پیشنویس:پالان: تفاوت میان نسخهها
حمید گلزار (بحث | مشارکتها) اصلاح ارقام |
حمید گلزار (بحث | مشارکتها) زدن لینک داخلی |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:پالان.jpg|جایگزین=پالان دوزی-سنندج|بندانگشتی|تصویر چند پالان در کارگاهی در شهر بانه]] | [[پرونده:پالان.jpg|جایگزین=پالان دوزی-سنندج|بندانگشتی|تصویر چند پالان در کارگاهی در شهر بانه]] | ||
<big>'''پالان'''</big>؛ پوشاک ضخیم آکنده از پشم، کاه یا پوشال که بر پشت حیوان بارکش مینهند.<br> | <big>'''پالان'''</big>؛ پوشاک ضخیم آکنده از پشم، کاه یا پوشال که بر پشت حیوان بارکش مینهند.<br>پالان یک وسیله شبیه به زین است که روی کمر یا پشت چهارپایان قرار میگیرد تا هم حیوان بار کمتری تحمل کند و هم سوار شدن یا حمل بار برای انسان راحتتر باشد. برخلاف زین که مخصوص اسبها و صرفاً برای سواری بهکار میرود، پالان برای حمل بار و همچنین حمل مسافر روی چهارپایان مانند [[خر|الاغ]]، قاطر استفاده میشود. ساختار پالان معمولاً از پارچه یا گونی است که داخل آن با کاه یا پوشال پر میشود و دوخت آن به دقت و با ظرافت خاصی انجام میشود تا ضمن حمایت از حیوان، استحکام کافی برای حمل بار را داشته باشد. | ||
==معرفی پالان== | ==معرفی پالان== | ||
پالان، پوششی ضخیم که درون آن را از کاه، پشم یا پوشال پُر کرده و بر پشت چهارپایان قرار میدهند تا نشستن بر روی حیوانات راحتتر شود.<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D9%BE%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه پالان]؛ صوفی، فرهنگ فارسی معلم، 1380ش، ص۲۳۴؛ معین، حاشیه بر برهان قاطع، 1361ش، ج1، ص357.</ref> این تشکچه همچنین از آسیبرساندن بارهای سنگین، زمخت و زاويهدار به بدن چهارپایان جلوگیری میکند. پالان الاغ شامل یک تشکچۀ ضخیم بهنام | پالان، پوششی ضخیم که درون آن را از کاه، [[پشم]] یا پوشال پُر کرده و بر پشت چهارپایان قرار میدهند تا نشستن بر روی حیوانات راحتتر شود.<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D9%BE%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه پالان]؛ صوفی، فرهنگ فارسی معلم، 1380ش، ص۲۳۴؛ معین، حاشیه بر برهان قاطع، 1361ش، ج1، ص357.</ref> این تشکچه همچنین از آسیبرساندن بارهای سنگین، زمخت و زاويهدار به بدن چهارپایان جلوگیری میکند. پالان الاغ شامل یک تشکچۀ ضخیم بهنام «[[جوال]]» است که روی پشت حیوان قرار میگیرد و برای جلوگیری از لغزش، تسمههای پهن و سگکدار در زیر شکم و دم حیوان نصب میشود. علاوه بر این، پالان اغلب با زینتآلاتی مثل منگوله و خر مهره تزئین میشود.<ref>[https://golestan.mcth.ir/print.php?id=14694 «معرفی رشته پالاندوزی»، وبسایت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان گلستان.]</ref> | ||
در بسیاری از مناطق ایران، به پالان، «پالون» میگویند و در منطقۀ کوهبان (کرمان) به پالاندوزی «شالدوزی» میگویند.<ref>رهجو و دیگران، مردمنگاری شهرستان کوهبنان، ۱۳۸۵ش، ص۳۵۱.</ref> در کردستان پالان را «کوپان» یا «کورتان»،<ref>رهو و دیگران، فناوریهای بومی و سنتی استان کردستان، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۵.</ref> در پیرانشهر آن را «کُرتان»<ref>سپهرفر، مردمنگاری شهرستان پیرانشهر، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۲.</ref> و در خواف نیز آن را «کتل»،<ref>مکاری، مردمنگاری شهرستان خواف، ۱۳۸۵ش، ص۵۰.</ref> نامیدهاند. ساخت پالان گرچه در گذشته شغل رایجی بود، اما امروزه کمتر دیده میشود و تنها در برخی مناطق روستایی هنوز توسط هنرمندان پالاندوز تولید میشود.<ref>[https://golestan.mcth.ir/print.php?id=14694 «معرفی رشته پالاندوزی»، وبسایت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان گلستان.]</ref> | در بسیاری از مناطق ایران، به پالان، «پالون» میگویند و در منطقۀ کوهبان (کرمان) به [[پالان دوزی|پالاندوزی]] «شالدوزی» میگویند.<ref>رهجو و دیگران، مردمنگاری شهرستان کوهبنان، ۱۳۸۵ش، ص۳۵۱.</ref> در [[کردستان]] پالان را «کوپان» یا «کورتان»،<ref>رهو و دیگران، فناوریهای بومی و سنتی استان کردستان، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۵.</ref> در پیرانشهر آن را «کُرتان»<ref>سپهرفر، مردمنگاری شهرستان پیرانشهر، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۲.</ref> و در خواف نیز آن را «کتل»،<ref>مکاری، مردمنگاری شهرستان خواف، ۱۳۸۵ش، ص۵۰.</ref> نامیدهاند. ساخت پالان گرچه در گذشته شغل رایجی بود، اما امروزه کمتر دیده میشود و تنها در برخی مناطق روستایی هنوز توسط هنرمندان پالاندوز تولید میشود.<ref>[https://golestan.mcth.ir/print.php?id=14694 «معرفی رشته پالاندوزی»، وبسایت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان گلستان.]</ref> | ||
==انواع پالان== | ==انواع پالان== | ||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
گاهی پالان را با استفاده از منگوله، مهره و خرمهرههای رنگی، روپالانی مخمل و قالیچه تزئین میکنند.<ref>شهری، طهران قدیم، ج2، ۱۳۷۱ش، ص321.</ref> در گذشته، از یک ردیف زنگهای کوچک و زیبا برای این تزئینات استفاده میشد که به «قورچه» معروف بودند.<ref>صفینژاد، «هنرهای از یاد رفته»، ۱۳۸۲ش، ص۴۲.</ref> در تمام نقاط ایران، برای ثابت شدن پالان بر روی حیوان، از تسمهای استفاده میشد که از سینۀ حیوان گذشته و دو سمت پالان را به یکدیگر متصل میکرد.<ref>تناولی، جلهای عشایری و روستایی ایران (آرایش اسب)، ۱۳۷۷ش، ص۸۳.</ref> این تسمه در میان ایل بختیاری به «وَربَند» معروف است.<ref>دیگار، فنون کوچنشینان بختیاری، ۱۳۶۶ش، ص173.</ref> | گاهی پالان را با استفاده از منگوله، مهره و خرمهرههای رنگی، روپالانی مخمل و قالیچه تزئین میکنند.<ref>شهری، طهران قدیم، ج2، ۱۳۷۱ش، ص321.</ref> در گذشته، از یک ردیف زنگهای کوچک و زیبا برای این تزئینات استفاده میشد که به «قورچه» معروف بودند.<ref>صفینژاد، «هنرهای از یاد رفته»، ۱۳۸۲ش، ص۴۲.</ref> در تمام نقاط ایران، برای ثابت شدن پالان بر روی حیوان، از تسمهای استفاده میشد که از سینۀ حیوان گذشته و دو سمت پالان را به یکدیگر متصل میکرد.<ref>تناولی، جلهای عشایری و روستایی ایران (آرایش اسب)، ۱۳۷۷ش، ص۸۳.</ref> این تسمه در میان ایل بختیاری به «وَربَند» معروف است.<ref>دیگار، فنون کوچنشینان بختیاری، ۱۳۶۶ش، ص173.</ref> | ||
==جنس پالان== | ==جنس پالان== | ||
پالان، در نقاط مختلف | پالان، در نقاط مختلف [[ایران]]، از مواد گوناگونی تهیه میشود، مانند چوب، فلز، نی، کاه، پوشال گندم و [[برنج]]، پوست یا اشیاء بافتنی. همچنین از گونی کنفی، [[جاجیم]]، [[گلیمبافی|گلیم]] و نمد کهنه، [[جوال]]، گاله و پارچههای کرباسی و نخپنبهای برای رویه، آستر و محتویات پالان استفاده میشود. برای مثال، در شهرستان [[خدابنده]]، از گونی کنفی بهعنوان آستر، از جاجیم و تکه فرشهای کهنه برای رویه و از ساقههای برنج و گندم برای درون پالان بهره میگیرند.<ref>ثابتقدم و دیگران، مردمنگاری شهرستان استهبان (فارس)، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۰؛ سپهرفر، مردمنگاری شهرستان مهاباد، ۱۳۷۶ش، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref> | ||
==پالان در ادبیات فارسی== | ==پالان در ادبیات فارسی== | ||
در امثال و حِکم ایرانیان، به واژۀ پالان و موارد کاربرد آن اشاره شده است. برای مثال، «آدم نادان را داخل پالان خر گذاشتند، گفت: چرا پاهام بیرون است»؛<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص205.</ref> «از خر لخت، پالان نمیتوان برداشت»؛<ref>خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲۳.</ref> «اول خر میخرند، بعد پالان را»؛<ref>دهگان، فرهنگ جامع ضربالمثلهای فارسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۷۰.</ref> «این خر نشد، خر دیگر، پالون میسازیم، رنگ دیگر»؛<ref>خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲۳؛ عسکریعالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج3، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش، ص65؛ امینی، فرهنگ عوام، ج1، ۱۳۵۰ش، ص72.</ref> «پالان ترمه، خر را عوض نمیکند»؛<ref>شاملو، کتاب کوچه، ۱۳۸۵ش، ص۲۴۶؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج2، ۱۳۸۱ش، ص1258؛ خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲3.</ref> «پالانش کج شده (از دین برگشته است)»؛<ref>امینی، فرهنگ عوام، ج1، ۱۳۵۰ش، ص130؛ خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲4.</ref> «پالان کسی کج بودن (کنایه از رفتاری غیراخلاقی و ناروا داشتن)»؛<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D9%BE%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه پالان.]</ref> «دستش به خر نمیرسد، به پالانش میزند»؛ «پالان خر دجال است (کاری که انجام آن دیر شده).<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%BE%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه پالان.]</ref> | در [[امثال و حکم|امثال و حِکم]] ایرانیان، به واژۀ پالان و موارد کاربرد آن اشاره شده است. برای مثال، «آدم نادان را داخل پالان خر گذاشتند، گفت: چرا پاهام بیرون است»؛<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص205.</ref> «از [[خر]] لخت، پالان نمیتوان برداشت»؛<ref>خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲۳.</ref> «اول خر میخرند، بعد پالان را»؛<ref>دهگان، فرهنگ جامع ضربالمثلهای فارسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۷۰.</ref> «این خر نشد، خر دیگر، پالون میسازیم، رنگ دیگر»؛<ref>خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲۳؛ عسکریعالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج3، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش، ص65؛ امینی، فرهنگ عوام، ج1، ۱۳۵۰ش، ص72.</ref> «پالان ترمه، خر را عوض نمیکند»؛<ref>شاملو، کتاب کوچه، ۱۳۸۵ش، ص۲۴۶؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج2، ۱۳۸۱ش، ص1258؛ خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲3.</ref> «پالانش کج شده (از دین برگشته است)»؛<ref>امینی، فرهنگ عوام، ج1، ۱۳۵۰ش، ص130؛ خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲4.</ref> «پالان کسی کج بودن (کنایه از رفتاری غیراخلاقی و ناروا داشتن)»؛<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D9%BE%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه پالان.]</ref> «دستش به خر نمیرسد، به پالانش میزند»؛ «پالان خر دجال است (کاری که انجام آن دیر شده).<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%BE%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه پالان.]</ref> | ||
در ادبیات رسمی ایرانیان نیز، شاعران و نویسندگان بسیاری از واژۀ پالان استفاده کردهاند. برای مثال، فردوسی میگوید:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/bahgoor/sh12 فردوسی، شاهنامه، پادشاهی بهرام گور، بخش 12، بیت 5، وبسایت گنجور]</ref> <br> | در ادبیات رسمی ایرانیان نیز، شاعران و نویسندگان بسیاری از واژۀ پالان استفاده کردهاند. برای مثال، [[فردوسی]] میگوید:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/bahgoor/sh12 فردوسی، شاهنامه، پادشاهی بهرام گور، بخش 12، بیت 5، وبسایت گنجور]</ref> <br> | ||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
| خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
ناصرخسرو نیز گفته است:<ref>[https://ganjoor.net/naserkhosro/divann/ghaside-naser/sh179 ناصرخسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 179، بیت 23، وبسایت گنجور.]</ref> <br> | [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] نیز گفته است:<ref>[https://ganjoor.net/naserkhosro/divann/ghaside-naser/sh179 ناصرخسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 179، بیت 23، وبسایت گنجور.]</ref> <br> | ||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
مولانا نیز در اشعار خود از این واژه بهره گرفته و میگوید:<ref> [https://ganjoor-net.translate.goog/moulavi/masnavi/daftar2/sh18?_x_tr_sl=fa&_x_tr_tl=en&_x_tr_hl=en&_x_tr_pto=op,sc مولانا، مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش 18، بیت 82، وبسایت گنجور.]</ref><br> | [[مولانا]] نیز در اشعار خود از این واژه بهره گرفته و میگوید:<ref> [https://ganjoor-net.translate.goog/moulavi/masnavi/daftar2/sh18?_x_tr_sl=fa&_x_tr_tl=en&_x_tr_hl=en&_x_tr_pto=op,sc مولانا، مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش 18، بیت 82، وبسایت گنجور.]</ref><br> | ||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
نسخهٔ ۶ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۱۷

پالان؛ پوشاک ضخیم آکنده از پشم، کاه یا پوشال که بر پشت حیوان بارکش مینهند.
پالان یک وسیله شبیه به زین است که روی کمر یا پشت چهارپایان قرار میگیرد تا هم حیوان بار کمتری تحمل کند و هم سوار شدن یا حمل بار برای انسان راحتتر باشد. برخلاف زین که مخصوص اسبها و صرفاً برای سواری بهکار میرود، پالان برای حمل بار و همچنین حمل مسافر روی چهارپایان مانند الاغ، قاطر استفاده میشود. ساختار پالان معمولاً از پارچه یا گونی است که داخل آن با کاه یا پوشال پر میشود و دوخت آن به دقت و با ظرافت خاصی انجام میشود تا ضمن حمایت از حیوان، استحکام کافی برای حمل بار را داشته باشد.
معرفی پالان
پالان، پوششی ضخیم که درون آن را از کاه، پشم یا پوشال پُر کرده و بر پشت چهارپایان قرار میدهند تا نشستن بر روی حیوانات راحتتر شود.[۱] این تشکچه همچنین از آسیبرساندن بارهای سنگین، زمخت و زاويهدار به بدن چهارپایان جلوگیری میکند. پالان الاغ شامل یک تشکچۀ ضخیم بهنام «جوال» است که روی پشت حیوان قرار میگیرد و برای جلوگیری از لغزش، تسمههای پهن و سگکدار در زیر شکم و دم حیوان نصب میشود. علاوه بر این، پالان اغلب با زینتآلاتی مثل منگوله و خر مهره تزئین میشود.[۲]
در بسیاری از مناطق ایران، به پالان، «پالون» میگویند و در منطقۀ کوهبان (کرمان) به پالاندوزی «شالدوزی» میگویند.[۳] در کردستان پالان را «کوپان» یا «کورتان»،[۴] در پیرانشهر آن را «کُرتان»[۵] و در خواف نیز آن را «کتل»،[۶] نامیدهاند. ساخت پالان گرچه در گذشته شغل رایجی بود، اما امروزه کمتر دیده میشود و تنها در برخی مناطق روستایی هنوز توسط هنرمندان پالاندوز تولید میشود.[۷]
انواع پالان

پالان انواع مختلفی دارد که هر کدام با توجه به نوع حیوان، کاربرد و منطقهای که در آن استفاده میشود، ویژگیهای خاص خود را دارند:
- پالان باربری: این نوع پالان برای حمل بار روی چهارپایان مانند الاغ، قاطر و خر استفاده میشود. ساختار آن محکم و ضخیم است تا بتواند بار سنگین را تحمل کند.
- پالان مسافری (یا پالان قجری): این نوع پالان کوچکتر و ظریفتر از پالان باربری است و بیشتر برای سواری استفاده میشود. روی آن گاهی پتو یا قالیچهای نصب میکنند تا پوست سواری که روی حیوان مینشیند آسیب نبیند، به خصوص در مسیرهای طولانی مانند کاروانها.[۸]
- پالان الاغ و پالان اسب: این دو نوع پالان با هم تفاوت دارند، چرا که اسبها برای سواری طراحی شدهاند و پالان اسب ساختار متفاوتی دارد. پالان الاغ بیشتر برای حمل بار طراحی شده است.[۹]
- پالان دوکوهان: نوعی پالان مخصوص برخی مناطق مانند شهرستان اهر[۱۰] و سراب است که به آن «دوآبرو» نیز گفته میشود.[۱۱]
- پالان یک کوهان: یا «یک ابرو» در مناطق سراب، اهر و اردبیل.[۱۲]
- پالان شیرازی یا پالان عراقی: مخصوص الاغ و قاطر رمه بوده و در برخی مناطق ایران رواج دارد.
- پالان علیشیری و پالان قجری: این دو از نوع پالانهای مجلل و تزئینشده هستند که اغلب با زینتآلات و پارچههای گرانبها ساخته میشدند.[۱۳]
- پالان گاوی: در شهرستان کوهبنان و نوشهر.
- پالان گِردَکی یا پالان عجمی: در استان کردستان.[۱۴]
اندازه پالان
اندازه پالان، معمولا به موارد مصرفی آن بستگی دارد. برای مثال، پالان اندازه اسبی در حدود ۴ وجب و پالان خری در حدود ۳ وجب است.[۱۵] در گذشته، برای دوخت پالان، ابتدا از سر کتف حیوان تا ابتدای ران عقب را با استفاده از دست، اندازهگیری کرده و طول پالان را نیز بهاندازۀ دو برابر اندازۀ مذکور، در نظر میگرفتند؛ سپس، باتوجه به نوع حیوان مورد نظر، پالان را میدوختند.[۱۶]
در برخی نقاط ایران، اندازههای ثابتی را برای حیوانات مختلف در نظر میگیرند. برای مثال، در املش، اندازۀ پالان الاغ در حدود ۳ چارک و پالان اسب و قاطر نیز در حدود ۳ چارک و ۴ انگشت است.[۱۷] سپس، پالان دوختهشده را با استفاده از ۳ بند یا تسمه، بر پشت حیوان بهصورت ثابت نصب میکنند تا نلغزد. این پالانبندها، معمولا از نواری چرم یا بافتهشده تهیه میشوند.[۱۸]
تزئینات پالان
گاهی پالان را با استفاده از منگوله، مهره و خرمهرههای رنگی، روپالانی مخمل و قالیچه تزئین میکنند.[۱۹] در گذشته، از یک ردیف زنگهای کوچک و زیبا برای این تزئینات استفاده میشد که به «قورچه» معروف بودند.[۲۰] در تمام نقاط ایران، برای ثابت شدن پالان بر روی حیوان، از تسمهای استفاده میشد که از سینۀ حیوان گذشته و دو سمت پالان را به یکدیگر متصل میکرد.[۲۱] این تسمه در میان ایل بختیاری به «وَربَند» معروف است.[۲۲]
جنس پالان
پالان، در نقاط مختلف ایران، از مواد گوناگونی تهیه میشود، مانند چوب، فلز، نی، کاه، پوشال گندم و برنج، پوست یا اشیاء بافتنی. همچنین از گونی کنفی، جاجیم، گلیم و نمد کهنه، جوال، گاله و پارچههای کرباسی و نخپنبهای برای رویه، آستر و محتویات پالان استفاده میشود. برای مثال، در شهرستان خدابنده، از گونی کنفی بهعنوان آستر، از جاجیم و تکه فرشهای کهنه برای رویه و از ساقههای برنج و گندم برای درون پالان بهره میگیرند.[۲۳]
پالان در ادبیات فارسی
در امثال و حِکم ایرانیان، به واژۀ پالان و موارد کاربرد آن اشاره شده است. برای مثال، «آدم نادان را داخل پالان خر گذاشتند، گفت: چرا پاهام بیرون است»؛[۲۴] «از خر لخت، پالان نمیتوان برداشت»؛[۲۵] «اول خر میخرند، بعد پالان را»؛[۲۶] «این خر نشد، خر دیگر، پالون میسازیم، رنگ دیگر»؛[۲۷] «پالان ترمه، خر را عوض نمیکند»؛[۲۸] «پالانش کج شده (از دین برگشته است)»؛[۲۹] «پالان کسی کج بودن (کنایه از رفتاری غیراخلاقی و ناروا داشتن)»؛[۳۰] «دستش به خر نمیرسد، به پالانش میزند»؛ «پالان خر دجال است (کاری که انجام آن دیر شده).[۳۱]
در ادبیات رسمی ایرانیان نیز، شاعران و نویسندگان بسیاری از واژۀ پالان استفاده کردهاند. برای مثال، فردوسی میگوید:[۳۲]
الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
ناصرخسرو نیز گفته است:[۳۳]
الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
مولانا نیز در اشعار خود از این واژه بهره گرفته و میگوید:[۳۴]
الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
پانویس
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه پالان؛ صوفی، فرهنگ فارسی معلم، 1380ش، ص۲۳۴؛ معین، حاشیه بر برهان قاطع، 1361ش، ج1، ص357.
- ↑ «معرفی رشته پالاندوزی»، وبسایت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان گلستان.
- ↑ رهجو و دیگران، مردمنگاری شهرستان کوهبنان، ۱۳۸۵ش، ص۳۵۱.
- ↑ رهو و دیگران، فناوریهای بومی و سنتی استان کردستان، ۱۳۸۰ش، ص۲۰۵.
- ↑ سپهرفر، مردمنگاری شهرستان پیرانشهر، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۲.
- ↑ مکاری، مردمنگاری شهرستان خواف، ۱۳۸۵ش، ص۵۰.
- ↑ «معرفی رشته پالاندوزی»، وبسایت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان گلستان.
- ↑ رهجو و دیگران، مردمنگاری شهرستان کوهبنان، ۱۳۸۵ش، ص۳۵۲.
- ↑ حسنی و دیگران، مردمنگاری شهرستان شاهرود، ج2، ۱۳۸۲ش، ص273؛ سلیمی مؤید، فرهنگ مردم کوهپایۀ تالش مرکزی، ج3، ۱۳۷۸ش، ص332.
- ↑ فلسفیمیاب و ابوالفتحی، مردمنگاری شهرستان اهر، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۶.
- ↑ وجدانیفر و دیگران، مردمنگاری شهرهای بزرگ: اردبیل، ۱۳۸۵ش، ص۵۱۱.
- ↑ فلسفیمیاب و ابوالفتحی، مردمنگاری شهرستان اهر، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۶-۱۹۷؛ فلسفیمیاب و دیگران، مردمنگاری شهرستان سراب، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۳.
- ↑ باستانی پاریزی، آسیای هفتسنگ، ۱۳۵۱ش، ص۱۶.
- ↑ رهو و دیگران، فناوریهای بومی و سنتی استان کردستان، ۱۳۸۰ش، ص۲۰6-207.
- ↑ حسنی و دیگران، مردمنگاری شهرستان کردکوی، ۱۳۸۳ش، ص۲۲۹.
- ↑ سلیمی مؤید، فرهنگ مردم کوهپایۀ تالش مرکزی، ج3، ۱۳۷۸ش، ص328.
- ↑ عبـاسی، مردمنگاری شهرستان املش، ۱۳۸۶ش، ص۲۴۶-۲۴۷.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج2، ۱۳۸۱ش، ص1257.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ج2، ۱۳۷۱ش، ص321.
- ↑ صفینژاد، «هنرهای از یاد رفته»، ۱۳۸۲ش، ص۴۲.
- ↑ تناولی، جلهای عشایری و روستایی ایران (آرایش اسب)، ۱۳۷۷ش، ص۸۳.
- ↑ دیگار، فنون کوچنشینان بختیاری، ۱۳۶۶ش، ص173.
- ↑ ثابتقدم و دیگران، مردمنگاری شهرستان استهبان (فارس)، ۱۳۸۱ش، ص۱۷۰؛ سپهرفر، مردمنگاری شهرستان مهاباد، ۱۳۷۶ش، ص۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص205.
- ↑ خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲۳.
- ↑ دهگان، فرهنگ جامع ضربالمثلهای فارسی، ۱۳۸۳ش، ص۱۷۰.
- ↑ خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲۳؛ عسکریعالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج3، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش، ص65؛ امینی، فرهنگ عوام، ج1، ۱۳۵۰ش، ص72.
- ↑ شاملو، کتاب کوچه، ۱۳۸۵ش، ص۲۴۶؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج2، ۱۳۸۱ش، ص1258؛ خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲3.
- ↑ امینی، فرهنگ عوام، ج1، ۱۳۵۰ش، ص130؛ خضرایی، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص۲۲4.
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه پالان.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه پالان.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، پادشاهی بهرام گور، بخش 12، بیت 5، وبسایت گنجور
- ↑ ناصرخسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 179، بیت 23، وبسایت گنجور.
- ↑ مولانا، مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش 18، بیت 82، وبسایت گنجور.
منابع
- امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، اصفهان، علمی، ۱۳۵۰ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، ۱۳۸۱ش.
- باستانی پاریزی، محمدابراهیم، آسیای هفتسنگ، تهران، دانش، ۱۳۵۱ش.
- تناولی، پرویز، جلهای عشایری و روستایی ایران (آرایش اسب)، تهران، فرهنگسرای یساولی، ۱۳۷۷ش.
- ثابتقدم، مژگان و دیگران، مردمنگاری شهرستان استهبان (فارس)، تهران، ]بینا[، ۱۳۸۱ش.
- حسنی، حمیدرضا و دیگران، مردمنگاری شهرستان شاهرود، تهران، ]بینا[، ۱۳۸۲ش.
- حسنی، حمیدرضا و دیگران، مردمنگاری شهرستان کردکوی، تهران، ]بینا[، ۱۳۸۳ش.
- خضرایی، امین، فرهنگنامۀ امثال و حکم ایرانی، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۴ فروردین ۱۴۰۱ش.
- دهگان، بهمن، فرهنگ جامع ضربالمثلهای فارسی، تهران، معتبر، ۱۳۸۳ش.
- دیگار، ژان پیر، فنون کوچنشینان بختیاری، ترجمۀ اصغر کریمی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۶ش.
- ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
- رهجو، مریم و دیگران، مردمنگاری شهرستان کوهبنان، تهران، سورمه، ۱۳۸۵ش.
- رهو، روشنک و دیگران، فناوریهای بومی و سنتی استان کردستان، تهران، بینا، ۱۳۸۰ش.
- سپهرفر، حسن، مردمنگاری شهرستان پیرانشهر، تهران، سخنگستر، ۱۳۷۹ش.
- سپهرفر، حسن و علیاکبرزاده، سیروس، مردمنگاری شهرستان مهاباد، تهران، بینا، ۱۳۷۶ش.
- سلیمی مؤید، سلیم، «پندار، باور و اعتقادات ایل تول گیلان، نسلی بر جای مانده از دورۀ پیش از تاریخ در ارتفاعات تالش مركزی»، مجموعۀ مقالات دومین همایش فرهنگ و تمدن تالش، بهتحقیق محمدرضا خلعتبری، تهران، ۱۳۸۵ش.
- سلیمی مؤید، سلیم، فرهنگ مردم کوهپایۀ تالش مرکزی، تهران، بینا، ۱۳۷۸ش.
- شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، حرف «پ»، دفتر اول، ۱۳۸۵ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۷۱ش.
- صفینژاد، جواد، «هنرهای از یاد رفته»، فرهنگ مردم، تهران، س ۲، شماره ۶-۷، ۱۳۸۲ش.
- صوفی، مریم، فرهنگ فارسی معلم، تهران، جاجرمی، ۱۳۸۰ش.
- عبـاسی، هـوشنگ و محمدی واجارگاه، رقیـه، مردمنگاری شهرستان املش، تهران، بینا، ۱۳۸۶ش.
- عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، شاپورخواست، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش.
- فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۸ فروردین ۱۴۰۱ش.
- فلسفیمیاب، علی و دیگران، مردمنگاری شهرستان سراب، تهران، بینا، ۱۳۸۱ش.
- فلسفیمیاب، علی و ابوالفتحی، مریم، مردمنگاری شهرستان اهر، تهران، بینا، ۱۳۷۸ش.
- مکاری، محمد، مردمنگاری شهرستان خواف، تهران، بینا، ۱۳۸۵ش.
- «معرفی رشته پالاندوزی»، وبسایت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان گلستان، تاریخ درج مطلب: ۳۰ آذر ۱۳۹۹ش.
- معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع، تهران، نیما، ۱۳۶۱ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۴ فروردین ۱۴۰۱ش.
- مولانا، مثنوی معنوی، وبسایت گنجور، تاریخ بازدید: ۸ فروردین ۱۴۰۱ش.
- ناصرخسرو، دیوان اشعار، وبسایت گنجور، تاریخ بازدید: ۸ فروردین ۱۴۰۱ش.
- وجدانیفر، نادر و دیگران، مردمنگاری شهرهای بزرگ: اردبیل، تهران، پژوهشکده مردمشناسی، ۱۳۸۵ش.