پیشنویس:زن در اندیشه افلاطون: تفاوت میان نسخهها
جز Wikizendegyfazel صفحهٔ زن و خانواده در اندیشه افلاطون را به زن در اندیشه افلاطون منتقل کرد |
ابرابزار |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''{{درشت|زن در اندیشه افلاطون}}'''؛ زن و جایگاه خانوادگی و اجتماعی او از دیدگاه افلاطون. | |||
افلاطون در ۴۲۷ قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد و پس از هشتاد سال زندگی در ۳۴۷ق. م درگذشت. از او بهعنوان فردی تیزهوش، سختکوش و دانشطلب یاد کردهاند. ورزش، نقاشی، سرود، شعر و موسیقی از جمله فعالیتهای او بوده است. وی هشت سال شاگرد سقراط بوده که بیشترین تأثیر را نیز از وی گرفته است.<ref>گاتری، تاریخ فلسفهٔ یونان، 1377ش، ص29-66.</ref> وی خارج از آتن، مدرسهای به نام آکادمی تأسیس کرد و حاصل کوششهای علمی او حدود سی رساله، به شیوهٔ دیالوگ است.<ref>بخشایشی اردستانی، سیر تاریخی اندیشههای سیاسی در غرب (از افلاطون تا نیچه)، 1384ش، ص30-31.</ref> | افلاطون در ۴۲۷ قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد و پس از هشتاد سال زندگی در ۳۴۷ق. م درگذشت. از او بهعنوان فردی تیزهوش، سختکوش و دانشطلب یاد کردهاند. ورزش، نقاشی، سرود، شعر و موسیقی از جمله فعالیتهای او بوده است. وی هشت سال شاگرد سقراط بوده که بیشترین تأثیر را نیز از وی گرفته است.<ref>گاتری، تاریخ فلسفهٔ یونان، 1377ش، ص29-66.</ref> وی خارج از آتن، مدرسهای به نام آکادمی تأسیس کرد و حاصل کوششهای علمی او حدود سی رساله، به شیوهٔ دیالوگ است.<ref>بخشایشی اردستانی، سیر تاریخی اندیشههای سیاسی در غرب (از افلاطون تا نیچه)، 1384ش، ص30-31.</ref> | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۴۵
زن در اندیشه افلاطون؛ زن و جایگاه خانوادگی و اجتماعی او از دیدگاه افلاطون.
افلاطون در ۴۲۷ قبل از میلاد مسیح به دنیا آمد و پس از هشتاد سال زندگی در ۳۴۷ق. م درگذشت. از او بهعنوان فردی تیزهوش، سختکوش و دانشطلب یاد کردهاند. ورزش، نقاشی، سرود، شعر و موسیقی از جمله فعالیتهای او بوده است. وی هشت سال شاگرد سقراط بوده که بیشترین تأثیر را نیز از وی گرفته است.[۱] وی خارج از آتن، مدرسهای به نام آکادمی تأسیس کرد و حاصل کوششهای علمی او حدود سی رساله، به شیوهٔ دیالوگ است.[۲]
دیدگاههای افلاطون در مورد زنان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]دیدگاههای افلاطون پیرامون زنان، موجب تفسیرهای گوناگونی از نظرات او شده است؛ بهگونهای که برخی فمینیستها، وی را مدافع حقوق زنان و برخی دیگر او را همانند ارسطو، زنستیز میدانند.[۳] آرای او بهقرار زیر قابلبررسی است:
برابری زن و مرد
[ویرایش | ویرایش مبدأ]افلاطون در توصیف برابری زن و مرد گفته است؛ همچنان که سگهای ماده، همراه با سگهای نرِ نگهبان، شب تا صبح از گله مواظبت میکنند یا همراه سگهای شکاری صید میکنند و کاری که سگهای نر انجام میدهند، اینان نیز انجام میدهند، زنان هم باید همان کارهای مردان را انجام دهند؛ اما با در نظر داشتن دو شرط مهم؛ نخست اینکه اگر قرار است مذکر و مؤنث، کاری را انجام دهند، نباید فراموش کنیم یکی ضعیف و دیگری توانمند است. مراد از این مطلب ضعف جنس مؤنث در دنیای حیوانات و آدمیان در مقایسه با زورمندی جنس مذکر است. دومین شرط این است که اگر بر زنان، همان کارهای مردان را واجب دانستیم، باید همچون مردان آموزشهایی ببینند.[۴] وی به لزوم آموزش تعلیمات جنگی به زنان همانند مردان و شرکت ایشان در مسابقات ورزشی نیز تصریح میکند.[۵] از نظر او هیچ حرفهٔ اجتماعی نیست که خاص جنس زن یا خاص جنس مرد باشد. استعداد پرداختن به کارها و فنون گوناگون در مرد و زن برابر است و از این نظر فرقی میان طبیعت آنها نیست ولی زن در هر مورد ضعیفتر از مرد است. به تعبیر آکین، وی تفاوت زن و مرد را از نظر کمی میپذیرد، هر چند مخالف تفاوت کیفی آنها از لحاظ استعدادها است.[۶]
اشتراک در زنان و کودکان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]وی برای جلوگیری از فساد قدرت، شهوتپرستی و جاهطلبی رهبران و عقلای حاکم، اشتراک در زنان و نداشتن فرزند را پیشنهاد میدهد. به عقیدهٔ او مردان بر سر زن به ستیزه و رقابت میپردازند و با داشتن فرزند، حکومت را موروثی خواهند کرد؛[۷] بنابراین پیشنهاد میدهد که مردان باید دارای زنهای مشترک باشند و فرزندانی که این زنها به وجود میآورند، باید بهعنوان اولاد مشترک نظامیان و رهبران نگریسته شوند و هیچیک از والدین نباید قادر به شناختن فرزند خود و هیچ فرزندی نیز نباید قادر به شناختن والدینش باشد.[۸] به اعتقاد برخی پژوهشگران، در چنین جامعهای فضای سنتی نقش زنان و نیز نقش خانواده و خانهداری سنتی نابود خواهد شد، از طرفی با رشد و تربیت اشتراکی کودکان، درصد بارداری کاهش مییابد و مادر نقش سنتی خود را از دست میدهد.[۹]
اهانت به زنان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]افلاطون در جایی زنان را همردیف با کودکان، بیماران، ضعیفان، افراد رشدنیافته و حیوانات قرار میدهد.[۱۰] او دلیل منع همجنسبازی را چنین بیان میکند که یکی از دو جنس (مرد) مجبور است، نقش نفرتانگیز زن در امور جنسی را ایفا کند.[۱۱] همچنین افلاطون زنان را ستیزهگر، گرفتار رنج و بدبختی، عزادار، عاشق، بیمار و دچار درد زایمان توصیف میکند.[۱۲]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ گاتری، تاریخ فلسفهٔ یونان، 1377ش، ص29-66.
- ↑ بخشایشی اردستانی، سیر تاریخی اندیشههای سیاسی در غرب (از افلاطون تا نیچه)، 1384ش، ص30-31.
- ↑ عظیمزاده اردبیلی و ذبیحی بیگدلی، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، 1396ش، ص27.
- ↑ النشار، مکانة المرأة فی فلسفة افلاطون: قراءة فی محاوراتی الجمهوریة والقوانین، 1997م، ص42.
- ↑ افلاطون، جمهور، 1368ش، ص282.
- ↑ آکین، زن در دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، 1383ش، ص75-106.
- ↑ بخشایشی اردستانی، سیر تاریخی اندیشههای سیاسی در غرب (از افلاطون تا نیچه)، 1384ش، ص31.
- ↑ فاستر، خداوندان اندیشهٔ سیاسی، 1382ش، ص134.
- ↑ آکین، زن از دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، 1383ش، ص56-102.
- ↑ افلاطون، قوانین، 1354ش، ص17.
- ↑ افلاطون، قوانین، 1354ش، ص836.
- ↑ افلاطون، قوانین، 1354ش، ص639.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آکین، سوزان مولیر، زن در دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، ترجمهٔ ن. نوری زاده، تهران، قصیدهسرا و روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۸۳ش.
- افلاطون، جمهور، ترجمهٔ فؤاد روحانی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸ش.
- افلاطون، قوانین، ترجمهٔ محمدحسن لطفی، تهران، صفیعلیشاه، ۱۳۵۴ش.
- بخشایشی اردستانی، احمد، سیر تاریخی اندیشههای سیاسی در غرب (از افلاطون تا نیچه)، تهران، آوای نور، ۱۳۸۴ش.
- عظیمزاده اردبیلی، فائزه و ذبیحی بیگدلی، عاطفه، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، تهران، دانشگاه امام صادق علیهالسلام، ۱۳۹۶ش.
- فاستر، مایکل، خداوندان اندیشهٔ سیاسی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲ش.
- گاتری، دبلیو، کی.تی. سی، تاریخ فلسفهٔ یونان، ترجمهٔ حسن فتحی، تهران، فکر روز، ۱۳۷۷ش.
- النشار، مصطفی، مکانة المرأة فی فلسفة افلاطون: قراءة فی محاوراتی الجمهوریة والقوانین، قاهره، دارالقباء، ۱۹۹۷م.