(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
<big>'''تنور'''</big>؛ جای پختن نان در خانه یا دکان نانوایی<br>
[[پرونده:تنور (3).jpg|جایگزین=زن تالشی در حال بخت نان در تنور تالشی|بندانگشتی|زن تالشی در حال بخت نان در تنور تالشی]]
'''{{درشت|تنور}}'''؛ جای پختن نان در خانه یا دکان نانوایی.
تنور، بهعنوان محل پختن [[نان]]، در سبک زندگی انسانها پیشینهای به بلندای آغاز دوران یکجانشینی آنها دارد. تنور، در کشورهای جمهوری آذربایجان، [[ایران]]، ترکیه، هندوستان، ارمنستان، پاکستان، ازبکستان، افغانستان، خاورمیانه و آسیای میانه، برای طبخ نان استفاده میشود. تنور، از دیرباز در زندگی مادی و معنوی مردم ایران، جایگاهی ویژه و کاربردهای گوناگون داشته است. ایرانیان از تنور علاوه بر طبخ نان، برای پخت انواع شیرینی و غذا استفاده میکنند. تنور نزد ایرانیان، مقدس است و آن را دارای خاصیت برکتزایی میدانند. بههمین دلیل، در بسیاری از مراسمهای ایرانی مانند [[عزاداری]] [[ماه محرم|محرم]]، [[زایمان]]، [[مراسم عروسی|عروسی]] و [[فال|فالگیری]]، رد پای تنور دیده میشود.
تنور، بهمعنای محل پختن نان است. مورخان، زمان پیدایش تنور را بهدوران یکجانشینی انسانها نسبت دادهاند. تنور، در کشورهای جمهوری آذربایجان، ایران، ترکیه، هندوستان، ارمنستان، پاکستان، ازبکستان، افغانستان، خاورمیانه و آسیای میانه، برای طبخ نان، استفاده میشود.
==واژهشناسی==
==واژهشناسی==
دهخدا، واژه تنور را لفظی مشترک در سه زبان فارسی، عربی و ترکی دانسته است.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%AA%D9%86%D9%88%D8%B1 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تنور، سایت واژهیاب.]</ref> برخی محققان، ریشه این واژه را به دورههای پیش از سامیها و آریاییها بازگرداندهاند.<ref>مجیدی خامنه، «نان و روشنـایی: بـررسی مردمشناختـی تنـور در ایـران»، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۵.</ref> تنور، در زبان پهلوی نیز بههمین صورت ادا شده است.<ref>MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971, P82.</ref> <br>
[[علیاکبر دهخدا|دهخدا]]، واژه تنور را لفظی مشترک در سه زبان [[زبان فارسی|فارسی]]، [[زبان عربی|عربی]] و ترکی دانسته است.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/تنور دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تنور، سایت واژهیاب.]</ref> برخی محققان، ریشه این واژه را به دورههای پیش از سامیها و آریاییها بازگرداندهاند.<ref>مجیدی خامنه، «نان و روشنایی: بررسی مردمشناختی تنور در ایران»، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۵.</ref> تنور، در زبان پهلوی نیز بههمین صورت ادا شده است.<ref>MacKenzie, D. N. , A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971, P82.</ref>
در زبان فارسی، مشتقات زیادی از واژه تنور، بهکار رفته است؛ مانند تنوری، تنوره و دوتنوره. واژه تنور در گویشها و زبانهای مختلف ایرانی، دارای نامهای متنوعی است. برای مثال، در تالشی «تونو»، در کردی «تاندور»، در گیلکی «تونور»،<ref>مجیدی خامنه، «نان و روشنـایی: بـررسی مردمشناختـی تنـور در ایـران»، ۱۳۸۷ش، ص۲۹4؛ <br>
در زبان فارسی، مشتقات زیادی از واژه تنور، وجود دارد؛ مانند تنوری، تنوره و دوتنوره. واژه تنور در گویشها و زبانهای مختلف ایرانی، دارای نامهای متنوعی است. برای مثال، در تالشی «تونو»، در کردی «تاندور»، در گیلکی «تونور»،<ref>مجیدی خامنه، «نان و روشنایی: بررسی مردمشناختی تنور در ایران»، ۱۳۸۷ش، ص۲۹4؛{{سخ}}
آساتوریان، هومبابا، ۱۳۹۰ش، ص۳۸۹.</ref> در ترکمنی «تَمدِر»،<ref>پورکریم، «اینچه بورون»، ۱۳۴۷ش، ص۳۵.</ref> در گرگان به «تندرو»،<ref>پورکریم، «دهکدۀ سیاهمرزکوه»، ۱۳۴۸ش، ص۳۷.</ref> در نطنز «کِر»،<ref>نوبان، مردمنگاری شهرستان نطنز، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۶.</ref> در ابیانه «کِرَه»<ref>نظری داشلی برون، مردمشناسی روستای ابیانه، ج2، ۱۳۵۹ش، ص507.</ref> و در آستارا به «تنواَسَ» معروف است.
آساتوریان، هومبابا، ۱۳۹۰ش، ص۳۸۹.</ref> در ترکمنی «تَمدِر»،<ref>پورکریم، «اینچه بورون»، ۱۳۴۷ش، ص۳۵.</ref> در گرگان به «تندرو»،<ref>پورکریم، «دهکدهٔ سیاهمرزکوه»، ۱۳۴۸ش، ص۳۷.</ref> در نطنز «کِر»،<ref>نوبان، مردمنگاری شهرستان نطنز، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۶.</ref> در ابیانه «کِرَه»<ref>نظری داشلی برون، مردمشناسی روستای ابیانه، ج2، ۱۳۵۹ش، ص507.</ref> و در آستارا به «تنواَسَ» معروف است.
==واژه تنور در کتابهای مقدس==
از واژه تنور در قرآن، يکبار در سوره هود و بار دیگر در سوره مؤمنون، نام برده شده و در هر دو مورد، به جوشیدن آب از تنور و وقوع طوفان نوح، اشاره دارد. در کتاب وندیداد زردشتیان نیز، این واژه، در اشاره به بازگرداندن آتش تنور نانوایی به آتش دادگاه، بهکار رفته است.<ref>اوستا، ۱۳۷۴ش، ص768.</ref>
===واژه تنور در کتابهای مقدس===
==کاربرد واژه تنور==
از واژه تنور در [[قرآن]]، یکبار در سوره هود و بار دیگر در سوره مؤمنون، نام برده شده و در هر دو مورد، به جوشیدن آب از تنور و وقوع طوفان نوح، اشاره دارد. در کتاب وندیداد [[آیین زرتشت|زردشتیان]] نیز، این واژه، در اشاره به بازگرداندن آتش تنور نانوایی به آتش دادگاه، بهکار رفته است.<ref>اوستا، ۱۳۷۴ش، ص768.</ref>
واژهی کهن تنور، در کنار بسیاری از اصطلاحات فارسی به کار رفته است. این واژه در ارتباط با آسیاب، معماری، شعر و بازی کودکان نیز استفاده شده است. تنور، در مَجاز، بهمعنای هر چیزی است که با حرارت و هیجانی بالا همراه باشد و گاهی نیز معنای کوره میدهد. واژه «تنوری» نیز بیشتر بهمعنای پخته و برشتهشده است.<br>
===کاربرد واژه تنور===
واژه دیگری که از تنور گرفتهشده «تنوره» است که دارای معانی متعددی، مانند لوله حلبی برای خارج کردن دود از سماور، لوله دودکش، مجرایی در سنگ (آتشفشان)، چرخیدن و به هوا رفتن، اجاق و منقل است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج3، ۱۳۸۱ش، ص1939-1940.</ref>
واژهٔ کهن تنور، در کنار بسیاری از اصطلاحات فارسی به کار رفته است. این واژه در ارتباط با آسیاب، معماری، شعر و بازی [[کودک|کودکان]] نیز استفاده شده است. تنور، در مَجاز بهمعنای هر چیزی است که با حرارت و هیجانی بالا همراه باشد و گاهی نیز معنای کوره میدهد. واژه '''تنوری''' نیز بیشتر بهمعنای پخته و برشتهشده است. واژه دیگری که از تنور گرفتهشده '''تنوره''' است که دارای معانی متعددی، مانند لوله حلبی برای خارج کردن دود از سماور، لوله دودکش، مجرایی در سنگ (آتشفشان)، چرخیدن و به هوا رفتن، اجاق و منقل است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج3، ۱۳۸۱ش، ص1939-1940.</ref>
==انواع تنور==
==انواع تنور==
تنورها را براساس ویژگیهایی مانند نوع و محل استفاده، اندازه، جنس، ارتفاع از سطح زمین و زمان به انواع مختلفی تقسیم میکنند. برای مثال، در دوره صفویان، استفاده از تنورهایی فلزی به شکل نیمکره (که بالای آنها بریده شده) مرسوم بود. این تنورها، قابل حمل بود و در زمان و مکان مورد نظر، ابتدا آن را با گل رس میپوشاندند و پس از گرم کردن، خمیرهای نان را به داخل آن میزدند. پس از اتمام کار و در زمان جابهجایی، گلها را شکسته و تنورها را با استفاده از چهارپایان، جابهجا میکردند.<ref>شاردن، سفرنامه، ج2، ۱۳۷۴ش، ص887.</ref><br>
تنورها را براساس ویژگیهایی مانند محل استفاده، اندازه، جنس و ارتفاع از سطح زمین به انواع مختلفی تقسیم میکنند. برای مثال، در [[صفویه|دوره صفویان]]، استفاده از تنورهای فلزی به شکل نیمکره که بالای آنها بریده شده، مرسوم بود. این تنورها، قابل حمل بود و در زمان و مکان مورد نظر، ابتدا آن را با گِل رس میپوشاندند و پس از گرمکردن، خمیرهای نان را به داخل آن میزدند. پس از اتمام کار و در زمان جابهجایی، گلها را شکسته و تنورها را با استفاده از چهارپایان، جابهجا میکردند.<ref>شاردن، سفرنامه، ج2، ۱۳۷۴ش، ص887.</ref>
در تالش، تنوری از جنس سنگ وجود دارد که از سه تکه سنگ عمودی تشکیل میشود. این تنور، از 3 سمت بسته و از یک سمت باز است. سمت باز این تنور برای گذاشتن زغال و آتش استفاده میشود. هر کدام از این سنگها، در صورت داغ شدن، ظرفیت پخت 10 نان را دارند.<br>
در [[تالش]]، تنوری از جنس سنگ وجود دارد که از سه تکه سنگ عمودی تشکیل میشود. این تنور، از ۳ سمت بسته و از یک سمت باز است. سمت باز این تنور برای گذاشتن زغال و آتش استفاده میشود. هر کدام از این سنگها، در صورت داغشدن، ظرفیت پخت ۱۰ نان را دارند. در برخی نقاط ایران، سه نوع تنور وجود دارد:
*تنور [[زمستان|زمستانی]]، که علاوه بر پختوپز، برای گرمشدن استفاده میشود؛
در برخی از نقاط ایران، مانند شهرستان ایجرود، سه نوع تنور وجود دارد: 1. تنور زمستانی، که علاوه بر پختوپز، برای گرم شدن استفاده میشود؛ 2. تنور تابستانی؛ 3. تنور پنجهکش، که با قطر دهانهی 30 سانتیمتری برای پخت نان پنجهکش استفاده میشود.<ref>عبداللهپور، مردمنگاری شهرستان ایجرود، ۱۳۸۵- ۱۳۸۶ش، ص۶۹.</ref>
*تنور تابستانی
==سوخت تنور==
*تنور پنجهکش، که با قطر دهانهٔ ۳۰ سانتیمتری برای پخت [[نان]] پنجهکش استفاده میشود.<ref>عبداللهپور، مردمنگاری شهرستان ایجرود، ۱۳۸۵–۱۳۸۶ش، ص۶۹.</ref>
در گذشته، سوخت غالب تنورهای ایرانی، هیزم بود.<ref>بلوکباشی، «واژۀ سنگک و پیشینۀ سنگکپزی در ایـران»، ۱۳۴۷ش، ص۳۶.</ref> در نواحی کوهستانی، شاخه درختان، مدفوع حیوانات و هیزم صحراها؛<ref>سالاری، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، ۱۳۷۹ش، ص۶۲.</ref> در نواحی جنگلی، ساقهها و شاخههای خشکیده درختان؛ در مناطق دشتی و بیابانی، هیزم و مدفوع خشکشده حیوانات<ref>مرادی، «نان ترکمن، خوراک، بـاورهای عامیانه و فرهنگـی ترکمنها»، ۱۳۸۷ش، ص۲۷۸.</ref> بهعنوان سوخت در تنور استفاده میشد. امروزه از گازوئیل، نفت و گاز بهجای هیزم استفاده میشود.
==تنورهای عمومی==
===تنورهای عمومی===
در برخی از نقاط ایران، بهمنظور صرفهجویی در مصرف هیزم، انرژی و همیاری در طبخ نان، استفاده از تنورهای عمومی یا اشتراکی، مرسوم بود. معمولا افراد خیّر این نوع از تنورها را برپا میکردند. در روستای «سما»، تنورهای عمومی بسیار رایج است و چند خانوار، تنوری را بهصورت یکجا استفاده میکنند.<ref>پورکریم، «دهکدۀ سما»، ۱۳۴۹ش، ص۳۳.</ref> در ابیانه، این تنورها بهنام «نونواخانه» مشهور است.<ref>نظری داشلی برون، مردمشناسی روستای ابیانه، ج2، ۱۳۵۹ش، ص509.</ref> در منطقه سردشت، «تندر» فضایی است که چند خانوار همسایه، در آن به پخت نان مشغول میشوند.<ref>علیاکبرزاده، مردمنگاری شهرستان سردشت، ۱۳۷۷ش، ص68.</ref><br>
از گذشتههای دور در برخی نقاط ایران، بهمنظور صرفهجویی در مصرف هیزم، انرژی و همیاری در طبخ نان، استفاده از تنورهای عمومی یا اشتراکی، مرسوم بود. معمولاً افراد خیّر این نوع از تنورها را برپا میکردند. امروزه نیز در روستای «سما»، تنورهای عمومی بسیار رایج است و چند خانوار، تنوری را بهصورت یکجا استفاده میکنند.<ref>پورکریم، «دهکدهٔ سما»، ۱۳۴۹ش، ص۳۳.</ref> در ابیانه، این تنورها بهنام «نونواخانه» مشهور است.<ref>نظری داشلی برون، مردمشناسی روستای ابیانه، ج2، ۱۳۵۹ش، ص509.</ref> در منطقه سردشت، «تندر» فضایی است که چند خانوار همسایه، در آن به پخت نان مشغول میشوند.<ref>علیاکبرزاده، مردمنگاری شهرستان سردشت، ۱۳۷۷ش، ص68.</ref> نوبت گرفتن برای طبخ نان در این تنورها نیز روشهایی متفاوت دارد. برای مثال، در ابیانه، هر [[خانواده]]، مقداری چوب را کنار تنور میگذارد و یک چوب را هم روی دهانهٔ تنور قرار میدهد.<ref>نوبان، مردمنگاری شهرستان نطنز، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۶.</ref>
نوبت گرفتن برای طبخ نان در این تنورها نیز روشهایی متفاوت دارد. برای مثال، در ابیانه، هر خانواده، مقداری چوب را کنار تنور میگذارد و یک چوب را هم روی دهانهی تنور قرار میدهد.<ref>نوبان، مردمنگاری شهرستان نطنز، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۶.</ref>
تنور، همواره از سازههای پرکاربرد ایرانیان بوده است. روشهای ساخت، جایگذاری و مرمت تنور در نواحی مختلف ایران تقریباً از روشی ثابت برخوردار است. ساختار تنور، به نوع نانی بستگی دارد که در آنها طبخ میشود. بر همین اساس، ساختمان تنور به دو نوع کلی تقسیم میشود:
*[[پرونده:تنور (6).jpg|جایگزین=تنور صنعتی|بندانگشتی|تنور صنعتی]]'''تنور دیواری''': این نوع از تنورها، وسیع بوده و نیازمند ابزارآلات مخصوصی مانند پارو هستند.
*'''تنور زمینی''': در این نوع از تنورها، از بالشتک مخصوصی برای پختن نان لواش و تافتون استفاده میکنند.
افراد در مقابل بعضی از این تنورها بهصورت ایستاده و در مقابل برخی دیگر، بهصورت نشسته کار میکنند. در ساخت تنور [[سنگک|نان سنگک]]، ارتفاعی در حدود ۹۰ سانتیمتر از زمین را در نظر گرفته، سپس ۲۰ سانتیمتر روی آن را سنگچین و ۱۵–۲۰ سانتیمتر دیگر نیز روی آن ریگ میریزند. این تنور، دارای دو دریچه است: '''طوق تنور'''، که مراحل پخت [[نان]]، داخل کردن و گستراندن [[خمیر]] روی شنهای داغ از همین ورودی صورت میگیرد؛ '''طوق آتشخان'''، که جایگاه ورودی سوخت به داخل تنور است. تنور نان سنگکی، دارای سطحی با شیب ملایم است که این شیب به سمت درب تنور مایل است. تنور نان [[بربری]]، کاملاً مشابه با تنور نان سنگکی است، با این تفاوت که شیب و ریگ ندارد.<ref>روغنی، نان سنگک، ۱۳۸۵ش، ص۳۷ و ۱۲۲–۱۳۱.</ref>
نوعی دیگر از تنورهای مورد استفاده در ایران، تنورهای استوانهای است که معمولاً از گِل رس ساخته میشوند. این تنورها، ابتدا ساخته شده، سپس در محل موردنظر تعبیه میشوند؛ مانند تنورهای نان خانگی و نان لواش و [[تافتان|تافتون]]. گِل این تنور، از ترکیب خاک رس و ترکیباتی همچون موی حیوانات، کاه، نمک، مدفوع گاو و گوسفند، تهیه میشود.<ref>روغنی، نان سنگک، ۱۳۸۵ش، ص۳۷؛{{سخ}}
اعظمیراد، نگاهی به فرهنگ مادی و معنوی ترکمنها، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۹–۱۲۰؛{{سخ}}
حسنی، مردمنگاری شهرستان تفرش، ۱۳۸۰ش، ص۲۲۷–۲۲۸.</ref>
تنورهای خانگی بیشتر توسط زنان<ref>سالاری، فرهنگ مردم کوهپایهٔ ساوه، ۱۳۷۹ش، ص۶۰؛{{سخ}}
نوبان، مردمنگاری شهرستان دلیجان، ۱۳۸۲ش، ص۱۹۵.</ref> و در برخی نقاط نیز توسط سفالگران ساخته میشوند. در برخی نواحی ایران نیز تنورها، توسط مردان ساخته شده و در مکان موردنظر مستقر میشوند.<ref>ابوالفتحی، مردمنگاری شهرستان لنگرود، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۰؛{{سخ}}
شریف کمالی، «معاش و خوراک در شهر اوز»، ۱۳۸۷ش، ص۴۵۵.</ref>
[[پرونده:تنور (2).jpg|جایگزین=تنور روستایی، طابون، در فلسطین|بندانگشتی|تنور روستایی، طابون، در فلسطین. بین سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۹۱۴]]
===مکان برپایی تنور===
ساکنان مناطق کوهستانی در گذشته، تنور را معمولاً در اتاق نشیمن قرار میدادند تا در فصل سرما، به گرم شدن محیط خانه کمک کند.<ref>شاملو، «ایل مامش»، ۱۳۴۲ش، ص۲۴.</ref> تنورهای گلی در ایل مامش همچنان در اتاق نشیمن برپا میشود. در روستای پاکده [[رودبار]]، دو تنور در اتاق و ایوان [[خانه]] میسازند که از تنور داخل اتاق، در فصل [[زمستان]] و از تنور داخل ایوان در فصل [[تابستان]]، استفاده میشود.<ref>پورکریم، «پاکدِه»، ۱۳۴۳ش، ص۱۳.</ref> گاهی تنور در اتاق خواب<ref>شهریارافشار، «ایل شکاک»، ۱۳۴۵ش، ص۴۱.</ref> و گاهی در فضایی بازمانند حیاط تعبیه میشود.<ref>پورکریم، «اینچه بورون»، ۱۳۴۷ش، ص۳۵.</ref> در اراک و همدان، تنور زمستانی در اتاقی مخصوص بهنام «خانه تنور» قرار میگیرد.<ref>گرگوار، نقشهها و اسناد مردمنگاری، ۱۳۷۰ش، ص۸۳ و ۸۵.</ref> محل قرارگیری تنور را در شهرکرد «تنورخانه»،<ref>حسنی، مردمنگاری شهرستان شهرکرد، ۱۳۷۵ش، ص۶۶.</ref> در نهاوند، «تنورسوز»،<ref>نعمتی، مردمنگاری شهرستان نهاوند، ۱۳۸۵ش، ص۹۳.</ref> در اردبیل، «تندیرسه» یا «تنورسرا»،<ref>سپهرفر، مردمنگاری شهرستان اردبیل، ۱۳۷۵ش، ص۹۴ و ۹۶.</ref> در قروه، «قره ایوان»<ref>علیاکبرزاده، مردمنگاری شهرستان قروه، ۱۳۷۴ش، ص۶۶.</ref> و در [[تالش]]، «تنوسه»؛<ref>سلیمی مؤید، فرهنگ مردم کوهپایه: تالش مرکزی، ج1، ۱۳۷۸ش، ص198.</ref> میگویند. در ابیانه، به تنورهایی که روی زمین تعبیه میشوند «کِره زمینی» و به تنورهایی که بالاتر از سطح زمین قرار دارند «کِره هوایی» میگویند.<ref>نظری داشلی برون، مردمشناسی روستای ابیانه، ج2، ۱۳۵۹ش، ص412 و 508.</ref>
[[پرونده:تنور (5).jpg|جایگزین=زن بختیاری-بخت نان بر روی تنور طابون|بندانگشتی|زن بختیاری در حال بخت نان بر روی تنور طابون]]
===سوخت تنور===
در گذشته، سوخت غالب تنورهای ایرانی، هیزم بود.<ref>بلوکباشی، «واژهٔ سنگک و پیشینهٔ سنگکپزی در ایران»، ۱۳۴۷ش، ص۳۶.</ref> در نواحی کوهستانی، شاخه درختان، مدفوع حیوانات و هیزم صحراها؛<ref>سالاری، فرهنگ مردم کوهپایهٔ ساوه، ۱۳۷۹ش، ص۶۲.</ref> در نواحی جنگلی، ساقهها و شاخههای خشکیده درختان؛ در مناطق دشتی و بیابانی، هیزم و مدفوع خشکشده حیوانات<ref>مرادی، «نان ترکمن، خوراک، باورهای عامیانه و فرهنگی ترکمنها»، ۱۳۸۷ش، ص۲۷۸.</ref> بهعنوان سوخت در تنور استفاده میشد. امروزه از گازوئیل، نفت و گاز بهجای هیزم استفاده میشود.
==تنور در ادبیات فارسی==
==تنور در ادبیات فارسی==
تنور در اشعار رسمی و عامیانه، نماد گرمی و رونق است. برای مثال، پروین اعتصامی در شعر خود میگوید:<ref>اعتصامی، دیوان، ۱۳۶۴ش، ص90.</ref><br>
تنور در اشعار رسمی و عامیانه، نماد گرمی و رونق است. برای مثال، [[پروین اعتصامی]] در شعر خود میگوید:<ref>اعتصامی، دیوان، ۱۳۶۴ش، ص90.</ref>
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|چه همی هیمه برافروزی و نان بندی|به تنوری که ندیدهست کسی نانش }}
{{ب|چه همی هیمه برافروزی و نان بندی|به تنوری که ندیدهست کسی نانش}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
{{پایان نستعلیق}}
{{پایان نستعلیق}}
ناصرخسرو نیز، بارها از واژه تنور در اشعار خود، بهره گرفته است، مانند:<ref>[https://ganjoor.net/naserkhosro/divann/ghaside-naser/sh136 ناصرخسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 136، بیت 37، سایت گنجور.]</ref><br>
[[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] نیز، بارها از واژه تنور در اشعار خود، بهره گرفته است، مانند:<ref>[https://ganjoor.net/naserkhosro/divann/ghaside-naser/sh136 ناصرخسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 136، بیت 37، سایت گنجور.]</ref>
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|گرد دنیا چند گردی چون ستور؟|دور کن زین بد تنور این خشک نان }}
{{ب|گرد دنیا چند گردی چون ستور؟|دور کن زین بد تنور این خشک نان}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
{{پایان نستعلیق}}
{{پایان نستعلیق}}
سعدی نیز در غزلیات خود، از واژه تنور استفاده کرده است:<ref> [https://ganjoor.net/saadi/divan/ghazals/sh420 سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره 420، بیت 8، سایت گنجور.]</ref><br>
[[سعدی شیرازی|سعدی]] نیز در غزلیات خود، از واژه تنور استفاده کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/saadi/divan/ghazals/sh420 سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره 420، بیت 8، سایت گنجور.]</ref>
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{شعر|نستعلیق}}
{{ب|این همه طوفان به سرم میرود|از جگری همچو تنور ای صنم}}
{{ب|این همه طوفان به سرم میرود|از جگری همچو تنور ای صنم}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
{{پایان نستعلیق}}
{{پایان نستعلیق}}
واژه تنور در امثال و حکم ایرانیان نیز حضوری پررنگ دارد؛ مانند «از تنور سرد نان برنیاید»؛<ref>دهخدا، امثال و حکم، ج1، ۱۳۵۲ش، ص113.</ref> «از تنور گرم نان بیرون میآید»؛<ref>عندلیب سمنانی، فرهنگ جامع اصطلاحات و ضربالمثلهای سمنانی، ۱۳۸۵ش، ص۴۵۴.</ref> «زن بابام اگر نونم میداد، لب تنورم میداد»؛ «به بوی حلیم توی تنور افتادن»؛ «از چوب تنور در نمیآید، از کُرد ولی»؛<ref>شاملو، کتاب کوچه، ۱۳۸۷ش، ص۵۲۱.</ref> «اگر بیفتم توی تنور، هیزم روی من میاندازد»؛<ref>میرزایی، مردمنگاری روستای تاریخی دماب، ج2، ۱۳۸۵–۱۳۸۶ش، ص418.</ref> «به حرف سگ، نان در تنور نمیافتد»؛<ref>کلیدری، کلیدر، این خاک مهربان، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۱.</ref> «تا تنور گرم است، باید نان پخت»؛<ref>عندلیب سمنانی، فرهنگ جامع اصطلاحات و ضربالمثلهای سمنانی، ۱۳۸۵ش، ص177.</ref> «در خانه آرد نه، در کوچه دود تنور».<ref>شاملو، کتاب کوچه، ۱۳۸۷ش، ص۵۲۱.</ref>
تنور، در بسیاری از قصهها و متلهای رایج نیز حضور دارد. برای مثال، در قصه ماهپیشانی، وقتی پسر پادشاه به خواستگاری ماهپیشانی میرود، نامادری دخترک، او را در تنور خانه پنهان میکند.<ref>نوبان، «گونهشناسی (تیپولوژی) قصهٔ ماهپیشونی در استان فارس»، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۷.</ref>
==آشپزی با تنور==
برخی در [[صفویه|دوره صفویه]]، گوسفند کاملی را در تنور آویزان میکردند و دیگی از برنج را زیر آن قرار میدادند تا [[برنج]]، با حرارت تنور و چربی که از گوشت در آن میچکید، پخته شود.<ref>Tavernier, Les Six voyages, 1677, P643.</ref> خوراک «بریانبره» در میان مردم ایل شکاک نیز بههمین روش پخته میشد. آنها، شکم بره را از برنج، کره و لپه پر میکردند و روی تختهسنگی روی تنور قرار میدادند تا خوب سرخ شود.<ref>شهریارافشار، «ایل شکاک»، ۱۳۴۵ش، ص۴۶.</ref> [[سیب زمینی|سیبزمینی]] تنوری، ماهی تنوری، بره تنوری، [[بادمجان]] روریگی و کباب بادیه نیز از دیگر انواع غذاهای رایج میان مردم است که در تنور طبخ میشود.<ref>روغنی، نان سنگک، ۱۳۸۵ش، ص۱۲۴–۱۲۵.</ref>
==تنور در آیینها و مراسمها==
در مراسم فالگیری با کوزه، که در شب [[چهارشنبه سوری|چهارشنبهسوری]] در نقاطی از ایران برگزار میشود، هر فرد، به میل خود، یک چیز را درون کوزه انداخته، سپس درب کوزه را محکم بسته و با پارچهای میبندند. پس از آن، افراد روی در کوزه، [[آینه]] کوچک، سورمهدان، مقداری نمک و شانهای چوبی گذاشته و اینها را در تنور خانه قرار میدهند. شب بعد (پنجشنبه)، دختران و زنان بههمان خانهای که کوزه قرار دارد، رفته و پس از صرف شام، کوزه را از تنور درآورده و بهدست دختری که کمتر از ۳ سال سن داشته باشد، میدهند و هرکسی یک چهاربیتی را میخواند.<ref>عسکری خانقاه، «نگاهی به مراسم چهارشنبهسوری در جوپشت و خور»، ۱۳۵۱ش، ص۳۴.</ref>
در نقاطی از ایران، عروس را پیش از ترک خانه پدر، به دور تنور خانهٔ پدری میگردانند و او لبهٔ تنور را میبوسد. این کار توسط پدر یا برادر عروس، عمو یا دایی او انجام میشود. مردم، بر این باورند که این عمل، موجب ثبات برکت در خانه پدری و پُرروزی شدن عروس در خانه جدید خواهد شد.<ref>علیاکبرزاده، مردمنگاری شهرستان شاهیندژ، ۱۳۷۵ش، ص۳۷۹.</ref> در زنجان، عروس پس از طواف تنور خانهٔ پدری، [[تخم مرغ|تخممرغی]] را درون آن میاندازد که بهمعنی بقا و دوام زندگی و نیز فرزندآوری است.<ref>سخاییان، بازنگری مردمنگاری شهرستان زنجان، ۱۳۸۸ش، ص۹۴۶ و ۹۴۸.</ref>
در برخی نقاط ایران، مانند بیرجند، در شب یازدهم [[ماه محرم|محرم]] که [[شام غریبان]] [[امام حسین]] نامیده میشود، چراغی را زیر بشکه یا تنوری ساختگی روشن میکنند که نمادی از «تنور خولی» است.<ref>برآبادی، مردمشناسی عزاداری ماه محرم در بیرجند، ۱۳۸۱ش، ص۲۵ و ۵۳ و ۱۲۰.</ref> در برخی نواحی نیز، مردم در شام غریبان، تنور خانهها را خاموش میکنند، زیرا معتقدند که خولی، سر امام حسین را در چنین شبی در تنور نگه داشته است.<ref>حسنی، مردمنگاری شهرستان لامرد، ۱۳۷۹ش، ص۱۰۵ و ۴۰۶–۴۰۷.</ref> در [[کرمان (شهر)|کرمان]]، تنور خانهها را در شام غریبان با موادی معطر مانند گلاب خوشبو کرده و شمعی را داخل آن روشن میکنند.<ref>محبی کرمانی، مردمنگاری شهرستان راین با تکیه بر فناوری آهن، ۱۳۸۲ش، ص۷۵.</ref>
==تنور در طب سنتی==
خاکستر تنور، گرمای داخل تنور، نان سوخته و قطعات کنده شده از دیوارهٔ تنور، مورد توجه [[طب سنتی ایران|طب سنتی]] است و در درمان بیماریها استفاده میشود.<ref>عبداللهپور، بازنگری و مردمنگاری شهرستان ماهنشان، ۱۳۸۶ش، ص۴۶.</ref> مردم از نان گرم داخل تنور برای درمان تبخال،<ref>علیاکبرزاده، مردمنگاری شهرستان ماکو، ۱۳۷۳ش، ص79.</ref> از گرمای داخل تنور برای دفع سرمازدگی،<ref>علیاکبرزاده، مردمنگاری شهرستان اورمیه، ج1، ۱۳۷۲ش، ص143.</ref> از خاکستر گرم تنور برای درمان قولنج<ref>وجدانیفر، مردمنگاری شهر بزرگ اردبیل، ۱۳۸۵ش، ص۲۹۹.</ref> و از خاک تنور برای درمان سیاهسرفه<ref>حسنی، مردمنگاری شهرستان گرمسار، ۱۳۷۴ش، ص186.</ref> استفاده میکنند.
همچنین، در برخی نقاط، بیمار مبتلا به کمردرد را کنار تنور میخوابانند تا عرق کند، سپس کمر او را با چادری میبندند تا خوب شود.<ref>حسنی، مردمنگاری شهرستان ملایر، ۱۳۸۵ش، ص90.</ref> در سقز، زن زائو را روی تنور گرم مینشاندند تا بدن او گرم شده و نوزاد زودتر متولد شود.<ref>رهو، مردمنگاری شهرستان سقز، ۱۳۷۸ش، ص۲۴۶.</ref> برای درمان پادرد، پشکل گوسفند را داخل تنور انداخته و بیمار را کنار تنور مینشاندند. سپس، لحافی را روی او میانداختند تا پاها در معرض دود و گرما قرار گرفته، عرق کرده و بهبود یابد.<ref>سلیمی مؤید، مردمنگاری شهرستان کرج، ج1، ۱۳۸۰ش، ص127.</ref> خاکستر تنور، در برخی مناطق [[ایران]]، بهعنوان مادهای ضدعفونیکننده استفاده میشود. گاهی، این خاکستر را با موادی همچون [[تخم مرغ|تخممرغ]] و نمک نیز مخلوط کرده و روی محل کوفتگی قرار میدهند.<ref>حسنی، مردمنگاری شهرستان فارسان، ۱۳۷۸ش، ص205.</ref>
استفاده از تنور در درمان بیماریهایی دیگر همچون قارچ پوستی، زگیل (با استفاده از دوده سقف تنورخانه)،<ref>علیاکبرزاده، مردمنگاری شهرستان شاهیندژ، ۱۳۷۵ش، ص297.</ref> دررفتگی و کوفتگی بدن و نیز بیماریهای روحی (با استفاده از آبی که مقداری از خاکستر تنور در آن حلشده)، رایج است.
==تنور در باور مردم ایران==
ایرانیان دیدن تنور در خواب را اتفاقی مبارک میدانند. اگر تنور، آتش داشته و نان در حال پختهشدن باشد، آن خواب، بهتر و مبارکتر است. اگر مرد چنین خوابی ببیند، تعبیر آن ازدواج و تشکیل خانواده است؛ اگر دختر دمبخت چنین خوابی ببیند، تعبیر آن، یافتن شوهر است و اگر پسر جوان چنین خوابی ببیند، تعبیر آن، اشتغال است و درآمد و تعبیر آن برای فرد بیمار، شفای زودهنگام است. احترام به تنور و نیکوپنداری آن در فرهنگ ایرانی تا جایی است که گاهی به آن قسم میخورند یا از آن طلب شفا و گرهگشایی میکنند. برخی مردم، هواکش تنور را بهسمت قبله قرار میدهند. مرد خانواده در بیشتر نقاط ایران، اولین نان پختهشده در تنور را نمیخورد تا عمر بانوی خانه کوتاه نشود.<ref>حسنی، مردمنگاری شهرستان بهبهان، ۱۳۷۶ش، ص59؛{{سخ}}
علیاکبرزاده، مردمنگاری شهرستان قروه، ۱۳۷۴ش، ص31.</ref> گاهی نان اول تنور را در خانه نگه میدارند و آن را موجب افزایش برکت میدانند.<ref>حسنی، مردمنگاری شهرستان فارسان، ۱۳۷۸ش، ص79.</ref> برخی، نان اول را نمیخورند تا نان دوم از تنور بیرون آورده شود و این کار را موجب ازدیاد فرزندان میدانند.<ref>رهجو، مردمنگاری شهرستان کوهبنان، ۱۳۸۵ش، ص۴۹۸.</ref>
[[قوم ترکمن|ترکمنها]]، اولین سری از نان پختهشده در تنور خانه را که از بهترین نوع کلوچههای محلی است، خیرات میکنند.<ref>مرادی، «نان ترکمن، خوراک، باورهای عامیانه و فرهنگی ترکمنها»، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۹–۲۹۰.</ref> در برخی روستاها، پخت اولین نان تنور توسط دختر خانه را موجب خوشبختی او میدانند. در [[ارومیه]]، مردم معتقدند که اگر مادر داماد، اولین نان تنور را روی سر عروس بگیرد، عروس فراخروزی خواهد شد. در [[تربت حیدریه]]، اولین نان را به کسی که به خوشروزی بودن معروف است، میدهند تا روزی و [[برکت]] خانه زیاد شود.<ref>قندهاریزاده، مردمنگاری شهرستان تربت حیدریه، ۱۳۷۵ش، ص۴۷–۴۸.</ref>
در مناطقی مانند [[نطنز]]، نان را برکت [[حضرت فاطمه|حضرت زهرا]]، تنور را دستگاه او و نان پختن را نیز سنت او میدانند.<ref>نوبان، مردمنگاری شهرستان نطنز، ۱۳۸۵ش، ص117.</ref> مردم زنجان پیش از پخت نان، ۳ صلوات فرستاده و در تنور میدمند.<ref>سخاییان، بازنگری مردمنگاری شهرستان زنجان، ۱۳۸۸ش، ص۲۳۱ و ۲۳۳.</ref> مرمت و نوسازی تنور، معمولاً بهصورت نذر انجام میشود. افراد، نذر میکنند که در صورت حاجتروایی، تنور خانه را بازسازی کنند. ترکمنها، علاوه بر قرار دادن دهانه دودکش تنور بهسمت قبله، مقداری نمک را نیز به دهانهٔ آن میزنند تا تنور بابرکت شود. در [[ارومیه]]، زن زائو، تا ۷ روز نباید بهسمت تنور برود و این کار را بدیمن میدانند.<ref>علیاکبرزاده، مردمنگاری شهرستان اورمیه، ج1، ۱۳۷۲ش، ص340.</ref>
واژه تنور در امثال و حکم ایرانیان نیز حضوری پررنگ دارد؛ مانند «از تنور سرد نان برنیاید»؛<ref>دهخدا، امثال و حکم، ج1، ۱۳۵۲ش، ص113.</ref> «از تنور گرم نان بیرون میآید»؛<ref>عندلیب سمنانی، فرهنگ جامع اصطلاحات و ضربالمثلهای سمنانی، ۱۳۸۵ش، ص۴۵۴.</ref> «زن بابام اگر نونم میداد، لب تنورم میداد»؛ «به بوی حلیم توی تنور افتادن»؛ «از چوب تنور در نمیآید، از کُرد ولی»؛<ref>شاملو، کتاب کوچه، ۱۳۸۷ش، ص۵۲۱.</ref> «اگر بیفتم توی تنور، هیزم روی من میاندازد»؛<ref>میرزایی، مردمنگاری روستای تاریخی دماب، ج2، ۱۳۸۵- ۱۳۸۶ش، ص418.</ref> «به حرف سگ، نان در تنور نمیافتد»؛<ref>کلیدری، کلیدر، این خاک مهربان، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۱.</ref> «تا تنور گرم است، باید نان پخت»؛<ref>عندلیب سمنانی، فرهنگ جامع اصطلاحات و ضربالمثلهای سمنانی، ۱۳۸۵ش، ص177.</ref> «در خانه آرد نه، در کوچه دود تنور».<ref>شاملو، کتاب کوچه، ۱۳۸۷ش، ص۵۲۱.</ref>
تنور، در بسیاری از قصهها و متلهای رایج نیز حضور دارد. برای مثال، در قصه ماهپیشانی، وقتی پسر پادشاه به خواستگاری ماهپیشانی میرود، نامادری دخترک، او را در تنور خانه پنهان میکند.<ref>نوبان، «گونهشناسی (تیپولوژی) قصۀ مـاهپیشونی در استان فـارس»، ۱۳۸۸ش، ص۱۰۷.</ref><br>
|description=تنور، اجاقی برای پخت نان است که در زندگی مادی و معنوی ایرانیان جایگاهی ویژه و مقدس دارد. با تاریخچه، انواع و کاربردهای آیینی و فرهنگی تنور آشنا شوید - ویکی زندگی
}}
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۹
زن تالشی در حال بخت نان در تنور تالشی
تنور؛ جای پختن نان در خانه یا دکان نانوایی.
تنور، بهعنوان محل پختن نان، در سبک زندگی انسانها پیشینهای به بلندای آغاز دوران یکجانشینی آنها دارد. تنور، در کشورهای جمهوری آذربایجان، ایران، ترکیه، هندوستان، ارمنستان، پاکستان، ازبکستان، افغانستان، خاورمیانه و آسیای میانه، برای طبخ نان استفاده میشود. تنور، از دیرباز در زندگی مادی و معنوی مردم ایران، جایگاهی ویژه و کاربردهای گوناگون داشته است. ایرانیان از تنور علاوه بر طبخ نان، برای پخت انواع شیرینی و غذا استفاده میکنند. تنور نزد ایرانیان، مقدس است و آن را دارای خاصیت برکتزایی میدانند. بههمین دلیل، در بسیاری از مراسمهای ایرانی مانند عزاداریمحرم، زایمان، عروسی و فالگیری، رد پای تنور دیده میشود.
دهخدا، واژه تنور را لفظی مشترک در سه زبان فارسی، عربی و ترکی دانسته است.[۱] برخی محققان، ریشه این واژه را به دورههای پیش از سامیها و آریاییها بازگرداندهاند.[۲] تنور، در زبان پهلوی نیز بههمین صورت ادا شده است.[۳]
در زبان فارسی، مشتقات زیادی از واژه تنور، وجود دارد؛ مانند تنوری، تنوره و دوتنوره. واژه تنور در گویشها و زبانهای مختلف ایرانی، دارای نامهای متنوعی است. برای مثال، در تالشی «تونو»، در کردی «تاندور»، در گیلکی «تونور»،[۴] در ترکمنی «تَمدِر»،[۵] در گرگان به «تندرو»،[۶] در نطنز «کِر»،[۷] در ابیانه «کِرَه»[۸] و در آستارا به «تنواَسَ» معروف است.
از واژه تنور در قرآن، یکبار در سوره هود و بار دیگر در سوره مؤمنون، نام برده شده و در هر دو مورد، به جوشیدن آب از تنور و وقوع طوفان نوح، اشاره دارد. در کتاب وندیداد زردشتیان نیز، این واژه، در اشاره به بازگرداندن آتش تنور نانوایی به آتش دادگاه، بهکار رفته است.[۹]
واژهٔ کهن تنور، در کنار بسیاری از اصطلاحات فارسی به کار رفته است. این واژه در ارتباط با آسیاب، معماری، شعر و بازی کودکان نیز استفاده شده است. تنور، در مَجاز بهمعنای هر چیزی است که با حرارت و هیجانی بالا همراه باشد و گاهی نیز معنای کوره میدهد. واژه تنوری نیز بیشتر بهمعنای پخته و برشتهشده است. واژه دیگری که از تنور گرفتهشده تنوره است که دارای معانی متعددی، مانند لوله حلبی برای خارج کردن دود از سماور، لوله دودکش، مجرایی در سنگ (آتشفشان)، چرخیدن و به هوا رفتن، اجاق و منقل است.[۱۰]
تنورها را براساس ویژگیهایی مانند محل استفاده، اندازه، جنس و ارتفاع از سطح زمین به انواع مختلفی تقسیم میکنند. برای مثال، در دوره صفویان، استفاده از تنورهای فلزی به شکل نیمکره که بالای آنها بریده شده، مرسوم بود. این تنورها، قابل حمل بود و در زمان و مکان مورد نظر، ابتدا آن را با گِل رس میپوشاندند و پس از گرمکردن، خمیرهای نان را به داخل آن میزدند. پس از اتمام کار و در زمان جابهجایی، گلها را شکسته و تنورها را با استفاده از چهارپایان، جابهجا میکردند.[۱۱]
در تالش، تنوری از جنس سنگ وجود دارد که از سه تکه سنگ عمودی تشکیل میشود. این تنور، از ۳ سمت بسته و از یک سمت باز است. سمت باز این تنور برای گذاشتن زغال و آتش استفاده میشود. هر کدام از این سنگها، در صورت داغشدن، ظرفیت پخت ۱۰ نان را دارند. در برخی نقاط ایران، سه نوع تنور وجود دارد:
تنور زمستانی، که علاوه بر پختوپز، برای گرمشدن استفاده میشود؛
تنور تابستانی
تنور پنجهکش، که با قطر دهانهٔ ۳۰ سانتیمتری برای پخت نان پنجهکش استفاده میشود.[۱۲]
از گذشتههای دور در برخی نقاط ایران، بهمنظور صرفهجویی در مصرف هیزم، انرژی و همیاری در طبخ نان، استفاده از تنورهای عمومی یا اشتراکی، مرسوم بود. معمولاً افراد خیّر این نوع از تنورها را برپا میکردند. امروزه نیز در روستای «سما»، تنورهای عمومی بسیار رایج است و چند خانوار، تنوری را بهصورت یکجا استفاده میکنند.[۱۳] در ابیانه، این تنورها بهنام «نونواخانه» مشهور است.[۱۴] در منطقه سردشت، «تندر» فضایی است که چند خانوار همسایه، در آن به پخت نان مشغول میشوند.[۱۵] نوبت گرفتن برای طبخ نان در این تنورها نیز روشهایی متفاوت دارد. برای مثال، در ابیانه، هر خانواده، مقداری چوب را کنار تنور میگذارد و یک چوب را هم روی دهانهٔ تنور قرار میدهد.[۱۶]
تنور، همواره از سازههای پرکاربرد ایرانیان بوده است. روشهای ساخت، جایگذاری و مرمت تنور در نواحی مختلف ایران تقریباً از روشی ثابت برخوردار است. ساختار تنور، به نوع نانی بستگی دارد که در آنها طبخ میشود. بر همین اساس، ساختمان تنور به دو نوع کلی تقسیم میشود:
تنور صنعتیتنور دیواری: این نوع از تنورها، وسیع بوده و نیازمند ابزارآلات مخصوصی مانند پارو هستند.
تنور زمینی: در این نوع از تنورها، از بالشتک مخصوصی برای پختن نان لواش و تافتون استفاده میکنند.
افراد در مقابل بعضی از این تنورها بهصورت ایستاده و در مقابل برخی دیگر، بهصورت نشسته کار میکنند. در ساخت تنور نان سنگک، ارتفاعی در حدود ۹۰ سانتیمتر از زمین را در نظر گرفته، سپس ۲۰ سانتیمتر روی آن را سنگچین و ۱۵–۲۰ سانتیمتر دیگر نیز روی آن ریگ میریزند. این تنور، دارای دو دریچه است: طوق تنور، که مراحل پخت نان، داخل کردن و گستراندن خمیر روی شنهای داغ از همین ورودی صورت میگیرد؛ طوق آتشخان، که جایگاه ورودی سوخت به داخل تنور است. تنور نان سنگکی، دارای سطحی با شیب ملایم است که این شیب به سمت درب تنور مایل است. تنور نان بربری، کاملاً مشابه با تنور نان سنگکی است، با این تفاوت که شیب و ریگ ندارد.[۱۷]
نوعی دیگر از تنورهای مورد استفاده در ایران، تنورهای استوانهای است که معمولاً از گِل رس ساخته میشوند. این تنورها، ابتدا ساخته شده، سپس در محل موردنظر تعبیه میشوند؛ مانند تنورهای نان خانگی و نان لواش و تافتون. گِل این تنور، از ترکیب خاک رس و ترکیباتی همچون موی حیوانات، کاه، نمک، مدفوع گاو و گوسفند، تهیه میشود.[۱۸]
تنورهای خانگی بیشتر توسط زنان[۱۹] و در برخی نقاط نیز توسط سفالگران ساخته میشوند. در برخی نواحی ایران نیز تنورها، توسط مردان ساخته شده و در مکان موردنظر مستقر میشوند.[۲۰]
تنور روستایی، طابون، در فلسطین. بین سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۹۱۴
ساکنان مناطق کوهستانی در گذشته، تنور را معمولاً در اتاق نشیمن قرار میدادند تا در فصل سرما، به گرم شدن محیط خانه کمک کند.[۲۱] تنورهای گلی در ایل مامش همچنان در اتاق نشیمن برپا میشود. در روستای پاکده رودبار، دو تنور در اتاق و ایوان خانه میسازند که از تنور داخل اتاق، در فصل زمستان و از تنور داخل ایوان در فصل تابستان، استفاده میشود.[۲۲] گاهی تنور در اتاق خواب[۲۳] و گاهی در فضایی بازمانند حیاط تعبیه میشود.[۲۴] در اراک و همدان، تنور زمستانی در اتاقی مخصوص بهنام «خانه تنور» قرار میگیرد.[۲۵] محل قرارگیری تنور را در شهرکرد «تنورخانه»،[۲۶] در نهاوند، «تنورسوز»،[۲۷] در اردبیل، «تندیرسه» یا «تنورسرا»،[۲۸] در قروه، «قره ایوان»[۲۹] و در تالش، «تنوسه»؛[۳۰] میگویند. در ابیانه، به تنورهایی که روی زمین تعبیه میشوند «کِره زمینی» و به تنورهایی که بالاتر از سطح زمین قرار دارند «کِره هوایی» میگویند.[۳۱]
در گذشته، سوخت غالب تنورهای ایرانی، هیزم بود.[۳۲] در نواحی کوهستانی، شاخه درختان، مدفوع حیوانات و هیزم صحراها؛[۳۳] در نواحی جنگلی، ساقهها و شاخههای خشکیده درختان؛ در مناطق دشتی و بیابانی، هیزم و مدفوع خشکشده حیوانات[۳۴] بهعنوان سوخت در تنور استفاده میشد. امروزه از گازوئیل، نفت و گاز بهجای هیزم استفاده میشود.
واژه تنور در امثال و حکم ایرانیان نیز حضوری پررنگ دارد؛ مانند «از تنور سرد نان برنیاید»؛[۳۸] «از تنور گرم نان بیرون میآید»؛[۳۹] «زن بابام اگر نونم میداد، لب تنورم میداد»؛ «به بوی حلیم توی تنور افتادن»؛ «از چوب تنور در نمیآید، از کُرد ولی»؛[۴۰] «اگر بیفتم توی تنور، هیزم روی من میاندازد»؛[۴۱] «به حرف سگ، نان در تنور نمیافتد»؛[۴۲] «تا تنور گرم است، باید نان پخت»؛[۴۳] «در خانه آرد نه، در کوچه دود تنور».[۴۴]
تنور، در بسیاری از قصهها و متلهای رایج نیز حضور دارد. برای مثال، در قصه ماهپیشانی، وقتی پسر پادشاه به خواستگاری ماهپیشانی میرود، نامادری دخترک، او را در تنور خانه پنهان میکند.[۴۵]
برخی در دوره صفویه، گوسفند کاملی را در تنور آویزان میکردند و دیگی از برنج را زیر آن قرار میدادند تا برنج، با حرارت تنور و چربی که از گوشت در آن میچکید، پخته شود.[۴۶] خوراک «بریانبره» در میان مردم ایل شکاک نیز بههمین روش پخته میشد. آنها، شکم بره را از برنج، کره و لپه پر میکردند و روی تختهسنگی روی تنور قرار میدادند تا خوب سرخ شود.[۴۷]سیبزمینی تنوری، ماهی تنوری، بره تنوری، بادمجان روریگی و کباب بادیه نیز از دیگر انواع غذاهای رایج میان مردم است که در تنور طبخ میشود.[۴۸]
در مراسم فالگیری با کوزه، که در شب چهارشنبهسوری در نقاطی از ایران برگزار میشود، هر فرد، به میل خود، یک چیز را درون کوزه انداخته، سپس درب کوزه را محکم بسته و با پارچهای میبندند. پس از آن، افراد روی در کوزه، آینه کوچک، سورمهدان، مقداری نمک و شانهای چوبی گذاشته و اینها را در تنور خانه قرار میدهند. شب بعد (پنجشنبه)، دختران و زنان بههمان خانهای که کوزه قرار دارد، رفته و پس از صرف شام، کوزه را از تنور درآورده و بهدست دختری که کمتر از ۳ سال سن داشته باشد، میدهند و هرکسی یک چهاربیتی را میخواند.[۴۹]
در نقاطی از ایران، عروس را پیش از ترک خانه پدر، به دور تنور خانهٔ پدری میگردانند و او لبهٔ تنور را میبوسد. این کار توسط پدر یا برادر عروس، عمو یا دایی او انجام میشود. مردم، بر این باورند که این عمل، موجب ثبات برکت در خانه پدری و پُرروزی شدن عروس در خانه جدید خواهد شد.[۵۰] در زنجان، عروس پس از طواف تنور خانهٔ پدری، تخممرغی را درون آن میاندازد که بهمعنی بقا و دوام زندگی و نیز فرزندآوری است.[۵۱]
در برخی نقاط ایران، مانند بیرجند، در شب یازدهم محرم که شام غریبانامام حسین نامیده میشود، چراغی را زیر بشکه یا تنوری ساختگی روشن میکنند که نمادی از «تنور خولی» است.[۵۲] در برخی نواحی نیز، مردم در شام غریبان، تنور خانهها را خاموش میکنند، زیرا معتقدند که خولی، سر امام حسین را در چنین شبی در تنور نگه داشته است.[۵۳] در کرمان، تنور خانهها را در شام غریبان با موادی معطر مانند گلاب خوشبو کرده و شمعی را داخل آن روشن میکنند.[۵۴]
خاکستر تنور، گرمای داخل تنور، نان سوخته و قطعات کنده شده از دیوارهٔ تنور، مورد توجه طب سنتی است و در درمان بیماریها استفاده میشود.[۵۵] مردم از نان گرم داخل تنور برای درمان تبخال،[۵۶] از گرمای داخل تنور برای دفع سرمازدگی،[۵۷] از خاکستر گرم تنور برای درمان قولنج[۵۸] و از خاک تنور برای درمان سیاهسرفه[۵۹] استفاده میکنند.
همچنین، در برخی نقاط، بیمار مبتلا به کمردرد را کنار تنور میخوابانند تا عرق کند، سپس کمر او را با چادری میبندند تا خوب شود.[۶۰] در سقز، زن زائو را روی تنور گرم مینشاندند تا بدن او گرم شده و نوزاد زودتر متولد شود.[۶۱] برای درمان پادرد، پشکل گوسفند را داخل تنور انداخته و بیمار را کنار تنور مینشاندند. سپس، لحافی را روی او میانداختند تا پاها در معرض دود و گرما قرار گرفته، عرق کرده و بهبود یابد.[۶۲] خاکستر تنور، در برخی مناطق ایران، بهعنوان مادهای ضدعفونیکننده استفاده میشود. گاهی، این خاکستر را با موادی همچون تخممرغ و نمک نیز مخلوط کرده و روی محل کوفتگی قرار میدهند.[۶۳]
استفاده از تنور در درمان بیماریهایی دیگر همچون قارچ پوستی، زگیل (با استفاده از دوده سقف تنورخانه)،[۶۴] دررفتگی و کوفتگی بدن و نیز بیماریهای روحی (با استفاده از آبی که مقداری از خاکستر تنور در آن حلشده)، رایج است.
ایرانیان دیدن تنور در خواب را اتفاقی مبارک میدانند. اگر تنور، آتش داشته و نان در حال پختهشدن باشد، آن خواب، بهتر و مبارکتر است. اگر مرد چنین خوابی ببیند، تعبیر آن ازدواج و تشکیل خانواده است؛ اگر دختر دمبخت چنین خوابی ببیند، تعبیر آن، یافتن شوهر است و اگر پسر جوان چنین خوابی ببیند، تعبیر آن، اشتغال است و درآمد و تعبیر آن برای فرد بیمار، شفای زودهنگام است. احترام به تنور و نیکوپنداری آن در فرهنگ ایرانی تا جایی است که گاهی به آن قسم میخورند یا از آن طلب شفا و گرهگشایی میکنند. برخی مردم، هواکش تنور را بهسمت قبله قرار میدهند. مرد خانواده در بیشتر نقاط ایران، اولین نان پختهشده در تنور را نمیخورد تا عمر بانوی خانه کوتاه نشود.[۶۵] گاهی نان اول تنور را در خانه نگه میدارند و آن را موجب افزایش برکت میدانند.[۶۶] برخی، نان اول را نمیخورند تا نان دوم از تنور بیرون آورده شود و این کار را موجب ازدیاد فرزندان میدانند.[۶۷]
ترکمنها، اولین سری از نان پختهشده در تنور خانه را که از بهترین نوع کلوچههای محلی است، خیرات میکنند.[۶۸] در برخی روستاها، پخت اولین نان تنور توسط دختر خانه را موجب خوشبختی او میدانند. در ارومیه، مردم معتقدند که اگر مادر داماد، اولین نان تنور را روی سر عروس بگیرد، عروس فراخروزی خواهد شد. در تربت حیدریه، اولین نان را به کسی که به خوشروزی بودن معروف است، میدهند تا روزی و برکت خانه زیاد شود.[۶۹]
در مناطقی مانند نطنز، نان را برکت حضرت زهرا، تنور را دستگاه او و نان پختن را نیز سنت او میدانند.[۷۰] مردم زنجان پیش از پخت نان، ۳ صلوات فرستاده و در تنور میدمند.[۷۱] مرمت و نوسازی تنور، معمولاً بهصورت نذر انجام میشود. افراد، نذر میکنند که در صورت حاجتروایی، تنور خانه را بازسازی کنند. ترکمنها، علاوه بر قرار دادن دهانه دودکش تنور بهسمت قبله، مقداری نمک را نیز به دهانهٔ آن میزنند تا تنور بابرکت شود. در ارومیه، زن زائو، تا ۷ روز نباید بهسمت تنور برود و این کار را بدیمن میدانند.[۷۲]