پرش به محتوا

پیش‌نویس:شنبلیله: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
حذف رده‌ها
imported>شاهرودی
ابرابزار
 
خط ۱: خط ۱:
<big>'''شنبلیله'''</big>؛ نوعی سبزی معطر با مصرف خوراکی و دارویی.
{{درشت|'''شنبلیله'''}}؛ نوعی سبزی معطر با مصرف خوراکی و دارویی.


شنبلیله، با نام علمی تریگونلا،<ref>زرگری، گیاهان دارویی، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۰۸؛ گل‌گلاب، گیاه‌شناسی، ۱۳۲۶ش، ص۲۲۰.</ref> گیاهی علفی از دسته‌ی سبزی آسایان است که برگ‌های آن سه برگچه و گل‌هایی شبیه بهارنارنج و به رنگ سفید، زرد روشن یا بنفش و میوه‌‌ای به بزرگی ۳ الی ۱۰ سانتی‌متر دارد. این گیاه بوی قوی، طعمی تلخ و مصارف دارویی و خوراکی داشته<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/شنبلیله معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه شنبلیله]؛ زرگری، گیاهان دارویی، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۰۸؛ گل‌گلاب، گیاه‌شناسی، ۱۳۲۶ش، ص۲۲۰.</ref> و معمولا در مناطق گرم و به‌صورت خودرو میان سنگ‌ها می‌روید. برخی شنبلیله را گیاه اقبال دانسته<ref>عماد، شناسایی گیاهان دارویی و صنعتی جنگلی و مرتعی و موارد مصرف آن‌ها، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۷۲.</ref> و صیادان آن را گل ره‌رو می‌دانند.<ref>حاجی زین عطار، اختیارات بدیعی، ۱۳۷۱ش، ص۲۵۸؛ تبریزی، برهان قاطع، ذیل واژه شنبلید. </ref> در فارسی به این گیاه، شنبلیت و شنبلید نیز می‌گویند.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/شنبلیله دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه شنبلیله.]</ref> این گیاه را در شیراز شملیز، در گیلان خلبه،<ref>عقیلی علوی شیرازی، مخزن الدویة، ۱۳۷۱ش، ص۳۶۰؛ نوری، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنج‌های کهن، ۱۳۸۱ش، ص۴۶۰. </ref> در ایزدخواست شملیله ،<ref>رنجبر، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، ۱۳۷۳ش، ص۵۲۰.</ref> در بیرجند شلمیده<ref>رضایی، شهر من فسا از نگاهی دیگر، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۹.</ref> و در قم شنبلیده می‌نامند.  
شنبلیله، با نام علمی تریگونلا،<ref>زرگری، گیاهان دارویی، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۰۸؛ گل‌گلاب، گیاه‌شناسی، ۱۳۲۶ش، ص۲۲۰.</ref> گیاهی علفی از دستهٔ سبزی آسایان است که برگ‌های آن سه برگچه و گل‌هایی شبیه بهارنارنج و به رنگ سفید، زرد روشن یا بنفش و میوه‌ای به بزرگی ۳ الی ۱۰ سانتی‌متر دارد. این گیاه بوی قوی، طعمی تلخ و مصارف دارویی و خوراکی داشته<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/شنبلیله معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه شنبلیله]؛ زرگری، گیاهان دارویی، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۰۸؛ گل‌گلاب، گیاه‌شناسی، ۱۳۲۶ش، ص۲۲۰.</ref> و معمولاً در مناطق گرم و به‌صورت خودرو میان سنگ‌ها می‌روید. برخی شنبلیله را گیاه اقبال دانسته<ref>عماد، شناسایی گیاهان دارویی و صنعتی جنگلی و مرتعی و موارد مصرف آن‌ها، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۷۲.</ref> و صیادان آن را گل ره‌رو می‌دانند.<ref>حاجی زین عطار، اختیارات بدیعی، ۱۳۷۱ش، ص۲۵۸؛ تبریزی، برهان قاطع، ذیل واژه شنبلید.</ref> در فارسی به این گیاه، شنبلیت و شنبلید نیز می‌گویند.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/شنبلیله دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه شنبلیله.]</ref> این گیاه را در شیراز شملیز، در گیلان خلبه،<ref>عقیلی علوی شیرازی، مخزن الدویة، ۱۳۷۱ش، ص۳۶۰؛ نوری، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنج‌های کهن، ۱۳۸۱ش، ص۴۶۰.</ref> در ایزدخواست شملیله،<ref>رنجبر، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، ۱۳۷۳ش، ص۵۲۰.</ref> در بیرجند شلمیده<ref>رضایی، شهر من فسا از نگاهی دیگر، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۹.</ref> و در قم شنبلیده می‌نامند.
==خواص شنبلیله==
 
این گیاه، نیروزا<ref>دنیسری، نوادر التبادر، ۱۳۵۰ش، ص۱۴۵و۱۴۷.</ref> و تقویت کننده بدن است.<ref>زرگری، گیاهان دارویی، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۰۹. </ref> برای التهاب رحم،<ref>Schlimmer, Terminologie Medico-Pharmaceutique, 1874, P538. </ref> جهت زایمان راحت،‌<ref>ابن‌سینا، القانون، ۱۸۷۷م، ج۱، ص۳۲۰؛ رازی، الحاوی، ۱۹۶۷م، ج۲۰، ص۳۰۶.</ref> برای رفع ورم طحال و چشم، جلوگیری از ریزش مو<ref>حکیم میسری، دانشنامه در علم پزشکی، ۱۳۶۶ش، ص۱۱۷؛ اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۵۵.</ref> ‌و بیماری دیابت نیز مفید است.<ref>نیک‌روش، «بررسی تاثیر دانه گیاه شنبلیله بر بیماری دیابت»، ۱۳۸۲ش، ص۷.</ref>
== خواص شنبلیله ==
==شنبلیله در فرهنگ ایرانیان==
این گیاه، نیروزا<ref>دنیسری، نوادر التبادر، ۱۳۵۰ش، ص۱۴۵و۱۴۷.</ref> و تقویت کننده بدن است.<ref>زرگری، گیاهان دارویی، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۰۹.</ref> برای التهاب رحم،<ref>Schlimmer, Terminologie Medico-Pharmaceutique, 1874, P538.</ref> جهت زایمان راحت،<ref>ابن‌سینا، القانون، ۱۸۷۷م، ج۱، ص۳۲۰؛ رازی، الحاوی، ۱۹۶۷م، ج۲۰، ص۳۰۶.</ref> برای رفع ورم طحال و چشم، جلوگیری از ریزش مو<ref>حکیم می‌سری، دانشنامه در علم پزشکی، ۱۳۶۶ش، ص۱۱۷؛ اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۵۵.</ref> و بیماری دیابت نیز مفید است.<ref>نیک‌روش، «بررسی تأثیر دانه گیاه شنبلیله بر بیماری دیابت»، ۱۳۸۲ش، ص۷.</ref>
زردشتیان یزد در آخرین شب سال، جشن آتش برگزار کرده و در این جشن از کوزه‌هایی که روی آن‌ها تخم شنبلیله کاشته‌اند، استفاده می‌کنند.<ref>طباطبایی اردکانی، فرهنگ عامه اردکان، ۱۳۸۱ش، ص۴۱۳-۴۱۴. </ref> مردم در برخی از مثل‌ها و اصطلاحات خود نیز از شنبلیله استفاده می‌کنند. مردم ارومیه برای کار مبتنی بر احتمالات و بدون نتیجه می‌گویند: بلکه را بکاری، شنبلیله در می‌آید.<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۵۳۹.</ref> مردم آمل برای توصیف رابطه‌ی به هم خورده میان دو نفر با اخلاق ناشایست می‌گویند: میانه‌ی آش ترش و شنبلیله بد شد.<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۷۳۵.</ref> در سمنان درباره‌ی فرزند کشاورز اصطلاح «تخم کشک و شنبلیله است» استفاده می‌شود.<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۹۳.</ref> مقصود از این جمله این است که این فرزند با نان کوشش و تلاش، پرورش یافته است.<ref>احمدپناهی سمنانی، آداب و رسوم مردم سمنان، ۱۳۷۴ش، ص۱۲۴.</ref> مردم برای بیان امری نشدنی از اصطلاح «روی سم دلدل و شنبلیله» استفاده می‌کنند.<ref>ستوده، فرهنگ سمنانی، ۱۳۵۶ش، ص۱۰۲.</ref>
 
==شنبلیله در غذای ایرانی==
== شنبلیله در فرهنگ ایرانیان ==
شنبلیله از گیاهان موجود در سبزی قورمه، سبزی پلو، سبزی کوکو<ref>فخرایی، گیلان در گذرگاه زمان، ۱۳۵۴ش، ص۱۷۷.</ref> و سبزی قلیه ماهی است.<ref>نوربخش، جزیره قشم و خلیج فارس، ۱۳۶۹ش، ص۷۵.</ref> در اشکنه نیز از شنبلیله استفاده شده و به آن «اشکنه سفید» می‌گویند.<ref>آشپزباشی، سفره اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص۵۲.</ref> در دلیجان در نوعی شامی با نام گل کباب<ref>حجازی، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، ۱۳۸۲ش، ص۸۸.</ref> و در ابرکوه در غذای قورمه آلوقیسی از شنبلیله استفاده می‌شود.<ref>دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۹۴۳. </ref> دانه‌ی شنبلیله نیز عطر بسیار قوی داشته و مصرف خوراکی دارد. حلبه، نام نوعی غذای عربی است که در آن از دانه‌ها‌ی شنبلیله و خرما استفاده می‌شود.<ref>صفی‌پور، منتهی الارب،‌۱۳۷۷ق، ص۲۶۷.</ref>
زردشتیان یزد در آخرین شب سال، جشن آتش برگزار کرده و در این جشن از کوزه‌هایی که روی آن‌ها تخم شنبلیله کاشته‌اند، استفاده می‌کنند.<ref>طباطبایی اردکانی، فرهنگ عامه اردکان، ۱۳۸۱ش، ص۴۱۳–۴۱۴.</ref> مردم در برخی از مثل‌ها و اصطلاحات خود نیز از شنبلیله استفاده می‌کنند. مردم ارومیه برای کار مبتنی بر احتمالات و بدون نتیجه می‌گویند: بلکه را بکاری، شنبلیله در می‌آید.<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۵۳۹.</ref> مردم آمل برای توصیف رابطهٔ به هم خورده میان دو نفر با اخلاق ناشایست می‌گویند: میانهٔ آش ترش و شنبلیله بد شد.<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۷۳۵.</ref> در سمنان دربارهٔ فرزند کشاورز اصطلاح «تخم کشک و شنبلیله است» استفاده می‌شود.<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۹۳.</ref> مقصود از این جمله این است که این فرزند با نان کوشش و تلاش، پرورش یافته است.<ref>احمدپناهی سمنانی، آداب و رسوم مردم سمنان، ۱۳۷۴ش، ص۱۲۴.</ref> مردم برای بیان امری نشدنی از اصطلاح «روی سم دلدل و شنبلیله» استفاده می‌کنند.<ref>ستوده، فرهنگ سمنانی، ۱۳۵۶ش، ص۱۰۲.</ref>
==شنبلیله در ادبیات فارسی==
 
== شنبلیله در غذای ایرانی ==
شنبلیله از گیاهان موجود در سبزی قورمه، سبزی پلو، سبزی کوکو<ref>فخرایی، گیلان در گذرگاه زمان، ۱۳۵۴ش، ص۱۷۷.</ref> و سبزی قلیه ماهی است.<ref>نوربخش، جزیره قشم و خلیج فارس، ۱۳۶۹ش، ص۷۵.</ref> در اشکنه نیز از شنبلیله استفاده شده و به آن «اشکنه سفید» می‌گویند.<ref>آشپزباشی، سفره اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص۵۲.</ref> در دلیجان در نوعی شامی با نام گل کباب<ref>حجازی، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، ۱۳۸۲ش، ص۸۸.</ref> و در ابرکوه در غذای قورمه آلوقیسی از شنبلیله استفاده می‌شود.<ref>دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۹۴۳.</ref> دانهٔ شنبلیله نیز عطر بسیار قوی داشته و مصرف خوراکی دارد. حلبه، نام نوعی غذای عربی است که در آن از دانه‌های شنبلیله و خرما استفاده می‌شود.<ref>صفی‌پور، منتهی الارب، ۱۳۷۷ق، ص۲۶۷.</ref>
 
== شنبلیله در ادبیات فارسی ==
در اشعار فارسی از شنبلیله با نام شنبلید یاد شده است. فردوسی در بیتی بیان کرده:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/siavosh/sh17 فردوسی، شاهنامه، بخش ۱۷، بیت ۳۶.]</ref>
در اشعار فارسی از شنبلیله با نام شنبلید یاد شده است. فردوسی در بیتی بیان کرده:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/siavosh/sh17 فردوسی، شاهنامه، بخش ۱۷، بیت ۳۶.]</ref>
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب| چو خورشید رخشنده آمد پدید | زمین شد بسان گل شنبلید }}
{{ب| چو خورشید رخشنده آمد پدید | زمین شد بسان گل شنبلید}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
{{پایان نستعلیق}}
{{پایان نستعلیق}}
فرخی سیستانی در بیتی اشاره کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/farrokhi/divanf/ghasidefk/sh3 فرخی سیستانی، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره ۳، بیت۳۳.]</ref>
فرخی سیستانی در بیتی اشاره کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/farrokhi/divanf/ghasidefk/sh3 فرخی سیستانی، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره ۳، بیت۳۳.]</ref>
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب| تیغ‌ها چون ارغوان و روی‌ها چون شنبلید | آن ز خون خلق و این از بیم تاراج و نهب }}
{{ب| تیغ‌ها چون ارغوان و روی‌ها چون شنبلید | آن ز خون خلق و این از بیم تاراج و نهب}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
{{پایان نستعلیق}}
{{پایان نستعلیق}}
==پانویس==
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
 
== منابع ==
* ابن‌سینا، القانون، بولاق، [بی‌نا]، ۱۸۷۷م.
* ابن‌سینا، القانون، بولاق، [بی‌نا]، ۱۸۷۷م.
* احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۴ش.  
* احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۴ش.
* اخوینی بخاری، ربیع، هدایه المتعلمین، به‌تحقیق جلال متینی، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۴۴ش.  
* اخوینی بخاری، ربیع، هدایه المتعلمین، به‌تحقیق جلال متینی، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۴۴ش.
* آشپزباشی، علی‌اکبر، سفره اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
* آشپزباشی، علی‌اکبر، سفره اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
* تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش.  
* تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش.
* حاجی ‌زین عطار، علی، اختیارات بدیعی، به‌تحقیق محمدتقی میر، تهران، شرکت دارویی پخش رازی، ۱۳۷۱ش.
* حاجی زین عطار، علی، اختیارات بدیعی، به‌تحقیق محمدتقی میر، تهران، شرکت دارویی پخش رازی، ۱۳۷۱ش.
* حجازی، شبنم و یاراحمدی، علی‌رضا، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۲ش.  
* حجازی، شبنم و یاراحمدی، علی‌رضا، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۲ش.
* حکیم میسری، دانشنامه در علم پزشکی، به‌تحقیق برات زنجانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش.
* حکیم می‌سری، دانشنامه در علم پزشکی، به‌تحقیق برات زنجانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش.
* دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، کارنامه، ۱۳۸۳ش.
* دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، کارنامه، ۱۳۸۳ش.
* دنیسری، محمد، نوادر التبادر، به‌تحقیق محمد تقی دانش پژوه و ایرج افشار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران،‌ ۱۳۵۰ش.
* دنیسری، محمد، نوادر التبادر، به‌تحقیق محمد تقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
* ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ‍۱۳۸۸ش.  
* ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
* رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، حیدرآباد دکن، [بی‌نا]، ۱۹۶۷م.
* رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، حیدرآباد دکن، [بی‌نا]، ۱۹۶۷م.
* رضایی، غلام‌رضا، شهر من فسا از نگاهی دیگر، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۷ش.
* رضایی، غلام‌رضا، شهر من فسا از نگاهی دیگر، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۷ش.
* رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، قم، آیات، ۱۳۷۳ش.
* رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، قم، آیات، ۱۳۷۳ش.
* زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش.
* زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش.
* ستوده، منوچهر، فرهنگ سمنانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.  
* ستوده، منوچهر، فرهنگ سمنانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.
* صفی‌پور، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، خیام، ۱۳۷۷ق.
* صفی‌پور، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، خیام، ۱۳۷۷ق.
* طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامه اردکان، یزد، شورای فرهنگ عمومی استان یزد، ۱۳۸۱ش.  
* طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامه اردکان، یزد، شورای فرهنگ عمومی استان یزد، ۱۳۸۱ش.
* عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الدویه، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱ش.
* عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الدویه، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱ش.
* عماد، مهدی، شناسایی گیاهان دارویی و صنعتی جنگلی و مرتعی و موارد مصرف آن‌ها، تهران، موسسه توسعه روستایی ایران، ۱۳۷۷ش.
* عماد، مهدی، شناسایی گیاهان دارویی و صنعتی جنگلی و مرتعی و موارد مصرف آن‌ها، تهران، مؤسسه توسعه روستایی ایران، ۱۳۷۷ش.
* فخرایی، ابراهیم، گیلان در گذرگاه زمان، تهران، جاودان، ۱۳۵۴ش.
* فخرایی، ابراهیم، گیلان در گذرگاه زمان، تهران، جاودان، ۱۳۵۴ش.
* فرخی سیستانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.  
* فرخی سیستانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
* فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.  
* فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
* گل‌گلاب، حسین، گیاه‌شناسی، تهران، [بی‌نا]، ۱۳۲۶ش.
* گل‌گلاب، حسین، گیاه‌شناسی، تهران، [بی‌نا]، ۱۳۲۶ش.
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
* نوری، محمدیوسف، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنج‌های کهن، به‌تحقیق هوشنگ ساعدلو و مهدی قمی‌نژاد، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۱ش.  
* نوری، محمدیوسف، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنج‌های کهن، به‌تحقیق هوشنگ ساعدلو و مهدی قمی‌نژاد، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۱ش.
* نوربخش، حسین، جزیره قشم و خلیج فارس، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
* نوربخش، حسین، جزیره قشم و خلیج فارس، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
* نیک‌روش، محمدرضا و جلالی، مهدی، «بررسی تاثیر دانه‌ی گیاه شنبلیله بر بیماری دیابت»، مجله دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، شماره ۲، ۱۳۸۲ش.
* نیک‌روش، محمدرضا و جلالی، مهدی، «بررسی تأثیر دانهٔ گیاه شنبلیله بر بیماری دیابت»، مجله دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، شماره ۲، ۱۳۸۲ش.
* Schlimmer, J. L., Terminologie Medico-Pharmaceutique, Tehran, 1874.
* Schlimmer, J. L. , Terminologie Medico-Pharmaceutique, Tehran, 1874.
 
{{گیاهان دارویی-افقی}}

نسخهٔ کنونی تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۰۲

شنبلیله؛ نوعی سبزی معطر با مصرف خوراکی و دارویی.

شنبلیله، با نام علمی تریگونلا،[۱] گیاهی علفی از دستهٔ سبزی آسایان است که برگ‌های آن سه برگچه و گل‌هایی شبیه بهارنارنج و به رنگ سفید، زرد روشن یا بنفش و میوه‌ای به بزرگی ۳ الی ۱۰ سانتی‌متر دارد. این گیاه بوی قوی، طعمی تلخ و مصارف دارویی و خوراکی داشته[۲] و معمولاً در مناطق گرم و به‌صورت خودرو میان سنگ‌ها می‌روید. برخی شنبلیله را گیاه اقبال دانسته[۳] و صیادان آن را گل ره‌رو می‌دانند.[۴] در فارسی به این گیاه، شنبلیت و شنبلید نیز می‌گویند.[۵] این گیاه را در شیراز شملیز، در گیلان خلبه،[۶] در ایزدخواست شملیله،[۷] در بیرجند شلمیده[۸] و در قم شنبلیده می‌نامند.

خواص شنبلیله

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این گیاه، نیروزا[۹] و تقویت کننده بدن است.[۱۰] برای التهاب رحم،[۱۱] جهت زایمان راحت،[۱۲] برای رفع ورم طحال و چشم، جلوگیری از ریزش مو[۱۳] و بیماری دیابت نیز مفید است.[۱۴]

شنبلیله در فرهنگ ایرانیان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

زردشتیان یزد در آخرین شب سال، جشن آتش برگزار کرده و در این جشن از کوزه‌هایی که روی آن‌ها تخم شنبلیله کاشته‌اند، استفاده می‌کنند.[۱۵] مردم در برخی از مثل‌ها و اصطلاحات خود نیز از شنبلیله استفاده می‌کنند. مردم ارومیه برای کار مبتنی بر احتمالات و بدون نتیجه می‌گویند: بلکه را بکاری، شنبلیله در می‌آید.[۱۶] مردم آمل برای توصیف رابطهٔ به هم خورده میان دو نفر با اخلاق ناشایست می‌گویند: میانهٔ آش ترش و شنبلیله بد شد.[۱۷] در سمنان دربارهٔ فرزند کشاورز اصطلاح «تخم کشک و شنبلیله است» استفاده می‌شود.[۱۸] مقصود از این جمله این است که این فرزند با نان کوشش و تلاش، پرورش یافته است.[۱۹] مردم برای بیان امری نشدنی از اصطلاح «روی سم دلدل و شنبلیله» استفاده می‌کنند.[۲۰]

شنبلیله در غذای ایرانی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شنبلیله از گیاهان موجود در سبزی قورمه، سبزی پلو، سبزی کوکو[۲۱] و سبزی قلیه ماهی است.[۲۲] در اشکنه نیز از شنبلیله استفاده شده و به آن «اشکنه سفید» می‌گویند.[۲۳] در دلیجان در نوعی شامی با نام گل کباب[۲۴] و در ابرکوه در غذای قورمه آلوقیسی از شنبلیله استفاده می‌شود.[۲۵] دانهٔ شنبلیله نیز عطر بسیار قوی داشته و مصرف خوراکی دارد. حلبه، نام نوعی غذای عربی است که در آن از دانه‌های شنبلیله و خرما استفاده می‌شود.[۲۶]

شنبلیله در ادبیات فارسی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در اشعار فارسی از شنبلیله با نام شنبلید یاد شده است. فردوسی در بیتی بیان کرده:[۲۷] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق فرخی سیستانی در بیتی اشاره کرده است:[۲۸] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق

  1. زرگری، گیاهان دارویی، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۰۸؛ گل‌گلاب، گیاه‌شناسی، ۱۳۲۶ش، ص۲۲۰.
  2. معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه شنبلیله؛ زرگری، گیاهان دارویی، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۰۸؛ گل‌گلاب، گیاه‌شناسی، ۱۳۲۶ش، ص۲۲۰.
  3. عماد، شناسایی گیاهان دارویی و صنعتی جنگلی و مرتعی و موارد مصرف آن‌ها، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۷۲.
  4. حاجی زین عطار، اختیارات بدیعی، ۱۳۷۱ش، ص۲۵۸؛ تبریزی، برهان قاطع، ذیل واژه شنبلید.
  5. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه شنبلیله.
  6. عقیلی علوی شیرازی، مخزن الدویة، ۱۳۷۱ش، ص۳۶۰؛ نوری، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنج‌های کهن، ۱۳۸۱ش، ص۴۶۰.
  7. رنجبر، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، ۱۳۷۳ش، ص۵۲۰.
  8. رضایی، شهر من فسا از نگاهی دیگر، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۹.
  9. دنیسری، نوادر التبادر، ۱۳۵۰ش، ص۱۴۵و۱۴۷.
  10. زرگری، گیاهان دارویی، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۰۹.
  11. Schlimmer, Terminologie Medico-Pharmaceutique, 1874, P538.
  12. ابن‌سینا، القانون، ۱۸۷۷م، ج۱، ص۳۲۰؛ رازی، الحاوی، ۱۹۶۷م، ج۲۰، ص۳۰۶.
  13. حکیم می‌سری، دانشنامه در علم پزشکی، ۱۳۶۶ش، ص۱۱۷؛ اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۵۵.
  14. نیک‌روش، «بررسی تأثیر دانه گیاه شنبلیله بر بیماری دیابت»، ۱۳۸۲ش، ص۷.
  15. طباطبایی اردکانی، فرهنگ عامه اردکان، ۱۳۸۱ش، ص۴۱۳–۴۱۴.
  16. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۵۳۹.
  17. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۷۳۵.
  18. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۹۳.
  19. احمدپناهی سمنانی، آداب و رسوم مردم سمنان، ۱۳۷۴ش، ص۱۲۴.
  20. ستوده، فرهنگ سمنانی، ۱۳۵۶ش، ص۱۰۲.
  21. فخرایی، گیلان در گذرگاه زمان، ۱۳۵۴ش، ص۱۷۷.
  22. نوربخش، جزیره قشم و خلیج فارس، ۱۳۶۹ش، ص۷۵.
  23. آشپزباشی، سفره اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص۵۲.
  24. حجازی، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، ۱۳۸۲ش، ص۸۸.
  25. دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۹۴۳.
  26. صفی‌پور، منتهی الارب، ۱۳۷۷ق، ص۲۶۷.
  27. فردوسی، شاهنامه، بخش ۱۷، بیت ۳۶.
  28. فرخی سیستانی، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره ۳، بیت۳۳.
  • ابن‌سینا، القانون، بولاق، [بی‌نا]، ۱۸۷۷م.
  • احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۴ش.
  • اخوینی بخاری، ربیع، هدایه المتعلمین، به‌تحقیق جلال متینی، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۴۴ش.
  • آشپزباشی، علی‌اکبر، سفره اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
  • تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش.
  • حاجی زین عطار، علی، اختیارات بدیعی، به‌تحقیق محمدتقی میر، تهران، شرکت دارویی پخش رازی، ۱۳۷۱ش.
  • حجازی، شبنم و یاراحمدی، علی‌رضا، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۲ش.
  • حکیم می‌سری، دانشنامه در علم پزشکی، به‌تحقیق برات زنجانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ش.
  • دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، کارنامه، ۱۳۸۳ش.
  • دنیسری، محمد، نوادر التبادر، به‌تحقیق محمد تقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
  • ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
  • رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، حیدرآباد دکن، [بی‌نا]، ۱۹۶۷م.
  • رضایی، غلام‌رضا، شهر من فسا از نگاهی دیگر، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۷ش.
  • رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، قم، آیات، ۱۳۷۳ش.
  • زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش.
  • ستوده، منوچهر، فرهنگ سمنانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.
  • صفی‌پور، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، خیام، ۱۳۷۷ق.
  • طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامه اردکان، یزد، شورای فرهنگ عمومی استان یزد، ۱۳۸۱ش.
  • عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الدویه، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱ش.
  • عماد، مهدی، شناسایی گیاهان دارویی و صنعتی جنگلی و مرتعی و موارد مصرف آن‌ها، تهران، مؤسسه توسعه روستایی ایران، ۱۳۷۷ش.
  • فخرایی، ابراهیم، گیلان در گذرگاه زمان، تهران، جاودان، ۱۳۵۴ش.
  • فرخی سیستانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
  • فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
  • گل‌گلاب، حسین، گیاه‌شناسی، تهران، [بی‌نا]، ۱۳۲۶ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
  • نوری، محمدیوسف، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنج‌های کهن، به‌تحقیق هوشنگ ساعدلو و مهدی قمی‌نژاد، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۱ش.
  • نوربخش، حسین، جزیره قشم و خلیج فارس، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
  • نیک‌روش، محمدرضا و جلالی، مهدی، «بررسی تأثیر دانهٔ گیاه شنبلیله بر بیماری دیابت»، مجله دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، شماره ۲، ۱۳۸۲ش.
  • Schlimmer, J. L. , Terminologie Medico-Pharmaceutique, Tehran, 1874.