان باشند تا کودکان برای بقیه ایجاد مزاحمت نکنند. خانوادههایی که در آنها فردی بیمار است نیز ترجیح میدهند میزبان باشند.[۲۵]
مکان شبنشینی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شبنشینیها غالبأ در خانهٔ بزرگ ایل یا فامیل برگزار میشود. در گذشته برای شبنشینی نقال یا نوازندهٔ دورهگرد نیز دعوت میشد و این شبنشینی بیشتر در خانهٔ افراد متمول برگزار میشد. افراد در زمستان در اتاقی با نام کرسیخانه دور کرسی مینشستند.[۲۶] در این شبنشینیها هریک از اعضای خانوادهٔ میزبان و مهمان مکانی مشخص داشتند. ضلع بالای کرسی ویژهٔ پدر خانواده بود، ضلع سمت راست ویژهٔ مادر، ضلع سمت چپ فرزند بزرگ خانواده و ضلع پایین که ویژهٔ آتشکردن کرسی بود به کوچکترها اختصاص داشت.[۲۷] در برخی مناطق، شبنشینی گرداگرد چراغموشی یا آتشدان سنتی و محلی با نام «کوانک» یا «آرگاه» تشکیل میشد.[۲۸]
در کردستان مکانهای خاصی برای شبنشینی وجود دارد: چَقهخانه؛ اتاق کوچک کنار مسجد است که برای شبنشینی استفاده میشود. سرداریخانه یا ذرتخانه؛ در محلههای قدیمی این مناطق مغازههایی وجود داشت که در آن از آرد ذرت یا قاووت و دوشاب، حلوا و فرنی درست میکردند. مردها شبنشینیهای دوستانهٔ خود را در این مکان برگزار میکردند. دیوانخان؛ خانهای هر روستا اتاق ویژهای برای مهمان داشتند. دیوانخانها در اختیار کدخدا بود.[۲۹] در میان کشاورزان و باغداران، گاهی شبنشینی به دعوت صاحب آب انجام میشود تا میرآب تنها نبوده و بر کار تقسیم آب نیز نظارت شود. در برخی مناطق شبنشینیهای مردانه در قهوهخانه شکل میگرفت.[۳۰] گاهی در قهوهخانهها نقل سهرابکشی گفته میشد. در این شبها قهوهخانه تزیین و چراغانی شده و مردم ساعتها قبل از شروع نقل به قهوهخانه میرفتند.[۳۱]
شبچره
[ویرایش | ویرایش مبدأ]شبچره به آجیل، خشکبار، نان، میوههای تازه و خشک و چای و مانند آن که در پذیراییهای شبنشینی استفاده میشود، گفته میشود.[۳۲] در برخی مناطق به شبچره شوچره،[۳۳] شبچرز[۳۴] یا شیچرا میگویند.[۳۵] مردم آذربایجان باور دارند بدون شبنشینی، شبهای زمستان دیر میگذرد و بدون شبچره خانه بدون برکت میشود. در گذشته بانوان جهت مدیریت شبچرهها تا پایان زمستان صندوقی با نام شبچره داشتند. در برخی مناطق مردم بهصورت گروهی شبچرههای لازم کل روستا را از آبادی دیگر تهیه میکردند.[۳۶] در نطنز اگر خانوادهای شبچره برای مهمانان نیاورند مهامان برای آنها میخوانند: هرکه نیاره شبچره/ مورچه به غارش میپره. در این منطقه اگر مهمانان تازه عروس و داماد باشند ابتدا با آب گرم و قند از آنها پذیرایی میشود.[۳۷]
اصول دعوت برای شبنشینی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در برخی مناطق مرسوم است که مهمان برای شبنشینی از قبل به صاحبخانه اطلاع میدهد.[۳۸] در گذشته شبنشینی بهصورت نوبتی انجام میشد که در برخی مناطق به آن «شولیپا» میگفتند. این نوع شبنشینیها مخصوص خانوادههای ثروتمند بود.[۳۹] در تویسرکان پس از مشخص شدن کتابخان (فرد باسوادی که از او دعوت میشد در شبنشینی برای سایرین کتاب بخواند)، دوره از بزرگ خاندان شروع میشد. پس از او خانوادههای دیگر به نوبت شبنشینی برگزار میکردند.[۴۰]
سرگرمیهای شبنشینی در شهرهای مختلف ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در گذشته برخی در شبنشینیهای خود کتاب و قصه میخواندند و چون افراد باسواد آن جامعه کم بود از افراد باسواد دعوت میکردند تا در شبنشینی حضور یابند.[۴۱] مهمترین کتابی که در غالب شبنشینیها خوانده میشد شاهنامهٔ فردوسی بود.[۴۲] اگر در مجلسی افراد باسواد حضور نداشتند، کهنسالان مجلس بهصورت شفاهی داستانی را بیان میکردند.[۴۳] علاوه بر کتاب در شبنشینی شعرهایی بهویژه دوبیتی خوانده میشد.[۴۴] مردم آذربایجان، اشعار محلی موسوم به امیراه میخوانند.[۴۵] در برخی نواحی گیلان در شب سیزدهم برج تیر اشعار طبری در شبنشینیها خوانده میشود.[۴۶]
یکی دیگر از سرگرمیهای ایرانیان در شبنشینی، گرفتن فال و خبرگرفتن از سرنوشت خود است. مردم در شبنشینیهای شب یلدا، چهارشنبهٔ آخر ماه صفر و چهارشنبه سوری فال حافظ میگیرند.[۴۷] برخی به قرآن تفأل زده و چند آیه از آن را جهت دفع نحوست قرائت میکنند.[۴۸] بازیهایی نیز در شبنشینیها انجام میگیرد. در گیلان در شب سیزده تیرماه «گودرهبازی» و انگشتر بازی از بازیهای پرطرفدار بودند.[۴۹] در گذشته تفریح عمدهٔ مردان در شبنشینی کشیدن چپق بود. در بزرک کاشان مسابقهٔ تخمهشکستن انجام میدهند. هرکس کاسهٔ تخمه خود را زودتر تمام میکرد صاحبخانه به او یک جوزقند هدیه میداد.[۵۰]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شبنشینی.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه شبنشینی.
- ↑ نصری اشرفی، وازیگاه، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۲۶۹.
- ↑ نصری اشرفی، وازیگاه، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۳۳۷.
- ↑ امیری خوانساری، فرهنگ باستانی خوانسار، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۶.
- ↑ جمالزاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۲۴۲.
- ↑ صدریافشار، فرهنگنامهٔ فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۷۳۳.
- ↑ جمالزاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۲۴۲.
- ↑ مجیدی کرایی، مردم و سرزمینهای استان کهگیلویه و بویراحمد، ۱۳۹۳ش، ص۵۴۷–۵۴۸.
- ↑ بُد، سفرنامه لرستان و خوزستان، ۱۳۸۸ش، ص۳۹۱.
- ↑ وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ۱۳۴۳ش، ص۳۹۶.
- ↑ فلاندن، سفرنامه، ۱۳۲۴ش، ص۲۵۴.
- ↑ عیوقی، «زمستان در اصفهان، شهر چهارفصل»، ۱۳۸۸ش، ص۵۸.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۲، ص۵۴.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۴۴–۱۴۵.
- ↑ رجبی همپا، «زمستان و نوروز در چراغتپهٔ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، ۱۳۸۷ش، ص۵۵.
- ↑ صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۶.
- ↑ کریمی، آداب و رسوم و فرهنگ عامهٔ احمدآباد جرقویه، ۱۳۸۸ش، ص۷۲.
- ↑ سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۴.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۰و۱۲۶.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۴۴–۱۴۵.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۱۴۴–۱۴۵.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۲–۳۳.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۲.
- ↑ رجبی همپا، «زمستان و نوروز در چراغتپهٔ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، ۱۳۸۷ش، ص۵۴.
- ↑ حمیدی، مردمنگاری الموت، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۰.
- ↑ جعفرزاده، «زمستان در آیینها و باورهای مردم دستجرد کهک قم»، ۱۳۸۷ش، ص۴۱.
- ↑ سعیدی، اویهنگ و آداب و رسوم مردم ژاورود و اورامان، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۸.
- ↑ سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۵–۱۷۷.
- ↑ بلوکباشی، قهوهخانه و قهوهخانهنشینی در ایران، ۱۳۹۳ش، ص۱۰.
- ↑ آقایی، «آیین شاهنامهخوانی عشایر»، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۴–۱۵۵.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۲، ص۵۰–۵۳.
- ↑ رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۱۸.
- ↑ رجبی همپا، «زمستان و نوروز در چراغتپهٔ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، ۱۳۸۷ش، ص۵۵.
- ↑ امیری خوانساری، فرهنگ باستانی خوانسار، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۸.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۲، ص۵۰–۵۳.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۳۰و۳۲.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۱، ص۱۹.
- ↑ رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۲۹۶.
- ↑ مرادی، فرهنگ عامهٔ تویسرکان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۴.
- ↑ صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۶–۳۸۷.
- ↑ مجیدی کرایی، تاریخ و جغرافیای ممسنی، ۱۳۷۱ش، ص۵۲۳–۵۲۴.
- ↑ بذرافکن، فرهنگ مردم داریون، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۳؛ کرزبر یاراحمدی، «کرسی گرم زمستان سرد در لرستان»، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۸–۲۴۰.
- ↑ انجوی، گذری و نظری بر فرهنگ مردم، ۱۳۷۱ش، ص۲۱۶.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش، ج۲، ص۶۳.
- ↑ مظفری، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، ۱۳۹۳ش، ص۱۴۹.
- ↑ بختیاری، سیرجان در آیینهٔ زمان، ۱۳۷۸ش، ص۲۹۱–۲۹۲.
- ↑ سلیمی، زمستان در فرهنگ مردم کرد، ۱۳۸۱ش، ص۴۶؛ شعبانی اصل، «آیین شب چله»، ۱۳۸۶ش، ص۱۰۰.
- ↑ مظفری، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، ۱۳۹۳ش، ص۱۵۰.
- ↑ جهانی برزکی، برزک نگین کوهستان، ۱۳۸۵ش، ص۹۹.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آقایی، سیما و حمیدرضا آقایی، «آیین شاهنامهخوانی عشایر»، فصلنامهٔ فرهنگ مردم، تهران، شمارخ ۲۱–۲۲، ۱۳۸۶ش.
- امیری خوانساری، هوشنگ، فرهنگ باستانی خوانسار، تهران، دلآگاه، ۱۳۸۱ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲–۱۳۵۴ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، گذری و نظری بر فرهنگ مردم، تهران، اسپرک، ۱۳۷۱ش.
- بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینهٔ زمان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۷۸ش.
- بُد، ک.ا.دُ. سفرنامهٔ لرستان و خوزستان، بهترجمهٔ محمدحسین آریا، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۸ش.
- بذرافکن، جلال، فرهنگ مردم داریون، شیراز، آوند اندیشه، ۱۳۸۹ش.
- بلوکباشی، علی، قهوهخانه و قهوهخانهنشینی در ایران، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۹۳ش.
- جعفرزادهٔ دستجردی، مصطفی، «زمستان در آیینها و باورهای مردم دستجرد کهک قم»، فصلنامهٔ نجوای فرهنگ، تهران، س۳، شماره ۱۰، ۱۳۸۷ش.
- جمالزاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، بهتحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، فرهنگ ایران زمین، ۱۳۴۱ش.
- جهانی برزکی، زهرا، برزک نگین کوهستان، کاشان، مرنجاب، ۱۳۸۵ش.
- حمیدی، علیاکبر و دیگران، مردمنگاری الموت، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، ۱۳۸۴ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۴ مرداد ۱۴۰۱ش.
- رجبی همپا، عزیز، «زمستان و نوروز در چراغتپهٔ سفلای تکاب آذربایجان غربی»، فصلنامهٔ نجوای فرهنگ، تهران، س۳، شماره ۱۰، ۱۳۸۷ش.
- رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش.
- سعیدی، محمدصالح، اویهنگ و آداب و رسوم مردم ژاورود و اورامان، سنندج، مؤلف، ۱۳۸۴ش.
- سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، سروش، ۱۳۸۱ش.
- شعبانی اصل، فاطمه، «آیین شب چله»، فصلنامهٔ فرهنگ مردم ایران، تهران، شماره ۷–۸، ۱۳۸۵–۱۳۸۶ش.
- صدریافشار، غلامحسین و دیگران، فرهنگنامهٔ فارسی، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۸۸ش.
- صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۴ مرداد ۱۴۰۱ش.
- عیوقی، بدرالسادات، «زمستان در اصفهان، شهر چهارفصل»، فصلنامهٔ نجوای فرهنگ، تهران، س۴، شماره ۱۳، ۱۳۸۸ش.
- فلاندن، اوژن، سفرنامه، بهترجمهٔ حسین نورصادقی، تهران، چاپخانه روزنامه نقش جهان، ۱۳۲۴ش.
- کرزبر یاراحمدی، غلامحسین و آنیزاده، علی، «کرسی گرم زمستان سرد در لرستان»، فصلنامهٔ فرهنگ مردم ایران، تهران، شماره ۱۰، ۱۳۸۶ش.
- کریمی، زهرا، آداب و رسوم و فرهنگ عامهٔ احمدآباد جرقویه، تهران، طهوری، چ۱، ۱۳۸۸ش.
- مجیدی کرایی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای ممسنی، تهران، علمی، چ۱، ۱۳۷۱ش.
- مجیدی کرایی، نورمحمد، مردم و سرزمینهای استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، آرون، ۱۳۹۳ش.
- مرادی، صحبتالله، فرهنگ عامهٔ تویسرکان، [بیجا]، [بینا]، ۱۳۷۵ش.
- مظفری، محمدولی، پژوهشهای فرهنگ عامه (شرق گیلان)، بهتحقیق مهرناز مظفری، رشت، فرهنگ ایلیا، ۱۳۹۳ش.
- نصری اشرفی، جهانگیر و دیگران، وازیگاه، تهران، آرون، ۱۳۹۲ش.
- وامبری، آ. سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، بهترجمهٔ فتحعلی خواجهنوریان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳ش.
- وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۰ش.