پیشنویس:تیر و کمان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>شاهرودی +رده:ورزشها، +رده:جنگافزارها (هاتکت)، ابرابزار |
||
| (۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:تیر و کمان (3).jpg|جایگزین=تیر و کمان|بندانگشتی|تیر و کمان]] | |||
{{درشت|'''تیر و کمان'''}}؛ ابزاری بهشکل چوب خمیده و دارای زِه برای پرتاب تیر.{{سخ}}تیر و کمان، ابزاری جنگی و برای شکار در ایران باستان بوده که با مهارت و دقت ساخته میشد. انواع مختلف کمانها، از جمله کمان چهارخم و کمان گروهه، با شاخ حیوانات و چوب گز طراحی میشدند و زه آنها از ریسمان یا رگ حیوانات بافته میشد تا تیرها با قدرت و دقت بیشتری پرتاب شوند. تیر و کمان نه تنها در نبرد و شکار، بلکه در اساطیر و ادبیات فارسی جایگاهی ویژه دارد؛ داستان [[آرش کمانگیر]]، رستم و کمانش، و اشعار [[فردوسی]] و [[حافظ]] نمونههایی از اهمیت آن هستند. در باورهای مردمی، تیر و کمان نماد مهارت، عشق و دلباختگی نیز محسوب میشد و در برخی رسوم سنتی، حتی با پیشگویی جنسیت نوزاد مرتبط بوده است. امروزه تیر و کمان به [[ورزش]] تبدیل شده و در رشتههای ریکرو، سنتی و کامپوند تمرین و مسابقه داده میشود، همچنان بازتابدهنده هنر، خلاقیت و هویت ایرانی است. | |||
==واژهشناسی== | == واژهشناسی == | ||
واژه تیر برگرفته از واژه «تیگره» در فارسی باستان است.<ref>پورداود، «زینابزار، کمان و | واژه تیر برگرفته از واژه «تیگره» در فارسی باستان است.<ref>پورداود، «زینابزار، کمان و تیر»، ۱۳۴۶ش، ص۳۲.</ref> از جمله نامهای دیگر تیر میتوان به «تخش»، «گرزین» و «ناوک» اشاره کرد.<ref>حسندوست، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، ۱۳۸۹ش، ج2، ص655.</ref> واژه کمان، ریشه در زبان اوستایی داشته و از واژههای «کنوان» یا «کنوار» گرفته شده است. آنندراج نیز واژه کمان را برگرفته از واژه «خمان» دانسته که ترکیبی از «خم» و «ان» بوده و بهمعنای کشیده و خمیده است.<ref>آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۶۳ش، ذیل واژه خمان.</ref> | ||
== | == پیشینه == | ||
در کاوشهای صورتگرفته در منطقه لرستان، نقش کمان بر روی یکی از کمربندهای کشف شده از دوره [[اشکانیان]]، دیده میشود. در ایران باستان، انواع متفاوتی از کمانها مانند کمان چهارخم، کمانهای مستقیم و کمان گروهه وجود داشته<ref>خوشپسند، فرهنگ جنگافزار در شاهنامهٔ فردوسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۵.</ref> و هنر تیراندازی با کمان در دوره مادها و پارسها، در ایران، به کمال رسیده است.<ref>گیرشمن، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ۱۳۴۶ش، ص۳۱۸.</ref> کمانداران ایرانی در آن دوران، کمانی را طراحی کرده بودند که برای کشیدن زه آن، از حلقه مخصوصی استفاده میشد. کشیدن این زه، به مهارت و نیرویی خاص نیاز داشت که قدرت بسیار بیشتری را به تیر میبخشید.<ref>گیرشمن، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ۱۳۴۶ش، ص۳۱9.</ref> تیرکمانی دیگر نیز به «تیر تخش» معروف بود که امکان پرتاب چند تیر بهصورت پیاپی را داشت.<ref>نیرنوری، سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان، ۱۳۷۵ش، ج1، ص762.</ref> | |||
از تیر و کمان، در منابع کهن مانند وندیداد و داستان «خسرو و ریدک» یاد شده است.<ref>وندیداد، ۱۳۸۵ش، ص792؛ «خسرو قبادان و ریدکی»، متون پهلوی، ۱۳۷۱ش، ص72.</ref> مُهر برجای مانده از دوران هخامنشیان نیز حاوی تصویری از [[داریوش]] با کمان و دو تیر در چشمان شیری ایستاده در روبهروی پادشاه است.<ref>خسروی، «شکار در شعر پارسی» پژوهشهای ایرانشناسی، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۹.</ref> دیوارنگارههای دوره [[ساسانیان]] نیز حاکی از رواج کمان در آن دوران است.<ref>فقیری، گوشههایی از فرهنگ مردم فارس، ۱۳۵۷ش، ص۱۳۳.</ref> | |||
کمان | در دوره حکومتی عباسیان، انواع مختلفی از تیر و کمان وجود داشته و اعراب و ترکها، از بهترین تیراندازان و کمانداران محسوب میشدند.<ref>احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ۱۳۶۹ش، ص۲۶۸–۲۶۹.</ref> پس از آن و در دوره [[صفویه|صفویان]]، یکی از سرگرمیهای رایج زنان، تیراندازی با تیر و کمان و [[تفنگ]] و نیز اسبسواری بوده است.<ref>غفاری فرد، زن در تاریخنگاری صفویه، ۱۳۸۴ش، ص۵۲.</ref> [[بازی]] با تیر و کمان نیز از جمله بازیهای متداول در دربار صفویان بوده است.<ref>شاردن، سیاحتنامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص179-181.</ref> امروزه از تیراندازی با کمان بهعنوان فعالیتی برای ورزش، شکار یا [[جنگ]] استفاده میشود. | ||
کمان کامپوند نیز شامل بازو، قبضه قرقره، سایت، پیپ سایت، استاب لایزر، شوکر و سایر اجزا است. این کمان، نسبت به سایر کمانها، پیشرفتهتر بوده و از دقت و قدرت بسیار بالاتری برخوردار است. مسابقات این تیراندازی با کمان نیز در مسافتهای | == ورزش تیراندازی با کمان == | ||
==تیر و کمان در اساطیر ایرانیان== | [[پرونده:تیر و کمان (2).jpg|جایگزین=کمان ریکرو-محمدرضا عربعامری|بندانگشتی|تصویری از ملی پوش پارالمپیک پاریس در تیر اندازی با کمان ریکرو، محمدرضا عربعامری]] | ||
پرتاب تیری از مرز ایران بهسمت توران، توسط آرش کمانگیر از شناختهشدهترین داستانهای اساطیری در ایران است.<ref>خوشپسند، فرهنگ جنگافزار در | مسابقات ورزشی تیراندازی با کمان یا همان تیر و کمان، امروزه در ۳ رشته برگزار میشود: ۱. کامپوند؛ ۲. ریکرو؛ ۳. سنتی. | ||
نظامی گنجوی، شرفنامه، ۱۳۶۸ش، ص467.</ref> | |||
==ساخت کمان در گذشته== | کمان ریکرو، شامل قبضه، بازو، سایت، پین سایت، استاب لایزر و زه است. این کمان، مشابه کمانهای کهن بوده و تنها در دقت و قدرت آن تغییراتی ایجاد شده است. مسابقات تیراندازی با کمان ریکرو، در مسافتهای ۱۸، ۳۰ و ۷۰ متری (در المپیک)، توسط مردان و زنان، برگزار میشود.{{سخ}} | ||
در گذشته، مردم | [[پرونده:تیر و کمان (1).jpg|جایگزین=مسابقات کمان سنتی سبزوار|بندانگشتی|نخستین مرحله مسابقات کمان سنتی قهرمانی کشور، در ورزشگاه شهید مظهری سبزوار]] | ||
==تیر و کمان در باور ایرانیان== | [[پرونده:تیر و کمان (5).jpg|جایگزین=محمدصالح پالیزبان-کامپوند |بندانگشتی|محمدصالح پالیزبان، ملی پوش کامپوند ایران]] | ||
در نقاط مختلف ایران، از تیر و کمان برای موارد متنوعی استفاده میکردند. در لرستان، روش «تیر و کمونی» برای تعیین جنسیت نوزاد بهکار میرفت. براساس این روش، در مسیر رفت و آمد زن حامله، تعدادی اسباببازی قرار میدهند که یکی از آنها تیر و کمان است. اگر زن باردار، در بین اسباببازیها، اول تیر و کمان را ببیند، فرزند او پسر و در غیر این صورت، نوزاد دختر خواهد بود.<ref> | کمان سنتی، بسیار ساده بوده و مشابه با کمانهای اولیه است. در مسابقات ورزشی تیراندازی با کمان ساده، هر شرکتکننده با لباسهای محلی خود حاضر میشود. | ||
راعی، اسک در گذر تاریخ، ۱۳۸۷ش، ص۱۹۷.</ref> | |||
==تیر و کمان در ادبیات فارسی== | کمان کامپوند نیز شامل بازو، قبضه قرقره، سایت، پیپ سایت، استاب لایزر، شوکر و سایر اجزا است. این کمان، نسبت به سایر کمانها، پیشرفتهتر بوده و از دقت و قدرت بسیار بالاتری برخوردار است. مسابقات این تیراندازی با کمان نیز در مسافتهای ۱۸، ۳۰ و ۵۰ متری برگزار میشود. این رشته، از جمله رشتههای رایج در المپیک نیست. | ||
تیر و کمان، یکی از کهنترین ابزارآلات جنگی در ایران بوده و این حضور دیرینه، در ادبیات فارسیزبانان نیز وارد شده است. برای مثال، فردوسی بارها از این ترکیب استفاده کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/manoochehr/sh21 فردوسی، شاهنامه، منوچهر، بخش 21، سایت گنجور.] </ref> | |||
== تیر و کمان در اساطیر ایرانیان == | |||
پرتاب تیری از مرز ایران بهسمت توران، توسط [[آرش کمانگیر]] از شناختهشدهترین داستانهای اساطیری در ایران است.<ref>خوشپسند، فرهنگ جنگافزار در شاهنامهٔ فردوسی، ۱۳۸۹ش، ص140.</ref> به تیر و کمان، بهعنوان یک جنگافزار و همچنین به تیراندازی [[رستم]] با کمان، بارها در [[شاهنامه]] اشاره گردیده است.<ref>فردوسی، شاهنامه، ۱۳۸۶ش، ج3، ص291.</ref> در آثار نویسندگانی همچون اسدی طوسی و [[نظامی گنجوی|نظامی]] نیز به تیر و کمان، اشاره شده است.<ref>اسدی طوسی، گرشاسبنامه، ۱۳۵۴ش، ص75؛{{سخ}} | |||
نظامی گنجوی، شرفنامه، ۱۳۶۸ش، ص467.</ref> | |||
== ساخت کمان در گذشته == | |||
در گذشته، مردم [[ایران]]، برای ساخت کمان از شاخ گاومیش، قوچ یا از شاخ حیوانات وحشی که شاخدار بودند، استفاده میکردند. زِه کمان نیز از جنس ریسمان یا ترکیب رگ حیوانات با [[ابریشم]] ساخته میشد.<ref>دوپنجا، «تاریخچهٔ اسلحهٔ سرد در ایران»، ۱۳۴۶ش، ص۱۰۲.</ref> در منابع کهن، تیرهای ساختهشده از درخت [[گز]] را بهعنوان یکی از مرغوبترین انواع تیر معرفی کردهاند. از میان کمانهای رایج در ایران، کمانی خوبتر بود که به سختی کشیده شده، بُن تیر در زه فرورفته و تیر تا نیمه روی آن قرار بگیرد.<ref>شاردن، سیاحتنامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص340.</ref> از آنجایی که کمانهای ایرانی بسیار محکم بودند، برای کشیدن زه آن، حلقهای تعبیه میشد که از جنس شاخ، عاج یا [[پشم]] بوده و ضمن قرار دادن انگشت در آن، زه کمان را به آن تکیه میدادند تا کشیدن زه، آسان شود.<ref>شاردن، سیاحتنامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص179-180.</ref> برخی از کمانهای ایرانی، [[نقاشی]] و رنگآمیزی میشدند.<ref>Allemagne, René. d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, 1911, P100.</ref> | |||
== تیر و کمان در باور ایرانیان == | |||
در نقاط مختلف ایران، از تیر و کمان برای موارد متنوعی استفاده میکردند. در لرستان، روش «تیر و کمونی» برای تعیین [[جنسیت]] نوزاد بهکار میرفت. براساس این روش، در مسیر رفت و آمد زن حامله، تعدادی [[اسباببازی]] قرار میدهند که یکی از آنها تیر و کمان است. اگر زن باردار، در بین اسباببازیها، اول تیر و کمان را ببیند، فرزند او پسر و در غیر این صورت، نوزاد [[دختر]] خواهد بود.<ref>عسکری عالم، فرهنگ عامهٔ لرستان، ۱۳۸۸ش، ج4، ص40.</ref> رنگینکمان، در بسیاری از شهرهای ایران به کمان [[رستم]] یا کمان [[امام علی]] معروف است.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۳۴۳؛{{سخ}} | |||
راعی، اسک در گذر تاریخ، ۱۳۸۷ش، ص۱۹۷.</ref> طرح فرورفتن تیر بر شیئی کروی مانند نارنج یا قلب و عبور از آن، نزد ایرانیان، نشانهای از عشق و دلباختگی است.<ref>عمادی، آسمانکت (چند رسم مردمی)، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۲–۱۵۳.</ref> | |||
== تیر و کمان در ادبیات فارسی == | |||
تیر و کمان، یکی از کهنترین ابزارآلات جنگی در ایران بوده و این حضور دیرینه، در ادبیات فارسیزبانان نیز وارد شده است. برای مثال، [[فردوسی]] بارها از این ترکیب استفاده کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/manoochehr/sh21 فردوسی، شاهنامه، منوچهر، بخش 21، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}} | |||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|کمانها گرفتند و تیر خدنگ|نشانه نهادند چون روز جنگ }} | {{ب|کمانها گرفتند و تیر خدنگ|نشانه نهادند چون روز جنگ}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
حافظ نیز از تیر و کمان در اشعار خود بهره برده است:<ref>[https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh120 حافظ، غزلیات، غزل شماره 120، سایت گنجور.]</ref> | حافظ نیز از تیر و کمان در اشعار خود بهره برده است:<ref>[https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh120 حافظ، غزلیات، غزل شماره 120، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}} | ||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که میبینم|کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد }} | {{ب|ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که میبینم|کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
تیر و کمان، در ادبیات شفاهی ایرانیان نیز حضور دارد. برای مثال، ضربالمثل «سخت کمان است» یا «کمان او را نمیتوان کشید» نیز اشاره به افرادی دارد که سخت معامله میکنند.<ref>جنتی عطایی، «کمانداری و تیراندازی در ادب فارسی»، ۱۳۵۰ش، ص۲۵۹.</ref> | تیر و کمان، در [[ادبیات شفاهی]] ایرانیان نیز حضور دارد. برای مثال، [[ضربالمثل]] «سخت کمان است» یا «کمان او را نمیتوان کشید» نیز اشاره به افرادی دارد که سخت معامله میکنند.<ref>جنتی عطایی، «کمانداری و تیراندازی در ادب فارسی»، ۱۳۵۰ش، ص۲۵۹.</ref> | ||
==پانویس== | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | |||
*آنندراج، محمدپادشاه، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۳ش. | == منابع == | ||
*احسن، محمدمناظر، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، | {{آغاز منابع}} | ||
*اسدی طوسی، علی، گرشاسبنامه، بهتحقیق حبیب یغمایی، تهران، طهوری، ۱۳۵۴ش. | * آنندراج، محمدپادشاه، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۳ش. | ||
*پورداود، ابراهیم، «زینابزار، کمان و | * احسن، محمدمناظر، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ترجمهٔ مسعود رجبنیا، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۹ش. | ||
*جنتی عطایی، ابوالقاسم، «کمانداری و تیراندازی در ادب فارسی»، بررسیهای تاریخی، تهران، | * اسدی طوسی، علی، گرشاسبنامه، بهتحقیق حبیب یغمایی، تهران، طهوری، ۱۳۵۴ش. | ||
*حافظ، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: | * پورداود، ابراهیم، «زینابزار، کمان و تیر»، بررسیهای تاریخی، تهران، شماره ۷، ۱۳۴۶ش. | ||
*حسندوست، محمد، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۹ش. | *جنتی عطایی، ابوالقاسم، «کمانداری و تیراندازی در ادب فارسی»، بررسیهای تاریخی، تهران، ص۶، شماره ۲، ۱۳۵۰ش. | ||
*«خسرو قبادان و ریدکی»، متون پهلوی، بهتحقیق | * حافظ، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ش. | ||
*خسروی، | * حسندوست، محمد، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۹ش. | ||
*خوشپسند، دنیا، فرهنگ جنگافزار در | * «خسرو قبادان و ریدکی»، متون پهلوی، بهتحقیق جاماسب ـ آسانا، تهران، ۱۳۷۱ش. | ||
*دوپنجا، رومانوسکی، | * خسروی، زهرا، «شکار در شعر پارسی» پژوهشهای ایرانشناسی، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۱ش. | ||
*راعی، | * خوشپسند، دنیا، فرهنگ جنگافزار در شاهنامهٔ فردوسی، بهتحقیق عطاءالله کوپال، تهران، داستان، ۱۳۸۹ش. | ||
*شاردن، ژان، سیاحتنامه، | * دوپنجا، رومانوسکی، «تاریخچهٔ اسلحهٔ سرد در ایران»، بررسیهای تاریخی، تهران، شماره ۹–۱۰، ۱۳۴۶ش. | ||
*شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش. | * راعی، مصطفی، اسک در گذر تاریخ، تهران، انتخاب، ۱۳۸۷ش. | ||
*عسکری | * شاردن، ژان، سیاحتنامه، ترجمهٔ محمد عباسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۶ش. | ||
*عمادی، عبدالرحمان، آسمانکت (چند رسم مردمی)، تهران، آموت، ۱۳۸۸ش. | * شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش. | ||
*غفاری فرد، عباسقلی، زن در تاریخنگاری صفویه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۴ش. | * عسکری عالم، علیمردان، فرهنگ عامهٔ لرستان، خرمآباد، شاپورخواست، ۱۳۸۸ش. | ||
*گیرشمن، رمان، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، | * عمادی، عبدالرحمان، آسمانکت (چند رسم مردمی)، تهران، آموت، ۱۳۸۸ش. | ||
*فردوسی، شاهنامه، بهتحقیق جلال خالقی مطلق، تهران، آبان، ۱۳۸۶ش. | * غفاری فرد، عباسقلی، زن در تاریخنگاری صفویه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۴ش. | ||
*فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: | * گیرشمن، رمان، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ترجمهٔ عیسی بهنام، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۶ش. | ||
*فقیری، ابوالقاسم، گوشههایی از فرهنگ مردم فارس، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۵۷ش. | * فردوسی، شاهنامه، بهتحقیق جلال خالقی مطلق، تهران، آبان، ۱۳۸۶ش. | ||
*معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: | * فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ش. | ||
*نظامی گنجوی، شرفنامه، بهتحقیق بهروز ثروتیان، تهران، ۱۳۶۸ش. | * فقیری، ابوالقاسم، گوشههایی از فرهنگ مردم فارس، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۵۷ش. | ||
*نیرنوری، عبدالحمید، سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۵ش. | * معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ش. | ||
*وندیداد، | * نظامی گنجوی، شرفنامه، بهتحقیق بهروز ثروتیان، تهران، ۱۳۶۸ش. | ||
*Allemagne, H. René. d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, Paris, 1911 | * نیرنوری، عبدالحمید، سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۵ش. | ||
* وندیداد، ترجمهٔ هاشم رضی، تهران، بهجت، ۱۳۸۵ش. | |||
* Allemagne, H. René. d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, Paris, 1911 | |||
{{پایان منابع}} | |||
<!-- WikiSEO --> | |||
{{جنگافزار-افقی}} | |||
[[رده:جنگافزارها]] | |||
[[رده:ورزشها]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۱۱

تیر و کمان؛ ابزاری بهشکل چوب خمیده و دارای زِه برای پرتاب تیر.
تیر و کمان، ابزاری جنگی و برای شکار در ایران باستان بوده که با مهارت و دقت ساخته میشد. انواع مختلف کمانها، از جمله کمان چهارخم و کمان گروهه، با شاخ حیوانات و چوب گز طراحی میشدند و زه آنها از ریسمان یا رگ حیوانات بافته میشد تا تیرها با قدرت و دقت بیشتری پرتاب شوند. تیر و کمان نه تنها در نبرد و شکار، بلکه در اساطیر و ادبیات فارسی جایگاهی ویژه دارد؛ داستان آرش کمانگیر، رستم و کمانش، و اشعار فردوسی و حافظ نمونههایی از اهمیت آن هستند. در باورهای مردمی، تیر و کمان نماد مهارت، عشق و دلباختگی نیز محسوب میشد و در برخی رسوم سنتی، حتی با پیشگویی جنسیت نوزاد مرتبط بوده است. امروزه تیر و کمان به ورزش تبدیل شده و در رشتههای ریکرو، سنتی و کامپوند تمرین و مسابقه داده میشود، همچنان بازتابدهنده هنر، خلاقیت و هویت ایرانی است.
واژهشناسی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]واژه تیر برگرفته از واژه «تیگره» در فارسی باستان است.[۱] از جمله نامهای دیگر تیر میتوان به «تخش»، «گرزین» و «ناوک» اشاره کرد.[۲] واژه کمان، ریشه در زبان اوستایی داشته و از واژههای «کنوان» یا «کنوار» گرفته شده است. آنندراج نیز واژه کمان را برگرفته از واژه «خمان» دانسته که ترکیبی از «خم» و «ان» بوده و بهمعنای کشیده و خمیده است.[۳]
پیشینه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در کاوشهای صورتگرفته در منطقه لرستان، نقش کمان بر روی یکی از کمربندهای کشف شده از دوره اشکانیان، دیده میشود. در ایران باستان، انواع متفاوتی از کمانها مانند کمان چهارخم، کمانهای مستقیم و کمان گروهه وجود داشته[۴] و هنر تیراندازی با کمان در دوره مادها و پارسها، در ایران، به کمال رسیده است.[۵] کمانداران ایرانی در آن دوران، کمانی را طراحی کرده بودند که برای کشیدن زه آن، از حلقه مخصوصی استفاده میشد. کشیدن این زه، به مهارت و نیرویی خاص نیاز داشت که قدرت بسیار بیشتری را به تیر میبخشید.[۶] تیرکمانی دیگر نیز به «تیر تخش» معروف بود که امکان پرتاب چند تیر بهصورت پیاپی را داشت.[۷]
از تیر و کمان، در منابع کهن مانند وندیداد و داستان «خسرو و ریدک» یاد شده است.[۸] مُهر برجای مانده از دوران هخامنشیان نیز حاوی تصویری از داریوش با کمان و دو تیر در چشمان شیری ایستاده در روبهروی پادشاه است.[۹] دیوارنگارههای دوره ساسانیان نیز حاکی از رواج کمان در آن دوران است.[۱۰]
در دوره حکومتی عباسیان، انواع مختلفی از تیر و کمان وجود داشته و اعراب و ترکها، از بهترین تیراندازان و کمانداران محسوب میشدند.[۱۱] پس از آن و در دوره صفویان، یکی از سرگرمیهای رایج زنان، تیراندازی با تیر و کمان و تفنگ و نیز اسبسواری بوده است.[۱۲] بازی با تیر و کمان نیز از جمله بازیهای متداول در دربار صفویان بوده است.[۱۳] امروزه از تیراندازی با کمان بهعنوان فعالیتی برای ورزش، شکار یا جنگ استفاده میشود.
ورزش تیراندازی با کمان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مسابقات ورزشی تیراندازی با کمان یا همان تیر و کمان، امروزه در ۳ رشته برگزار میشود: ۱. کامپوند؛ ۲. ریکرو؛ ۳. سنتی.
کمان ریکرو، شامل قبضه، بازو، سایت، پین سایت، استاب لایزر و زه است. این کمان، مشابه کمانهای کهن بوده و تنها در دقت و قدرت آن تغییراتی ایجاد شده است. مسابقات تیراندازی با کمان ریکرو، در مسافتهای ۱۸، ۳۰ و ۷۰ متری (در المپیک)، توسط مردان و زنان، برگزار میشود.


کمان سنتی، بسیار ساده بوده و مشابه با کمانهای اولیه است. در مسابقات ورزشی تیراندازی با کمان ساده، هر شرکتکننده با لباسهای محلی خود حاضر میشود.
کمان کامپوند نیز شامل بازو، قبضه قرقره، سایت، پیپ سایت، استاب لایزر، شوکر و سایر اجزا است. این کمان، نسبت به سایر کمانها، پیشرفتهتر بوده و از دقت و قدرت بسیار بالاتری برخوردار است. مسابقات این تیراندازی با کمان نیز در مسافتهای ۱۸، ۳۰ و ۵۰ متری برگزار میشود. این رشته، از جمله رشتههای رایج در المپیک نیست.
تیر و کمان در اساطیر ایرانیان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]پرتاب تیری از مرز ایران بهسمت توران، توسط آرش کمانگیر از شناختهشدهترین داستانهای اساطیری در ایران است.[۱۴] به تیر و کمان، بهعنوان یک جنگافزار و همچنین به تیراندازی رستم با کمان، بارها در شاهنامه اشاره گردیده است.[۱۵] در آثار نویسندگانی همچون اسدی طوسی و نظامی نیز به تیر و کمان، اشاره شده است.[۱۶]
ساخت کمان در گذشته
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در گذشته، مردم ایران، برای ساخت کمان از شاخ گاومیش، قوچ یا از شاخ حیوانات وحشی که شاخدار بودند، استفاده میکردند. زِه کمان نیز از جنس ریسمان یا ترکیب رگ حیوانات با ابریشم ساخته میشد.[۱۷] در منابع کهن، تیرهای ساختهشده از درخت گز را بهعنوان یکی از مرغوبترین انواع تیر معرفی کردهاند. از میان کمانهای رایج در ایران، کمانی خوبتر بود که به سختی کشیده شده، بُن تیر در زه فرورفته و تیر تا نیمه روی آن قرار بگیرد.[۱۸] از آنجایی که کمانهای ایرانی بسیار محکم بودند، برای کشیدن زه آن، حلقهای تعبیه میشد که از جنس شاخ، عاج یا پشم بوده و ضمن قرار دادن انگشت در آن، زه کمان را به آن تکیه میدادند تا کشیدن زه، آسان شود.[۱۹] برخی از کمانهای ایرانی، نقاشی و رنگآمیزی میشدند.[۲۰]
تیر و کمان در باور ایرانیان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در نقاط مختلف ایران، از تیر و کمان برای موارد متنوعی استفاده میکردند. در لرستان، روش «تیر و کمونی» برای تعیین جنسیت نوزاد بهکار میرفت. براساس این روش، در مسیر رفت و آمد زن حامله، تعدادی اسباببازی قرار میدهند که یکی از آنها تیر و کمان است. اگر زن باردار، در بین اسباببازیها، اول تیر و کمان را ببیند، فرزند او پسر و در غیر این صورت، نوزاد دختر خواهد بود.[۲۱] رنگینکمان، در بسیاری از شهرهای ایران به کمان رستم یا کمان امام علی معروف است.[۲۲] طرح فرورفتن تیر بر شیئی کروی مانند نارنج یا قلب و عبور از آن، نزد ایرانیان، نشانهای از عشق و دلباختگی است.[۲۳]
تیر و کمان در ادبیات فارسی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]تیر و کمان، یکی از کهنترین ابزارآلات جنگی در ایران بوده و این حضور دیرینه، در ادبیات فارسیزبانان نیز وارد شده است. برای مثال، فردوسی بارها از این ترکیب استفاده کرده است:[۲۴]
الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
حافظ نیز از تیر و کمان در اشعار خود بهره برده است:[۲۵]
الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
تیر و کمان، در ادبیات شفاهی ایرانیان نیز حضور دارد. برای مثال، ضربالمثل «سخت کمان است» یا «کمان او را نمیتوان کشید» نیز اشاره به افرادی دارد که سخت معامله میکنند.[۲۶]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ پورداود، «زینابزار، کمان و تیر»، ۱۳۴۶ش، ص۳۲.
- ↑ حسندوست، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، ۱۳۸۹ش، ج2، ص655.
- ↑ آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۶۳ش، ذیل واژه خمان.
- ↑ خوشپسند، فرهنگ جنگافزار در شاهنامهٔ فردوسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۵.
- ↑ گیرشمن، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ۱۳۴۶ش، ص۳۱۸.
- ↑ گیرشمن، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ۱۳۴۶ش، ص۳۱9.
- ↑ نیرنوری، سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان، ۱۳۷۵ش، ج1، ص762.
- ↑ وندیداد، ۱۳۸۵ش، ص792؛ «خسرو قبادان و ریدکی»، متون پهلوی، ۱۳۷۱ش، ص72.
- ↑ خسروی، «شکار در شعر پارسی» پژوهشهای ایرانشناسی، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۹.
- ↑ فقیری، گوشههایی از فرهنگ مردم فارس، ۱۳۵۷ش، ص۱۳۳.
- ↑ احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ۱۳۶۹ش، ص۲۶۸–۲۶۹.
- ↑ غفاری فرد، زن در تاریخنگاری صفویه، ۱۳۸۴ش، ص۵۲.
- ↑ شاردن، سیاحتنامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص179-181.
- ↑ خوشپسند، فرهنگ جنگافزار در شاهنامهٔ فردوسی، ۱۳۸۹ش، ص140.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، ۱۳۸۶ش، ج3، ص291.
- ↑ اسدی طوسی، گرشاسبنامه، ۱۳۵۴ش، ص75؛
نظامی گنجوی، شرفنامه، ۱۳۶۸ش، ص467. - ↑ دوپنجا، «تاریخچهٔ اسلحهٔ سرد در ایران»، ۱۳۴۶ش، ص۱۰۲.
- ↑ شاردن، سیاحتنامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص340.
- ↑ شاردن، سیاحتنامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص179-180.
- ↑ Allemagne, René. d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, 1911, P100.
- ↑ عسکری عالم، فرهنگ عامهٔ لرستان، ۱۳۸۸ش، ج4، ص40.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۳۴۳؛
راعی، اسک در گذر تاریخ، ۱۳۸۷ش، ص۱۹۷. - ↑ عمادی، آسمانکت (چند رسم مردمی)، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۲–۱۵۳.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، منوچهر، بخش 21، سایت گنجور.
- ↑ حافظ، غزلیات، غزل شماره 120، سایت گنجور.
- ↑ جنتی عطایی، «کمانداری و تیراندازی در ادب فارسی»، ۱۳۵۰ش، ص۲۵۹.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آنندراج، محمدپادشاه، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۳ش.
- احسن، محمدمناظر، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ترجمهٔ مسعود رجبنیا، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۹ش.
- اسدی طوسی، علی، گرشاسبنامه، بهتحقیق حبیب یغمایی، تهران، طهوری، ۱۳۵۴ش.
- پورداود، ابراهیم، «زینابزار، کمان و تیر»، بررسیهای تاریخی، تهران، شماره ۷، ۱۳۴۶ش.
- جنتی عطایی، ابوالقاسم، «کمانداری و تیراندازی در ادب فارسی»، بررسیهای تاریخی، تهران، ص۶، شماره ۲، ۱۳۵۰ش.
- حافظ، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ش.
- حسندوست، محمد، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۹ش.
- «خسرو قبادان و ریدکی»، متون پهلوی، بهتحقیق جاماسب ـ آسانا، تهران، ۱۳۷۱ش.
- خسروی، زهرا، «شکار در شعر پارسی» پژوهشهای ایرانشناسی، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۱ش.
- خوشپسند، دنیا، فرهنگ جنگافزار در شاهنامهٔ فردوسی، بهتحقیق عطاءالله کوپال، تهران، داستان، ۱۳۸۹ش.
- دوپنجا، رومانوسکی، «تاریخچهٔ اسلحهٔ سرد در ایران»، بررسیهای تاریخی، تهران، شماره ۹–۱۰، ۱۳۴۶ش.
- راعی، مصطفی، اسک در گذر تاریخ، تهران، انتخاب، ۱۳۸۷ش.
- شاردن، ژان، سیاحتنامه، ترجمهٔ محمد عباسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۶ش.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
- عسکری عالم، علیمردان، فرهنگ عامهٔ لرستان، خرمآباد، شاپورخواست، ۱۳۸۸ش.
- عمادی، عبدالرحمان، آسمانکت (چند رسم مردمی)، تهران، آموت، ۱۳۸۸ش.
- غفاری فرد، عباسقلی، زن در تاریخنگاری صفویه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۴ش.
- گیرشمن، رمان، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ترجمهٔ عیسی بهنام، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۶ش.
- فردوسی، شاهنامه، بهتحقیق جلال خالقی مطلق، تهران، آبان، ۱۳۸۶ش.
- فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ش.
- فقیری، ابوالقاسم، گوشههایی از فرهنگ مردم فارس، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۵۷ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ش.
- نظامی گنجوی، شرفنامه، بهتحقیق بهروز ثروتیان، تهران، ۱۳۶۸ش.
- نیرنوری، عبدالحمید، سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- وندیداد، ترجمهٔ هاشم رضی، تهران، بهجت، ۱۳۸۵ش.
- Allemagne, H. René. d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, Paris, 1911