پیشنویس:اذان: تفاوت میان نسخهها
حذف ردهها |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:اذان۱.jpg|جایگزین=موذن نوجوان در مسابقه اذان "طنین گلدسته"؛ مسجد امام حسن عسکری(ع) بجنورد|بندانگشتی|موذن نوجوان در مسابقه اذان "طنین گلدسته"؛ مسجد امام حسن عسکری(ع) بجنورد ]] | |||
{{درشت|'''اذان'''}}؛ اعلام وقت نمازهای پنجگانه مسلمانان با اذکار ویژه | |||
اذان، بهمعنی آگاهی، آگاهی دادن و خبر کردن است. در اصطلاح [[مسلمانان]]، اذان بهمعنی اعلام وقت | |||
==واژهشناسی اذان== | اذان، بهمعنی اعلام وقت [[نماز]] با اذکار ویژه است و از شاخصترین شعایر اسلامی بهشمار میرود. این سنت از دو سال نخست هجرت، پس از تغییر [[قبله]]، به دستور [[حضرت محمد|پیامبر]] آغاز شد و بلال بن ریاح نخستین مؤذن بود. اذان، علاوه بر اعلام نماز، در موقعیتهای اجتماعی و فرهنگی همچون ولادت نوزاد، [[زایمان]] زنان و مناسبتهای مهم نیز کاربرد داشته است. | ||
اذان، از ریشه «اَذِنَ» گرفته شده است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق، ذیل واژه اذان.</ref> | |||
معین، حاشیه بر برهان قاطع، ج1، ۱۳۳۰ش، ص229؛ | بانگ اذان با آواز خوش و دستگاههای [[موسیقی]] خاص اجرا میشود و مؤذن، شخصی عادل و خوشصدا، جایگاهی ویژه در فرهنگ مردم دارد. در ادبیات و فرهنگ عامه، اذان حضور پررنگ دارد و با تعابیر، امثال و حکایات گوناگون همراه شده است. از مؤذنان برجسته تاریخ معاصر ایران، رحیم مؤذنزاده اردبیلی با صدای دلنشین و تسلط بر دستگاه بیات ترک، محبوبیت فراوان یافته است. | ||
مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ۱۳۸۳ش، ص۱۹۳.</ref> | |||
==تشریع اذان== | ==مفهومشناسی اذان== | ||
ورود اذان به شریعت، پس از تغییر | اذان، بهمعنی آگاهی، آگاهی دادن و خبر کردن است. در اصطلاح [[مسلمانان]]، اذان بهمعنی اعلام وقت نماز<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/اذان-2 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه اذان، سایت واژهیاب.]</ref> با اذکار ویژه است. این مجموعه اذکار، از شاخصترین شعایر اسلامی است. | ||
مسلم بن حجاج، صحیح، ج1، ۱۴۰۱ق، ص258.</ref> | |||
مسجد جامع اصفهان، ۱۳۵۸ش، ص۴۲.</ref> | ==واژهشناسی اذان== | ||
اذان، از ریشه «اَذِنَ» گرفته شده است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق، ذیل واژه اذان.</ref> اذان را در [[زبان فارسی|فارسی]]، بانگ نماز نیز گفتهاند؛ «بانگ» برگرفته از واژه «وانگ» در متون پهلوی و بهمعنی آوای بلند است.<ref>«یادگار زریران»، متون پهلوی، ۱۳۷۱ش، ص۵۱ و ۲۰۴؛{{سخ}} | |||
معین، حاشیه بر برهان قاطع، ج1، ۱۳۳۰ش، ص229؛{{سخ}} | |||
مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ۱۳۸۳ش، ص۱۹۳.</ref> مسلمانان معتقدند که اذان باید با آوای بلند ادا شود. | |||
==تشریع اذان== | |||
ورود اذان به شریعت، پس از تغییر قبلهٔ مسلمانان از [[بیتالمقدس]] به سمت [[مکه]]، در دو سال ابتدایی هجرت، صورت گرفت.<ref>ابوداوود سجستانی، سنن، ج1، ۱۴۰۱ق، ص348.</ref> «بلال بن ریاح»، نخستین کسی بود که بهدستور پیامبر خدا، اذان گفت.<ref>بخاری، صحیح، ج1، ۱۴۰۱ق، ص150؛{{سخ}} | |||
مسلم بن حجاج، صحیح، ج1، ۱۴۰۱ق، ص258.</ref> از سدههای نخستین هجرت، ساخت گلدسته و [[مناره]] در [[مساجد]]، برای گفتن اذان، رواج یافت.<ref>شنیکف، «معماری مسجد ابن طولون»، ۱۳۷۷ش، ص۵۲؛{{سخ}} | |||
مسجد جامع اصفهان، ۱۳۵۸ش، ص۴۲.</ref> | |||
==متن اذان== | ==متن اذان== | ||
متن اذان، شامل اذکار زیر است: | متن اذان، شامل اذکار زیر است: | ||
# | #۴ مرتبه «الله اکبر» | ||
# | #۲ مرتبه «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا ٱللَّه» | ||
# | #۲ مرتبه «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّهِ» | ||
# | #۲ رتبه «أَشْهَدُ أَنَّ عَلیَّاً وَلّی الله»: این عبارت تنها توسط شیعیان خوانده میشود؛ | ||
# | #۲ مرتبه «حیّ علی الصلاة»؛ | ||
# | #۲ مرتبه «حیّ علی الفلاح»؛ | ||
# | #۲ مرتبه «حیّ علی خیر العمل»: این عبارت تنها توسط شیعیان خوانده میشود؛ | ||
# | #۲ مرتبه «الله أکبر»؛ | ||
# | #۲ مرتبه «لَا إِلهَ إِلَّا ٱللَّه». | ||
اهل سنت، بههنگام نماز صبح، جمله «الصلوة خیرمن النّوم» بهمعنی «نماز از خواب بهتر است» را در اذان میخوانند. | اهل سنت، بههنگام نماز صبح، جمله «الصلوة خیرمن النّوم» بهمعنی «نماز از خواب بهتر است» را در اذان میخوانند. | ||
==کارکردهای اجتماعی اذان== | |||
کارکرد اصلی اذان، آگاه کردن [[مسلمانان]] از وقت [[نماز]] است. علاوه | ==کارکردهای اجتماعی اذان== | ||
امین، ظهر الاسلام، ج1، ۱۳۸۸ق، ص32-33؛ | [[پرونده:اذان.jpg|جایگزین=اذان گفتن رهبر انقلاب در گوش یک نوزاد|بندانگشتی|اذان گفتن رهبر انقلاب در گوش یک نوزاد]] | ||
جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج1، بیتا، ص325.</ref | کارکرد اصلی اذان، آگاه کردن [[مسلمانان]] از وقت [[نماز]] است. علاوه بر آن، گاهی هنگام وقوع حادثهای پیشبینی نشده و بااهمیت، اذان میگفتند. همچنین گاهی بهمنظور اعلام مرگ افراد یا دادخواهی، اذان بیوقت سر میدادند.<ref>نظامالملک، سیاستنامه، ۱۳۶۹ش، ص۶۵–۶۹؛{{سخ}} | ||
امین، ظهر الاسلام، ج1، ۱۳۸۸ق، ص32-33؛{{سخ}} | |||
در برخی از نقاط [[ایران]]، هنگام [[زایمان]] سخت زنان، اذان میگفتند و با این روش از دیگران درخواست دعا برای زائو میکردند.<ref>بلوکباشی، «زایمان»، ۱۳۴۴ش، ص۶۵؛ | جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج1، بیتا، ص325.</ref> | ||
شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص195؛ | |||
پولاک، سفرنامه (ایران و ایرانیان)، ۱۳۶۱ش، ص154.</ref> | در برخی از نقاط [[ایران]]، هنگام [[زایمان]] سخت زنان، اذان میگفتند و با این روش از دیگران درخواست [[دعا]] برای زائو میکردند.<ref>بلوکباشی، «زایمان»، ۱۳۴۴ش، ص۶۵؛{{سخ}} | ||
ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص301.</ref | شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص195؛{{سخ}} | ||
پولاک، سفرنامه (ایران و ایرانیان)، ۱۳۶۱ش، ص154.</ref> در مناطق مختلفی از ایران، اذان گفتن پسربچهٔ نابالغ بهمنظور زودتر فارغ شدن زائو بوده است.<ref>کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۴۶–۴۷؛{{سخ}} | |||
همچنین ایرانیان | ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص301.</ref> | ||
احمد بن حنبل، مسند، ج6، ۱۳۱۳ق، ص9 و 361 و 392.</ref> | |||
همچنین ایرانیان مسلمان، در گوش نوزاد، اذان میگویند. پیشینه این سنت به اذان گفتن [[حضرت محمد|پیامبر خدا]] در گوش نوهاش، بازمیگردد.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج11، بیتا، ص122-123؛{{سخ}} | |||
در ماه [[رمضان]]، اهمیت اذان برای | احمد بن حنبل، مسند، ج6، ۱۳۱۳ق، ص9 و 361 و 392.</ref> اذان گفتن در گوش نوزاد، نمادی از ورود به [[دین]] [[اسلام]] و آشنایی با ندای اسلام است.<ref>شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ج2، ۱۳۷۱ش، ص254.</ref> | ||
وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص۳۹ و ۴۵؛ | |||
شاهحسینی، خوار و میراث کهن آن، ۱۳۸۵ش، ص۲۰۶؛ | در ماه [[رمضان]]، اهمیت اذان برای مسلمانان، دو چندان میشود. در گذشته، بههنگام اوقات شرعی، مردم با شنیدن صدای مؤذن، اذان میگفتند تا صدای اذان به گوش همگان برسد.<ref>طباطباییفر، روستای قاطول در گذر زمان (مونوگرافی)، ۱۳۸۱ش، ص۲۴ و ۱۱۷ و ۲۴۱؛{{سخ}} | ||
پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، | وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص۳۹ و ۴۵؛{{سخ}} | ||
شاهحسینی، خوار و میراث کهن آن، ۱۳۸۵ش، ص۲۰۶؛{{سخ}} | |||
پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۱۷۳–۱۷۴.</ref> | |||
==تعیین زمان اذان صبح== | ==تعیین زمان اذان صبح== | ||
مردم در نقاط مختلف | مردم در نقاط مختلف ایران، با در نظر گرفتن موقعیت ستارهها، زمان سحر و اذان صبح را پیدا میکردند. در [[دماوند]]، مردم از روی موقعیت ستاره «شبکُش»، ستاره «راه مکه» و ستاره «ششک»، به تشخیص زمان سحر میپرداختند. در [[مشهد]] با بررسی موقعیت ستارههای «میزان» و «ترازو»، ۳ ستاره «نیم ذرع» و ستارههای «هفت برارو» (هفت برادر)، زمان اذان صبح را تعیین میکردند. گاهی تعیین زمان اذان، با اختلافاتی همراه میشد.<ref>وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص۴۵–۴۷ و ۷۷.</ref> | ||
==اذان و خروس== | ==اذان و خروس== | ||
خروس در بندهش، پرندهای دانسته شده که بهمنظور دشمنی با [[جن]] و دیو، خلق شده است.<ref>بندهش، ۱۳۸۰ش، ص103.</ref> | خروس در بندهش، پرندهای دانسته شده که بهمنظور دشمنی با [[جن]] و دیو، خلق شده است.<ref>بندهش، ۱۳۸۰ش، ص103.</ref> آواز بامدادی خروس در باور ایرانیان باستان، بهمعنی اعلام آغاز [[زندگی]] و کار روزمره بود.<ref>آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، ۱۳۸۰ش، ص۴۰.</ref> این باور در دوران اسلامی با هنگام وقت سحر و اذان، پیوند یافت.<ref>جاحظ، الحیوان، ۱۴۱۶ق، ص۲۹۳–۲۹۴؛ | ||
مقدسی، کشف الاسرار عن حکم الطیور و الازهار، ۱۴۱۵ق، ص۶۳.</ref> | مقدسی، کشف الاسرار عن حکم الطیور و الازهار، ۱۴۱۵ق، ص۶۳.</ref> خروس در فرهنگ عامه، موجود اذانگو است و در برخی از مناطق ایران، از آواز خروس برای تشخیص زمان اذان استفاده میکردند.<ref>وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص۴۸.</ref> | ||
==اذان در خوابگزاریها== | |||
شنیدن یا گفتن اذان در | ==اذان در خوابگزاریها== | ||
==آوای اذان== | شنیدن یا گفتن اذان در [[خواب]]، از دید خوابگزارها، معانی متفاوتی دارد. در مجموع، بانگ اذان در خواب، نشانهای نیک است اما مکان اذان گفتن، در خواب، نشاندهندهٔ [[سعد و نحس ایام|سعد یا نحس]] بودن آن است. برای مثال، اذان گفتن در خانه، کوه، زیرزمین [[خانه]]، [[بازار]]، خیمه و باغ و بستان، نشان از زیان و آسیبی برای شخص دارد. در برخی از نقاط [[ایران]]، اذان گفتن در خواب را نشانهای از [[حج]] رفتن فرد در آیندهٔ نزدیک میدانند. | ||
اذان، با آهنگ و آواز، پیوندی عمیق دارد. صدای خوش داشتن، از ویژگیهای مؤذن در میان [[مسلمانان]] است و | |||
==اذان در ادبیات فارسی== | ==آوای اذان== | ||
از واژه اذان، تعبیرات و اصطلاحات بسیاری در ادبیات رسمی و عامیانه ایران بهوجود آمده است. تعبیراتی همچون بانگ خروس، بانگ صلا، بانگ الله و بانگ بلال | اذان، با آهنگ و آواز، پیوندی عمیق دارد. صدای خوش داشتن، از ویژگیهای مؤذن در میان [[مسلمانان]] است و پیامبر خدا دستور داد تا اذان را با صوتی خوش بخوانند.<ref>ستایشگر، واژهنامهٔ موسیقی ایران زمین، ۱۳۷۴ش، ص۶۸.</ref> اذان در [[ایران]]، معمولاً در آواز بیات ترک خوانده میشود. دستگاههای شور، شهناز، حجاز و ابوعطا نیز، از جمله دستگاههای مجاز برای گفتن اذان است.<ref>ستایشگر، واژهنامهٔ موسیقی ایران زمین، ۱۳۷۴ش، ص۶9.</ref> | ||
==اذان در ادبیات فارسی== | |||
از واژه اذان، تعبیرات و اصطلاحات بسیاری در ادبیات رسمی و عامیانه ایران بهوجود آمده است. تعبیراتی همچون بانگ خروس، بانگ صلا، بانگ الله و بانگ بلال دربارهٔ اذان وجود دارند. واژه اذان در نظم و نثر ایرانیان، از جمله واژگان پرکاربرد است؛ سیف فرغانی گفته است:<ref>[https://ganjoor.net/seyf/divan-seyf/ghgh-seyf/sh10 سیف فرغانی، دیوان اشعار، قصاید و قطعات، شماره 10، بیت 11، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}} | |||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|گر نفسی از امام شرع مطهر|اذن اذان یابدی بلال حقیقت}} | {{ب|گر نفسی از امام شرع مطهر|اذن اذان یابدی بلال حقیقت}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
[[مولوی]] نیز در بیتی به واژه اذان اشاره میکند:<ref> [https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh482 مولانا، دیوان شمس، غزلیات، غزل شماره 482، بیت 11، سایت گنجور.]</ref> | [[مولوی]] نیز در بیتی به واژه اذان اشاره میکند:<ref>[https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh482 مولانا، دیوان شمس، غزلیات، غزل شماره 482، بیت 11، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}} | ||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|اذان فاخته دیدیم و قامت اشجار|خموش کن که سخن شرط نیست وقت صلات}} | {{ب|اذان فاخته دیدیم و قامت اشجار|خموش کن که سخن شرط نیست وقت صلات}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
اذان، در امثال و حکم ایرانیان نیز، از دیرباز حضور داشته است، مانند «اگر بلال اذان نگوید، صبح نمیشود؟»، «بعد از بلال مگر کسی اذان نگفت؟»، «بلال که مُرد، اذانگو قحط نمیشود»،<ref>شاملو، کتاب کوچه، ج4، ۱۳۶۱ش، ص198-199؛ | اذان، در [[امثال و حکم]] ایرانیان نیز، از دیرباز حضور داشته است، مانند «اگر بلال اذان نگوید، صبح نمیشود؟»، «بعد از بلال مگر کسی اذان نگفت؟»، «بلال که مُرد، اذانگو قحط نمیشود»،<ref>شاملو، کتاب کوچه، ج4، ۱۳۶۱ش، ص198-199؛{{سخ}} | ||
دهخدا، امثال و حکم، ج1، ۱۳۵۲ش، ص459.</ref> | دهخدا، امثال و حکم، ج1، ۱۳۵۲ش، ص459.</ref> «اگر جوجه خروس اذان نگوید، صبح نمیشود؟»، «خروس که بیوقت اذان بگوید، باید سرش را برید»، «نه مرغی که تخم بگذاری، نه خروسی که بانگ بگویی»،<ref>کیانی هفتلنگ، ضربالمثلهای بختیاری، ۱۳۷۸ش، ص۹۶.</ref> «به اذان مرغ صبح نمیشود» و «به اذان ملای غریب، کسی نماز نمیخواند». | ||
==مؤذن== | ==مؤذن== | ||
مؤذن (اذانگو) در فرهنگ و باور مردم [[ایران]]، جایگاه والایی دارد. مؤذن باید مردی عاقل، عادل و [[مسلمان]] باشد که به بانگ بلند اذان بگوید.<ref>محقق حلی، شرائع الاسلام، ج1، ۱۳۸۹ق، ص75.</ref> | مؤذن (اذانگو) در فرهنگ و باور مردم [[ایران]]، جایگاه والایی دارد. مؤذن باید مردی عاقل، عادل و [[مسلمان]] باشد که به بانگ بلند اذان بگوید.<ref>محقق حلی، شرائع الاسلام، ج1، ۱۳۸۹ق، ص75.</ref> اذان گفتن زنان در جمع زنانه، جایز است.<ref>محقق حلی، شرائع الاسلام، ج1، ۱۳۸۹ق، ص75؛ شیخالاسلام، راهنمای مذهب شافعی، ج1، ۱۳۷۷ش، ص64.</ref> در سدههای میانه، افراد نابینا را برای اذان گفتن بر فراز مناره در هنگام روز، برمیگزیدند تا چشم نامحرم به زنان نمازگزار نیفتد.<ref>ظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ۱۳۴۸ش، ص۱۷.</ref> | ||
[[پرونده:اذان (1).jpg|جایگزین=رحیم مؤذنزاده اردبیلی|بندانگشتی|رحیم مؤذنزاده اردبیلی]] | |||
امروزه، با پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی، نقش مؤذنان در گفتن اذان، بسیار کمرنگ شده است. رحیم [[مؤذنزاده اردبیلی]]، از مشهورترین مؤذنان تاریخ معاصر است که تسلطی ویژه بر فنون موسیقی و دستگاه بیات ترک داشت و اذان معروف او، در میان ایرانیان بسیار محبوب و متداول است. | در دوران حکومت [[صفویه|صفویان]] و [[قاجاریه|قاجاریان]]، مؤذن، فردی آشنا به دستگاه و رموز [[موسیقی]] و خوشصدا بود که از سوی پادشاه نیز مقرری دریافت میکرد.<ref>مشحون، موسیقی مذهبی و نقش آن در حفظ و اشاعهٔ موسیقی ملی ایران، ۱۳۵۰ش، ص۲۳.</ref> از مؤذنهای معروف آن روزگار میتوان به علیخان نایبالسلطنه (مؤذن دوران ناصرالدین شاه)، سیدحسین عندلیب اصفهانی (مؤذن مدرسه سپهسالار) و قربانخان قزوینی (معروف به شاهی) اشاره کرد. | ||
امروزه، با پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی، نقش مؤذنان در گفتن اذان، بسیار کمرنگ شده است. رحیم [[مؤذنزاده اردبیلی]]، از مشهورترین مؤذنان تاریخ معاصر است که تسلطی ویژه بر فنون موسیقی و دستگاه بیات ترک داشت و اذان معروف او، در میان ایرانیان بسیار محبوب و متداول است. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | |||
==منابع== | |||
{{آغاز منابع}} | |||
* آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیری ایران، تهران، سمت، ۱۳۸۰ش. | * آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیری ایران، تهران، سمت، ۱۳۸۰ش. | ||
* ابنسعد، محمد، الطبقات | * ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، بیتا. | ||
* ابنمنظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، | * ابنمنظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق. | ||
* ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، استانبول، بینا، ۱۴۰۱ق. | * ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، استانبول، بینا، ۱۴۰۱ق. | ||
* احمد بن حنبل، مسند، قاهره، دارالحدیث، ۱۳۱۳ق. | * احمد بن حنبل، مسند، قاهره، دارالحدیث، ۱۳۱۳ق. | ||
* امین، احمد، ظهر الاسلام، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۳۸۸ق. | * امین، احمد، ظهر الاسلام، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۳۸۸ق. | ||
* بخاری، محمد، صحیح، استانبول، بینا، ۱۴۰۱ق. | * بخاری، محمد، صحیح، استانبول، بینا، ۱۴۰۱ق. | ||
* بلوکباشی، علی، «زایمان»، | * بلوکباشی، علی، «زایمان»، تهران، پیام نوین، شماره ۸، ۱۳۴۴ش. | ||
* بندهش، | * بندهش، ترجمهٔ مهرداد بهار، تهران، توس، ۱۳۸۰ش. | ||
* پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۵۵ش. | * پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۵۵ش. | ||
* پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه (ایران و ایرانیان)، | * پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه (ایران و ایرانیان)، ترجمهٔ کیکاووس جهانداری، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۱ش. | ||
* جاحظ، عمرو، الحیوان، بهتحقیق عبدالسلام محمد هارون، بیروت، بینا، ۱۴۱۶ق. | * جاحظ، عمرو، الحیوان، بهتحقیق عبدالسلام محمد هارون، بیروت، بینا، ۱۴۱۶ق. | ||
* جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعة، قاهره، الطبعة التجاریه، بیتا. | * جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعة، قاهره، الطبعة التجاریه، بیتا. | ||
* دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۲ش. | * دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۲ش. | ||
* دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: | * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ش. | ||
* ستایشگر، مهدی، | * ستایشگر، مهدی، واژهنامهٔ موسیقی ایران زمین، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش. | ||
* سیف فرغانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: | * سیف فرغانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ش. | ||
* شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، ۱۳۶۱ش. | * شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، ۱۳۶۱ش. | ||
* شاهحسینی، علیرضا، خوار و میراث کهن آن، سمنان، بوستان اندیشه، ۱۳۸۵ش. | * شاهحسینی، علیرضا، خوار و میراث کهن آن، سمنان، بوستان اندیشه، ۱۳۸۵ش. | ||
* شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، مؤلف، ۱۳۷۱ش. | * شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، مؤلف، ۱۳۷۱ش. | ||
* شنیکف، وادیم، «معماری مسجد ابن طولون»، تهران، مسجد، س | * شنیکف، وادیم، «معماری مسجد ابن طولون»، تهران، مسجد، س ۷، شماره ۴، ۱۳۷۷ش. | ||
* شیخالاسلام، محمد، راهنمای مذهب شافعی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش. | * شیخالاسلام، محمد، راهنمای مذهب شافعی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش. | ||
* طباطباییفر، رضا، روستای قاطول در گذر زمان (مونوگرافی)، تهران، نقش بیان، ۱۳۸۱ش. | * طباطباییفر، رضا، روستای قاطول در گذر زمان (مونوگرافی)، تهران، نقش بیان، ۱۳۸۱ش. | ||
* ظاهری، علی، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، | * ظاهری، علی، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمهٔ مرتضی راوندی، تهران، سپهر، ۱۳۴۸ش. | ||
* کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ثالث، ۱۳۷۸ش. | * کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ثالث، ۱۳۷۸ش. | ||
* کیانی هفتلنگ، کیانوش، ضربالمثلهای بختیاری، تهران، کیانوش کیانی هفت لنگ، ۱۳۷۸ش. | * کیانی هفتلنگ، کیانوش، ضربالمثلهای بختیاری، تهران، کیانوش کیانی هفت لنگ، ۱۳۷۸ش. | ||
* ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، | * ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمهٔ مهدی روشنضمیر، تبریز، شفیعی، ۱۳۵۵ش. | ||
* محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، نجف، بینا، ۱۳۸۹ق. | * محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، نجف، بینا، ۱۳۸۹ق. | ||
* مسجد جامع اصفهان، تهران، بنیاد فرهنگ و هنر ایران، ۱۳۵۸ش. | * مسجد جامع اصفهان، تهران، بنیاد فرهنگ و هنر ایران، ۱۳۵۸ش. | ||
* مسلم بن حجاج، صحیح، بهتحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، استانبول، بینا، ۱۴۰۱ق. | * مسلم بن حجاج، صحیح، بهتحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، استانبول، بینا، ۱۴۰۱ق. | ||
* مشحون، حسن، موسیقی مذهبی و نقش آن در حفظ و | * مشحون، حسن، موسیقی مذهبی و نقش آن در حفظ و اشاعهٔ موسیقی ملی ایران، تهران، بینا، ۱۳۵۰ش. | ||
* معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع، تهران، زوار، ۱۳۳۰ش. | * معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع، تهران، زوار، ۱۳۳۰ش. | ||
* مکنزی، دیویدنیل، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، | * مکنزی، دیویدنیل، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمهٔ مهشید میرفخرایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۳ش. | ||
* مقدسی، عبدالعزیز، کشف الاسرار عن حکم الطیور و الازهار، بهتحقیق حسن عاصی، بیروت، دار المواسم، ۱۴۱۵ق. | * مقدسی، عبدالعزیز، کشف الاسرار عن حکم الطیور و الازهار، بهتحقیق حسن عاصی، بیروت، دار المواسم، ۱۴۱۵ق. | ||
* مولانا، دیوان شمس، سایت گنجور، تاریخ بازدید: | * مولانا، دیوان شمس، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ش. | ||
* نظامالملک، حسن، سیاستنامه، بهتحقیق عباس اقبال آشتیانی، تهران، اساطیر، ۱۳۶۹ش. | * نظامالملک، حسن، سیاستنامه، بهتحقیق عباس اقبال آشتیانی، تهران، اساطیر، ۱۳۶۹ش. | ||
* وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۶ش. | * وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۶ش. | ||
* «یادگار زریران»، متون پهلوی، بهتحقیق جاماسب جی آسانا، | * «یادگار زریران»، متون پهلوی، بهتحقیق جاماسب جی آسانا، ترجمهٔ سعید عریان، تهران، ۱۳۷۱ش. | ||
{{پایان منابع}} | |||
{{#seo: | |||
|title= اذان چیست - متن اذان و واژهشناسی آن در فرهنگها - ویکی زندگی | |||
|title_mode=Replaced Title | |||
|keywords= اذان | |||
|description= مفهومشناسی و واژهشناسی کامل اذان و بهمراه متن آن - کارکردهای اجتماعی اذان و بررسی آن در ادبیات فارسی - ویکی زندگی | |||
}} | |||
{{اسلام-افقی}} | |||
[[رده:اصطلاحات دینی]] | |||
[[رده:مناسک دینی]] | |||
[[رده:موضوعات در اسلام]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۳

اذان؛ اعلام وقت نمازهای پنجگانه مسلمانان با اذکار ویژه
اذان، بهمعنی اعلام وقت نماز با اذکار ویژه است و از شاخصترین شعایر اسلامی بهشمار میرود. این سنت از دو سال نخست هجرت، پس از تغییر قبله، به دستور پیامبر آغاز شد و بلال بن ریاح نخستین مؤذن بود. اذان، علاوه بر اعلام نماز، در موقعیتهای اجتماعی و فرهنگی همچون ولادت نوزاد، زایمان زنان و مناسبتهای مهم نیز کاربرد داشته است.
بانگ اذان با آواز خوش و دستگاههای موسیقی خاص اجرا میشود و مؤذن، شخصی عادل و خوشصدا، جایگاهی ویژه در فرهنگ مردم دارد. در ادبیات و فرهنگ عامه، اذان حضور پررنگ دارد و با تعابیر، امثال و حکایات گوناگون همراه شده است. از مؤذنان برجسته تاریخ معاصر ایران، رحیم مؤذنزاده اردبیلی با صدای دلنشین و تسلط بر دستگاه بیات ترک، محبوبیت فراوان یافته است.
مفهومشناسی اذان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]اذان، بهمعنی آگاهی، آگاهی دادن و خبر کردن است. در اصطلاح مسلمانان، اذان بهمعنی اعلام وقت نماز[۱] با اذکار ویژه است. این مجموعه اذکار، از شاخصترین شعایر اسلامی است.
واژهشناسی اذان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]اذان، از ریشه «اَذِنَ» گرفته شده است.[۲] اذان را در فارسی، بانگ نماز نیز گفتهاند؛ «بانگ» برگرفته از واژه «وانگ» در متون پهلوی و بهمعنی آوای بلند است.[۳] مسلمانان معتقدند که اذان باید با آوای بلند ادا شود.
تشریع اذان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]ورود اذان به شریعت، پس از تغییر قبلهٔ مسلمانان از بیتالمقدس به سمت مکه، در دو سال ابتدایی هجرت، صورت گرفت.[۴] «بلال بن ریاح»، نخستین کسی بود که بهدستور پیامبر خدا، اذان گفت.[۵] از سدههای نخستین هجرت، ساخت گلدسته و مناره در مساجد، برای گفتن اذان، رواج یافت.[۶]
متن اذان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]متن اذان، شامل اذکار زیر است:
- ۴ مرتبه «الله اکبر»
- ۲ مرتبه «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا ٱللَّه»
- ۲ مرتبه «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّهِ»
- ۲ رتبه «أَشْهَدُ أَنَّ عَلیَّاً وَلّی الله»: این عبارت تنها توسط شیعیان خوانده میشود؛
- ۲ مرتبه «حیّ علی الصلاة»؛
- ۲ مرتبه «حیّ علی الفلاح»؛
- ۲ مرتبه «حیّ علی خیر العمل»: این عبارت تنها توسط شیعیان خوانده میشود؛
- ۲ مرتبه «الله أکبر»؛
- ۲ مرتبه «لَا إِلهَ إِلَّا ٱللَّه».
اهل سنت، بههنگام نماز صبح، جمله «الصلوة خیرمن النّوم» بهمعنی «نماز از خواب بهتر است» را در اذان میخوانند.
کارکردهای اجتماعی اذان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کارکرد اصلی اذان، آگاه کردن مسلمانان از وقت نماز است. علاوه بر آن، گاهی هنگام وقوع حادثهای پیشبینی نشده و بااهمیت، اذان میگفتند. همچنین گاهی بهمنظور اعلام مرگ افراد یا دادخواهی، اذان بیوقت سر میدادند.[۷]
در برخی از نقاط ایران، هنگام زایمان سخت زنان، اذان میگفتند و با این روش از دیگران درخواست دعا برای زائو میکردند.[۸] در مناطق مختلفی از ایران، اذان گفتن پسربچهٔ نابالغ بهمنظور زودتر فارغ شدن زائو بوده است.[۹]
همچنین ایرانیان مسلمان، در گوش نوزاد، اذان میگویند. پیشینه این سنت به اذان گفتن پیامبر خدا در گوش نوهاش، بازمیگردد.[۱۰] اذان گفتن در گوش نوزاد، نمادی از ورود به دین اسلام و آشنایی با ندای اسلام است.[۱۱]
در ماه رمضان، اهمیت اذان برای مسلمانان، دو چندان میشود. در گذشته، بههنگام اوقات شرعی، مردم با شنیدن صدای مؤذن، اذان میگفتند تا صدای اذان به گوش همگان برسد.[۱۲]
تعیین زمان اذان صبح
[ویرایش | ویرایش مبدأ]مردم در نقاط مختلف ایران، با در نظر گرفتن موقعیت ستارهها، زمان سحر و اذان صبح را پیدا میکردند. در دماوند، مردم از روی موقعیت ستاره «شبکُش»، ستاره «راه مکه» و ستاره «ششک»، به تشخیص زمان سحر میپرداختند. در مشهد با بررسی موقعیت ستارههای «میزان» و «ترازو»، ۳ ستاره «نیم ذرع» و ستارههای «هفت برارو» (هفت برادر)، زمان اذان صبح را تعیین میکردند. گاهی تعیین زمان اذان، با اختلافاتی همراه میشد.[۱۳]
اذان و خروس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]خروس در بندهش، پرندهای دانسته شده که بهمنظور دشمنی با جن و دیو، خلق شده است.[۱۴] آواز بامدادی خروس در باور ایرانیان باستان، بهمعنی اعلام آغاز زندگی و کار روزمره بود.[۱۵] این باور در دوران اسلامی با هنگام وقت سحر و اذان، پیوند یافت.[۱۶] خروس در فرهنگ عامه، موجود اذانگو است و در برخی از مناطق ایران، از آواز خروس برای تشخیص زمان اذان استفاده میکردند.[۱۷]
اذان در خوابگزاریها
[ویرایش | ویرایش مبدأ]شنیدن یا گفتن اذان در خواب، از دید خوابگزارها، معانی متفاوتی دارد. در مجموع، بانگ اذان در خواب، نشانهای نیک است اما مکان اذان گفتن، در خواب، نشاندهندهٔ سعد یا نحس بودن آن است. برای مثال، اذان گفتن در خانه، کوه، زیرزمین خانه، بازار، خیمه و باغ و بستان، نشان از زیان و آسیبی برای شخص دارد. در برخی از نقاط ایران، اذان گفتن در خواب را نشانهای از حج رفتن فرد در آیندهٔ نزدیک میدانند.
آوای اذان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]اذان، با آهنگ و آواز، پیوندی عمیق دارد. صدای خوش داشتن، از ویژگیهای مؤذن در میان مسلمانان است و پیامبر خدا دستور داد تا اذان را با صوتی خوش بخوانند.[۱۸] اذان در ایران، معمولاً در آواز بیات ترک خوانده میشود. دستگاههای شور، شهناز، حجاز و ابوعطا نیز، از جمله دستگاههای مجاز برای گفتن اذان است.[۱۹]
اذان در ادبیات فارسی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]از واژه اذان، تعبیرات و اصطلاحات بسیاری در ادبیات رسمی و عامیانه ایران بهوجود آمده است. تعبیراتی همچون بانگ خروس، بانگ صلا، بانگ الله و بانگ بلال دربارهٔ اذان وجود دارند. واژه اذان در نظم و نثر ایرانیان، از جمله واژگان پرکاربرد است؛ سیف فرغانی گفته است:[۲۰]
الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
مولوی نیز در بیتی به واژه اذان اشاره میکند:[۲۱]
الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
اذان، در امثال و حکم ایرانیان نیز، از دیرباز حضور داشته است، مانند «اگر بلال اذان نگوید، صبح نمیشود؟»، «بعد از بلال مگر کسی اذان نگفت؟»، «بلال که مُرد، اذانگو قحط نمیشود»،[۲۲] «اگر جوجه خروس اذان نگوید، صبح نمیشود؟»، «خروس که بیوقت اذان بگوید، باید سرش را برید»، «نه مرغی که تخم بگذاری، نه خروسی که بانگ بگویی»،[۲۳] «به اذان مرغ صبح نمیشود» و «به اذان ملای غریب، کسی نماز نمیخواند».
مؤذن
[ویرایش | ویرایش مبدأ]مؤذن (اذانگو) در فرهنگ و باور مردم ایران، جایگاه والایی دارد. مؤذن باید مردی عاقل، عادل و مسلمان باشد که به بانگ بلند اذان بگوید.[۲۴] اذان گفتن زنان در جمع زنانه، جایز است.[۲۵] در سدههای میانه، افراد نابینا را برای اذان گفتن بر فراز مناره در هنگام روز، برمیگزیدند تا چشم نامحرم به زنان نمازگزار نیفتد.[۲۶]

در دوران حکومت صفویان و قاجاریان، مؤذن، فردی آشنا به دستگاه و رموز موسیقی و خوشصدا بود که از سوی پادشاه نیز مقرری دریافت میکرد.[۲۷] از مؤذنهای معروف آن روزگار میتوان به علیخان نایبالسلطنه (مؤذن دوران ناصرالدین شاه)، سیدحسین عندلیب اصفهانی (مؤذن مدرسه سپهسالار) و قربانخان قزوینی (معروف به شاهی) اشاره کرد.
امروزه، با پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی، نقش مؤذنان در گفتن اذان، بسیار کمرنگ شده است. رحیم مؤذنزاده اردبیلی، از مشهورترین مؤذنان تاریخ معاصر است که تسلطی ویژه بر فنون موسیقی و دستگاه بیات ترک داشت و اذان معروف او، در میان ایرانیان بسیار محبوب و متداول است.
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه اذان، سایت واژهیاب.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق، ذیل واژه اذان.
- ↑ «یادگار زریران»، متون پهلوی، ۱۳۷۱ش، ص۵۱ و ۲۰۴؛
معین، حاشیه بر برهان قاطع، ج1، ۱۳۳۰ش، ص229؛
مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ۱۳۸۳ش، ص۱۹۳. - ↑ ابوداوود سجستانی، سنن، ج1، ۱۴۰۱ق، ص348.
- ↑ بخاری، صحیح، ج1، ۱۴۰۱ق، ص150؛
مسلم بن حجاج، صحیح، ج1، ۱۴۰۱ق، ص258. - ↑ شنیکف، «معماری مسجد ابن طولون»، ۱۳۷۷ش، ص۵۲؛
مسجد جامع اصفهان، ۱۳۵۸ش، ص۴۲. - ↑ نظامالملک، سیاستنامه، ۱۳۶۹ش، ص۶۵–۶۹؛
امین، ظهر الاسلام، ج1، ۱۳۸۸ق، ص32-33؛
جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج1، بیتا، ص325. - ↑ بلوکباشی، «زایمان»، ۱۳۴۴ش، ص۶۵؛
شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص195؛
پولاک، سفرنامه (ایران و ایرانیان)، ۱۳۶۱ش، ص154. - ↑ کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۴۶–۴۷؛
ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص301. - ↑ ابنسعد، الطبقات الکبری، ج11، بیتا، ص122-123؛
احمد بن حنبل، مسند، ج6، ۱۳۱۳ق، ص9 و 361 و 392. - ↑ شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ج2، ۱۳۷۱ش، ص254.
- ↑ طباطباییفر، روستای قاطول در گذر زمان (مونوگرافی)، ۱۳۸۱ش، ص۲۴ و ۱۱۷ و ۲۴۱؛
وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص۳۹ و ۴۵؛
شاهحسینی، خوار و میراث کهن آن، ۱۳۸۵ش، ص۲۰۶؛
پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۱۷۳–۱۷۴. - ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص۴۵–۴۷ و ۷۷.
- ↑ بندهش، ۱۳۸۰ش، ص103.
- ↑ آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، ۱۳۸۰ش، ص۴۰.
- ↑ جاحظ، الحیوان، ۱۴۱۶ق، ص۲۹۳–۲۹۴؛ مقدسی، کشف الاسرار عن حکم الطیور و الازهار، ۱۴۱۵ق، ص۶۳.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص۴۸.
- ↑ ستایشگر، واژهنامهٔ موسیقی ایران زمین، ۱۳۷۴ش، ص۶۸.
- ↑ ستایشگر، واژهنامهٔ موسیقی ایران زمین، ۱۳۷۴ش، ص۶9.
- ↑ سیف فرغانی، دیوان اشعار، قصاید و قطعات، شماره 10، بیت 11، سایت گنجور.
- ↑ مولانا، دیوان شمس، غزلیات، غزل شماره 482، بیت 11، سایت گنجور.
- ↑ شاملو، کتاب کوچه، ج4، ۱۳۶۱ش، ص198-199؛
دهخدا، امثال و حکم، ج1، ۱۳۵۲ش، ص459. - ↑ کیانی هفتلنگ، ضربالمثلهای بختیاری، ۱۳۷۸ش، ص۹۶.
- ↑ محقق حلی، شرائع الاسلام، ج1، ۱۳۸۹ق، ص75.
- ↑ محقق حلی، شرائع الاسلام، ج1، ۱۳۸۹ق، ص75؛ شیخالاسلام، راهنمای مذهب شافعی، ج1، ۱۳۷۷ش، ص64.
- ↑ ظاهری، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ۱۳۴۸ش، ص۱۷.
- ↑ مشحون، موسیقی مذهبی و نقش آن در حفظ و اشاعهٔ موسیقی ملی ایران، ۱۳۵۰ش، ص۲۳.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیری ایران، تهران، سمت، ۱۳۸۰ش.
- ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، بیتا.
- ابنمنظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق.
- ابوداوود سجستانی، سلیمان، سنن، استانبول، بینا، ۱۴۰۱ق.
- احمد بن حنبل، مسند، قاهره، دارالحدیث، ۱۳۱۳ق.
- امین، احمد، ظهر الاسلام، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۳۸۸ق.
- بخاری، محمد، صحیح، استانبول، بینا، ۱۴۰۱ق.
- بلوکباشی، علی، «زایمان»، تهران، پیام نوین، شماره ۸، ۱۳۴۴ش.
- بندهش، ترجمهٔ مهرداد بهار، تهران، توس، ۱۳۸۰ش.
- پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۵۵ش.
- پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه (ایران و ایرانیان)، ترجمهٔ کیکاووس جهانداری، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۱ش.
- جاحظ، عمرو، الحیوان، بهتحقیق عبدالسلام محمد هارون، بیروت، بینا، ۱۴۱۶ق.
- جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعة، قاهره، الطبعة التجاریه، بیتا.
- دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ش.
- ستایشگر، مهدی، واژهنامهٔ موسیقی ایران زمین، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۴ش.
- سیف فرغانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ش.
- شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، ۱۳۶۱ش.
- شاهحسینی، علیرضا، خوار و میراث کهن آن، سمنان، بوستان اندیشه، ۱۳۸۵ش.
- شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، مؤلف، ۱۳۷۱ش.
- شنیکف، وادیم، «معماری مسجد ابن طولون»، تهران، مسجد، س ۷، شماره ۴، ۱۳۷۷ش.
- شیخالاسلام، محمد، راهنمای مذهب شافعی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
- طباطباییفر، رضا، روستای قاطول در گذر زمان (مونوگرافی)، تهران، نقش بیان، ۱۳۸۱ش.
- ظاهری، علی، زندگی مسلمانان در قرون وسطا، ترجمهٔ مرتضی راوندی، تهران، سپهر، ۱۳۴۸ش.
- کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ثالث، ۱۳۷۸ش.
- کیانی هفتلنگ، کیانوش، ضربالمثلهای بختیاری، تهران، کیانوش کیانی هفت لنگ، ۱۳۷۸ش.
- ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمهٔ مهدی روشنضمیر، تبریز، شفیعی، ۱۳۵۵ش.
- محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، نجف، بینا، ۱۳۸۹ق.
- مسجد جامع اصفهان، تهران، بنیاد فرهنگ و هنر ایران، ۱۳۵۸ش.
- مسلم بن حجاج، صحیح، بهتحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، استانبول، بینا، ۱۴۰۱ق.
- مشحون، حسن، موسیقی مذهبی و نقش آن در حفظ و اشاعهٔ موسیقی ملی ایران، تهران، بینا، ۱۳۵۰ش.
- معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع، تهران، زوار، ۱۳۳۰ش.
- مکنزی، دیویدنیل، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمهٔ مهشید میرفخرایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
- مقدسی، عبدالعزیز، کشف الاسرار عن حکم الطیور و الازهار، بهتحقیق حسن عاصی، بیروت، دار المواسم، ۱۴۱۵ق.
- مولانا، دیوان شمس، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ش.
- نظامالملک، حسن، سیاستنامه، بهتحقیق عباس اقبال آشتیانی، تهران، اساطیر، ۱۳۶۹ش.
- وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۶ش.
- «یادگار زریران»، متون پهلوی، بهتحقیق جاماسب جی آسانا، ترجمهٔ سعید عریان، تهران، ۱۳۷۱ش.