پیشنویس:برقع: تفاوت میان نسخهها
حذف ردهها |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:برقع.jpg|جایگزین=بانوی هرمزگانی با برقع|بندانگشتی|بانوی هرمزگانی با برقع]] | |||
{{درشت|'''برقع'''}}؛ نوعی پوشش برای چهره بانوان | |||
بُرقَع یا چهرهبند، یکی از عناصر پوشش بانوان در | بُرقَع یا چهرهبند، یکی از عناصر پوشش بانوان در ایران، افغانستان، کشورهای عربی و آفریقایی بوده است. | ||
==واژهشناسی== | |||
برقع، واژهای عربی و بهمعنای نقاب و روبند است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق؛ | ==واژهشناسی برقع== | ||
صفیپوری، منتهی الارب، ۱۳۷۷ش؛ | برقع، واژهای [[زبان عربی|عربی]] و بهمعنای نقاب و روبند است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق؛{{سخ}} | ||
نفیسی، فرهنگ، ۱۳۱۸ش، ذیل واژه برقع؛ | صفیپوری، منتهی الارب، ۱۳۷۷ش؛{{سخ}} | ||
حدود العالم، ۱۳۴۰ش، ص۱۶۱؛ ناصرخسرو، دیوان، ۱۳۶۷ش، ص۲۵۸.</ref> | نفیسی، فرهنگ، ۱۳۱۸ش، ذیل واژه برقع؛{{سخ}} | ||
==پیشینه برقع== | حدود العالم، ۱۳۴۰ش، ص۱۶۱؛ ناصرخسرو، دیوان، ۱۳۶۷ش، ص۲۵۸.</ref> امروزه برقع، گونهای از پوشش است که زنان در برخی از نقاط دنیا، برای پوشاندن چهره از نامحرمان استفاده میکنند. در [[ایران]] رسم برقع زدثن بر چهره، رو به زوال است و در کشورهای عربی نیز به یک پوشش تزئینی تبدیل شده است. | ||
در منابع تاریخی پیش از [[اسلام]] به برقع، انواع و کارکردهای آن اشاره شده است. همچنین سنگنوشتهها و آثار برجایمانده از دوران باستان، پوشیده بودن برخی از زنان آسوری، در قرن | |||
==پیشینه برقع== | |||
[[پرونده:برقع۱.jpg|جایگزین=زنان در عصر قاجار با چادر و روبنده|بندانگشتی|زنان در عصر قاجار با چادر و روبنده]] | |||
در منابع تاریخی پیش از [[اسلام]] به برقع، انواع و کارکردهای آن اشاره شده است. همچنین سنگنوشتهها و آثار برجایمانده از دوران باستان، پوشیده بودن برخی از زنان آسوری، در قرن ۱۳ قبل از میلاد را نشان میدهد.<ref>Keddie, Women in Middle Eastern History, 1991, P3.</ref> برخی از مورخان معتقدند که رسم پوشش چهره زنان از ایران و یونان به مصر راه یافته است.<ref>Chatty, "The Burqa Face Cover: An Aspect of Dress in Southeastern Arabia» , 1997, P128.</ref> مورخان، همچنین، از پوشش چهره (نقاب) ملکههای پارسی در دوره هخامنشیان سخن گفتهاند. در برخی از متون [[زرتشت|زردشتی]] نیز بر پوشش چهره زنان تأکید شده است. | |||
پژوهشگران معتقدند که [[حجاب]] چهره، نشان از شأن و منزلت زنان و حتی مردان بوده است. در سنگتراشیهای باقیمانده از منطقه پالمیرا در سوریه امروزی، در سده اول میلادی زنان را با پوشش کامل سر و بدن، نشان دادهاند. | |||
در اسناد، متون تاریخی و سفرنامههای برجایمانده از دوران پیش از حاکمیت [[صفویه|صفویان]] بر ایران نیز، به داشتن حجاب چهره توسط زنان در ایران، در میان برخی از طبقات اجتماعی، اشاره شده است.<ref>کلاویخو، سفرنامه، ۱۳۳۷ش، ص۱۶۱؛{{سخ}}{{سخ}} | |||
ابنبطوطه، رحلة،]بیتا[، ص۲۰۳؛{{سخ}} | |||
Mazaheri, La Vie quotidienne des Musulmans au moyen âge, 1951, P73-74;</ref> گزارشها نشان از آن دارند که زنان ایلی و عشایری و همچنین زنان روستایی، همچون زنان طبقات مرفه، حجاب و [[چادر]] نداشته و از برقع استفاده نمیکردند.<ref>Dozy, Dictionaire détaillé des noms des vêtements, 1845, P65.</ref> | |||
پس از رسمی شدن مذهب [[شیعه]] در ایران، در دوران صفویان، در پوشش زنان نیز تحولات چشمگیری رخ داد. زنان، معمولاً در این دوران از حجابی کامل استفاده کرده و بر چهرههای خود نیز نقاب میزدند.<ref>Keddie, Women in Middle Eastern History, 1991, P12;{{سخ}} | |||
شاردن، سفرنامه، ج4، ۱۳۳۶ش، ص217-218.</ref> | |||
استفاده از برقع، نقاب و روبند تا اواخر دوره قاجاریان، میان زنان ایرانی مرسوم بود. پس از آن، با ورود و گسترش فرهنگ غربیان، پوشش زنان در ایران متحجرانه خوانده شد و بهتدریج حجاب، کمرنگ شد. | |||
==برقع در ادبیات فارسی== | ==برقع در ادبیات فارسی== | ||
در برخی از آثار ادبی (مانند مضامین داستانی و افسانهای) ایرانیان به نقاب و پوشش چهره زنان، اشاره شده است. برای مثال، در داستان ویس و رامین، ویس در پشت یک پرده، در حالیکه نقابی نیز بر چهره دارد، با رامین به گفتوگو نشسته است.<ref>فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ۱۳۴۹ش، ص۹۵.</ref> | در برخی از آثار ادبی (مانند مضامین داستانی و افسانهای) ایرانیان به نقاب و پوشش چهره زنان، اشاره شده است. برای مثال، در داستان ویس و رامین، ویس در پشت یک پرده، در حالیکه نقابی نیز بر چهره دارد، با رامین به گفتوگو نشسته است.<ref>فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ۱۳۴۹ش، ص۹۵.</ref> در منظومه خسرو و شیرین نیز، نظامی از نقاب بر چهره داشتن شیرین، بارها سخن گفته است.<ref>نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ۱۳۷۸ش، ص۴۲۳.</ref> در اشعار پارسیزبانان نیز به واژه برقع، در معانی و جایگاههای متفاوتی اشاره شده است. برای مثال، [[سعدی]] در بیتی میگوید:<ref>[https://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghasides/sh46/ سعدی، مواعظ، قصاید، قصیده شماره 46، مطلع دوم، بیت 1، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}} | ||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|ترا که گفت که برقع برافکن ای فتان|که ماه روی تو ما را بسوخت چون کتان}} | {{ب|ترا که گفت که برقع برافکن ای فتان|که ماه روی تو ما را بسوخت چون کتان}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
همچنین، حافظ نیز از واژه برقع، بارها در اشعار خود بهره گرفته است، مانند:<ref>[https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh95 حافظ، غزلیات، غزل شماره 95، بیت 4، سایت گنجور.]</ref> | همچنین، [[حافظ]] نیز از واژه برقع، بارها در اشعار خود بهره گرفته است، مانند:<ref>[https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh95 حافظ، غزلیات، غزل شماره 95، بیت 4، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}} | ||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی|صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت}} | {{ب|تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی|صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
==انواع برقع و پراکندگی آن در ایران== | ==انواع برقع و پراکندگی آن در ایران و کشورهای اسلامی== | ||
استفاده از برقع، بیشتر در میان زنان بلوچ، عرب و زنان منطقه [[خلیج فارس]] ([[قشم]]، میناب، | [[پرونده:برقع۲.jpg|جایگزین=بانوی بوشهری با برقع|بندانگشتی|بانوی بوشهری با برقع]] | ||
استفاده از برقع، بیشتر در میان زنان بلوچ، عرب و زنان منطقه [[خلیج فارس]] ([[قشم]]، میناب، بندرعباس و بندر لنگه) و نیز مناطقی از خراسان مرسوم بود. در نواحی ساحلی خلیج فارس، برقع را بهصورت «بُرکه» تلفظ میکنند. در برخی نقاط دیگر، مانند هرمزگان، بوشهر، لارستان و [[کنگان]] نیز آن را «بتوله» مینامند.<ref>انجمروز، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، ۱۳۷۱ش، ص۳۳–۳۴.</ref> | |||
بتوله همچون برقع، واژهای عربی است که از مصدر «بَتَل» و بهمعنی زن زاهد و پارسا گرفته شده است.<ref>بستانی، محیط المحیط، ۱۹۹۴م، ص۲۷.</ref> بتوله، خود انواع مختلفی دارد، مانند بتوله «مقای» و بتوله «قَطری». این ابزار پوشش چهره، گاه همچون نقاب، تنها بخش اندکی از چهره، مانند ابروان و تیغه بینی، را میپوشاند.<ref>انجمروز، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، ۱۳۷۱ش، ص۳۳.</ref> | |||
نوع دیگر آن نیز تمام پیشانی، بینی، لبها و چانه را پوشش داده و تنها در بخش دو چشم، سوراخهایی را ایجاد میکنند. امروزه، برقعهای کوچکتری در منطقه [[خلیج فارس]]، توسط زنان، استفاده میشود که بازمانده و تغییرشکل یافتهٔ همان برقعها (بتولهها) ی قدیم است. زنان در این مناطق، از برقعهایی با رنگهای سیاه، قرمز، نارنجی و طلایی استفاده میکنند. در میان زنان بلوچی نیز، استفاده از برقعهای مستطیلشکل، قرمزرنگ و [[سوزندوزی]] شده رایج است. | |||
[[پرونده:برقع۳.jpg|جایگزین=زنان افغانستانی با برقع |بندانگشتی|زنان افغانستانی با برقع]] | |||
در افغانستان و برخی نواحی ماوراءالنهر، زنان پوششی کامل (از سر تا پا) دارند که به «بُرقُع» یا «بُقرا» معروف است.<ref>Dozy, Dictionaire détaillé des noms des vêtements, 1845, P68.</ref> این پوشش، همچون [[چادر]] ایرانی، حجابی کامل است که صورت را نیز پوشانده و تنها در جلو چشمان فرد، شکافی مشبک وجود دارد. در میان زنان پشتو زبان در افغانستان نیز، این حجاب به «چادری» معروف است. این نوع از برقع، هنوز در میان بسیاری از خانوادههای افغانستانی مرسوم است. | |||
[[پرونده:برقع۴.jpg|جایگزین=زن عربستانی با برقع |بندانگشتی|زن عربستانی با برقع]] | |||
زنان، در کشورهای عربی مانند امارات، بحرین، عربستان، عمان، قطر، کویت و [[فلسطین]]، و نیز برخی از کشورهای آفریقایی همچون سودان، الجزایر و مغرب، هنوز از برقع برای پوشش صورت استفاده میکنند.<ref>انجمروز، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، ۱۳۷۱ش، ص77 و 101.</ref> برقع در این مناطق، نوع و جنس متفاوتی دارد. برای مثال، در امارات، زنان از برقعهایی لطیف، کوچک و نواردوزی شده استفاده میکنند. برقعهایی تزئینشده با سنگهای قیمتی و سکههای [[طلا]] نیز در این مناطق مرسوم است. در کشورهای عربی، تغییر کاربری برقع از ابزاری نمادین برای پوشش به ابزاری برای خودنمایی و مُد تبدیل شده است.<ref>انجمروز، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، ۱۳۷۱ش، ص78.</ref> | |||
در عربستان نیز، زنان از برقعهایی مزین به سکههای طلا و نقره، مرواریدهای سفید، تکمه و گلدوزی و سایر انواع تزئینات استفاده میکنند. در جنوب فلسطین، به برقع «عِصابه» یا «عَصبه» میگویند که به سربند زنان متصل میشود.<ref>شهشهانی، «برقع»، ج۳، ۱۳۷۶ش، ص۱۴7.</ref> | |||
==نحوه ساخت و کاربرد برقع== | |||
[[پرونده:برقع۵.jpg|جایگزین=بانوان بندری در حال سوزندوزی برقع|بندانگشتی|بانوان بندری در حال سوزندوزی برقع]] | |||
در مناطق جنوبی [[ایران]]، برقع را از پارچه خشک و آهارداری بهنام «شیله»، که با موادی رنگی، رنگ شده است، درست میکنند. پارچههای کتان [[سوزندوزی]] شده و رنگارنگ نیز برای دوخت برقع استفاده میشوند. برای قسمت وسط برقع، روی بینی، از شاخههای درخت [[خرما]] استفاده میشده که این قسمت، در میان مردم هرمزگان به «مهر» معروف است. بند برقع نیز معمولاً از جنس خود پارچه، چرم، زنجیرهای طلا یا نقره است. | |||
در کشور امارات، از کتان سیاه درخشانشده با نیل، برای درست کردن برقع استفاده میکنند. برقعهای زنان اماراتی، معمولاً با پارچههای کتان یا نخی رنگی نیز حاشیهدوزی میشوند. در قسمت بینی، از فلزی سبک یا چوب استفاده شده و در قسمت چشم، شکافهایی را برای دیدن تعبیه میکردند.<ref>شهشهانی، «برقع»، ج۳، ۱۳۷۶ش، ص۱۴۶.</ref> در بسیاری از مناطق حاشیه [[خلیج فارس]]، استفاده از برقع، نهتنها بهمنظور [[حجاب]] چهره، بلکه برای محافظت پوست در برابر آفتاب استفاده میشود. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | |||
* ابنمنظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، | ==منابع== | ||
* ابنبطوطه، رحلة، بیروت، دارصادر، ]بیتا[. | {{آغاز منابع}} | ||
* انجمروز، عباس، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۷۱ش. | *ابنمنظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق. | ||
* بستانی، بطرس، محیط المحیط، بیروت، مکتبه لبنان، ۱۹۹۴م. | *ابنبطوطه، رحلة، بیروت، دارصادر، ]بیتا[. | ||
* حافظ، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: | *انجمروز، عباس، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۷۱ش. | ||
* حدود العالم، بهتحقیق منوچهر ستوده، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۰ش. | *بستانی، بطرس، محیط المحیط، بیروت، مکتبه لبنان، ۱۹۹۴م. | ||
* سعدی، مواعظ، قصاید، سایت گنجور، تاریخ بازدید: | *حافظ، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ش. | ||
* شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، کتابخانه سنایی، ۱۳۳۶ش. | *حدود العالم، بهتحقیق منوچهر ستوده، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۰ش. | ||
* شهشهانی، سهیلا، «برقع»، دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۶ش. | *سعدی، مواعظ، قصاید، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ش. | ||
* صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش. | *شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، کتابخانه سنایی، ۱۳۳۶ش. | ||
* کلاویخو، ر، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷ش. | *شهشهانی، سهیلا، «برقع»، دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۶ش. | ||
* فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، بهتحقیق م. تودوا و ا. گواخاریا، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹ش. | *صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش. | ||
* ناصرخسرو، دیوان، بهتحقیق | *کلاویخو، ر، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷ش. | ||
* نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، ]بینا[، ۱۳۱۸ش. | *فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، بهتحقیق م. تودوا و ا. گواخاریا، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹ش. | ||
* نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، بهتحقیق سعید حمیدیان، تهران، جرس، ۱۳۷۸ش. | *ناصرخسرو، دیوان، بهتحقیق مجتبی مینوی، تهران، مشکور، ۱۳۶۷ش. | ||
* Chatty, D., «The Burqa Face Cover: An Aspect of Dress in Southeastern | *نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، ]بینا[، ۱۳۱۸ش. | ||
* Dozy, R., Dictionaire détaillé des noms des vêtements, Amsterdam, 1845. | *نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، بهتحقیق سعید حمیدیان، تهران، جرس، ۱۳۷۸ش. | ||
* Keddie, N. R., introd. Women in Middle Eastern History, London, 1991. | *Chatty, D., «The Burqa Face Cover: An Aspect of Dress in Southeastern Arabia", Languages of Dress in the Middle East, ed. N. Lindisfarne-Tapper and B. Ingham, London, 1997. | ||
* Mazaheri, A., La Vie quotidienne des Musulmans au moyen âge, Florance, 1951. | *Dozy, R., Dictionaire détaillé des noms des vêtements, Amsterdam, 1845. | ||
*Keddie, N. R., introd. Women in Middle Eastern History, London, 1991. | |||
*Mazaheri, A., La Vie quotidienne des Musulmans au moyen âge, Florance, 1951. | |||
{{پایان منابع}} | |||
{{پوشاک-افقی}} | |||
{{افغانستان-افقی}} | |||
[[رده:آداب و رسوم محلی در افغانستان]] | |||
[[رده:پوشش سنتی]] | |||
[[رده:زنان در افغانستان]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۳

برقع؛ نوعی پوشش برای چهره بانوان
بُرقَع یا چهرهبند، یکی از عناصر پوشش بانوان در ایران، افغانستان، کشورهای عربی و آفریقایی بوده است.
واژهشناسی برقع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]برقع، واژهای عربی و بهمعنای نقاب و روبند است.[۱] امروزه برقع، گونهای از پوشش است که زنان در برخی از نقاط دنیا، برای پوشاندن چهره از نامحرمان استفاده میکنند. در ایران رسم برقع زدثن بر چهره، رو به زوال است و در کشورهای عربی نیز به یک پوشش تزئینی تبدیل شده است.
پیشینه برقع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در منابع تاریخی پیش از اسلام به برقع، انواع و کارکردهای آن اشاره شده است. همچنین سنگنوشتهها و آثار برجایمانده از دوران باستان، پوشیده بودن برخی از زنان آسوری، در قرن ۱۳ قبل از میلاد را نشان میدهد.[۲] برخی از مورخان معتقدند که رسم پوشش چهره زنان از ایران و یونان به مصر راه یافته است.[۳] مورخان، همچنین، از پوشش چهره (نقاب) ملکههای پارسی در دوره هخامنشیان سخن گفتهاند. در برخی از متون زردشتی نیز بر پوشش چهره زنان تأکید شده است.
پژوهشگران معتقدند که حجاب چهره، نشان از شأن و منزلت زنان و حتی مردان بوده است. در سنگتراشیهای باقیمانده از منطقه پالمیرا در سوریه امروزی، در سده اول میلادی زنان را با پوشش کامل سر و بدن، نشان دادهاند.
در اسناد، متون تاریخی و سفرنامههای برجایمانده از دوران پیش از حاکمیت صفویان بر ایران نیز، به داشتن حجاب چهره توسط زنان در ایران، در میان برخی از طبقات اجتماعی، اشاره شده است.[۴] گزارشها نشان از آن دارند که زنان ایلی و عشایری و همچنین زنان روستایی، همچون زنان طبقات مرفه، حجاب و چادر نداشته و از برقع استفاده نمیکردند.[۵]
پس از رسمی شدن مذهب شیعه در ایران، در دوران صفویان، در پوشش زنان نیز تحولات چشمگیری رخ داد. زنان، معمولاً در این دوران از حجابی کامل استفاده کرده و بر چهرههای خود نیز نقاب میزدند.[۶]
استفاده از برقع، نقاب و روبند تا اواخر دوره قاجاریان، میان زنان ایرانی مرسوم بود. پس از آن، با ورود و گسترش فرهنگ غربیان، پوشش زنان در ایران متحجرانه خوانده شد و بهتدریج حجاب، کمرنگ شد.
برقع در ادبیات فارسی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در برخی از آثار ادبی (مانند مضامین داستانی و افسانهای) ایرانیان به نقاب و پوشش چهره زنان، اشاره شده است. برای مثال، در داستان ویس و رامین، ویس در پشت یک پرده، در حالیکه نقابی نیز بر چهره دارد، با رامین به گفتوگو نشسته است.[۷] در منظومه خسرو و شیرین نیز، نظامی از نقاب بر چهره داشتن شیرین، بارها سخن گفته است.[۸] در اشعار پارسیزبانان نیز به واژه برقع، در معانی و جایگاههای متفاوتی اشاره شده است. برای مثال، سعدی در بیتی میگوید:[۹]
الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
همچنین، حافظ نیز از واژه برقع، بارها در اشعار خود بهره گرفته است، مانند:[۱۰]
الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
انواع برقع و پراکندگی آن در ایران و کشورهای اسلامی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
استفاده از برقع، بیشتر در میان زنان بلوچ، عرب و زنان منطقه خلیج فارس (قشم، میناب، بندرعباس و بندر لنگه) و نیز مناطقی از خراسان مرسوم بود. در نواحی ساحلی خلیج فارس، برقع را بهصورت «بُرکه» تلفظ میکنند. در برخی نقاط دیگر، مانند هرمزگان، بوشهر، لارستان و کنگان نیز آن را «بتوله» مینامند.[۱۱]
بتوله همچون برقع، واژهای عربی است که از مصدر «بَتَل» و بهمعنی زن زاهد و پارسا گرفته شده است.[۱۲] بتوله، خود انواع مختلفی دارد، مانند بتوله «مقای» و بتوله «قَطری». این ابزار پوشش چهره، گاه همچون نقاب، تنها بخش اندکی از چهره، مانند ابروان و تیغه بینی، را میپوشاند.[۱۳]
نوع دیگر آن نیز تمام پیشانی، بینی، لبها و چانه را پوشش داده و تنها در بخش دو چشم، سوراخهایی را ایجاد میکنند. امروزه، برقعهای کوچکتری در منطقه خلیج فارس، توسط زنان، استفاده میشود که بازمانده و تغییرشکل یافتهٔ همان برقعها (بتولهها) ی قدیم است. زنان در این مناطق، از برقعهایی با رنگهای سیاه، قرمز، نارنجی و طلایی استفاده میکنند. در میان زنان بلوچی نیز، استفاده از برقعهای مستطیلشکل، قرمزرنگ و سوزندوزی شده رایج است.

در افغانستان و برخی نواحی ماوراءالنهر، زنان پوششی کامل (از سر تا پا) دارند که به «بُرقُع» یا «بُقرا» معروف است.[۱۴] این پوشش، همچون چادر ایرانی، حجابی کامل است که صورت را نیز پوشانده و تنها در جلو چشمان فرد، شکافی مشبک وجود دارد. در میان زنان پشتو زبان در افغانستان نیز، این حجاب به «چادری» معروف است. این نوع از برقع، هنوز در میان بسیاری از خانوادههای افغانستانی مرسوم است.

زنان، در کشورهای عربی مانند امارات، بحرین، عربستان، عمان، قطر، کویت و فلسطین، و نیز برخی از کشورهای آفریقایی همچون سودان، الجزایر و مغرب، هنوز از برقع برای پوشش صورت استفاده میکنند.[۱۵] برقع در این مناطق، نوع و جنس متفاوتی دارد. برای مثال، در امارات، زنان از برقعهایی لطیف، کوچک و نواردوزی شده استفاده میکنند. برقعهایی تزئینشده با سنگهای قیمتی و سکههای طلا نیز در این مناطق مرسوم است. در کشورهای عربی، تغییر کاربری برقع از ابزاری نمادین برای پوشش به ابزاری برای خودنمایی و مُد تبدیل شده است.[۱۶]
در عربستان نیز، زنان از برقعهایی مزین به سکههای طلا و نقره، مرواریدهای سفید، تکمه و گلدوزی و سایر انواع تزئینات استفاده میکنند. در جنوب فلسطین، به برقع «عِصابه» یا «عَصبه» میگویند که به سربند زنان متصل میشود.[۱۷]
نحوه ساخت و کاربرد برقع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در مناطق جنوبی ایران، برقع را از پارچه خشک و آهارداری بهنام «شیله»، که با موادی رنگی، رنگ شده است، درست میکنند. پارچههای کتان سوزندوزی شده و رنگارنگ نیز برای دوخت برقع استفاده میشوند. برای قسمت وسط برقع، روی بینی، از شاخههای درخت خرما استفاده میشده که این قسمت، در میان مردم هرمزگان به «مهر» معروف است. بند برقع نیز معمولاً از جنس خود پارچه، چرم، زنجیرهای طلا یا نقره است.
در کشور امارات، از کتان سیاه درخشانشده با نیل، برای درست کردن برقع استفاده میکنند. برقعهای زنان اماراتی، معمولاً با پارچههای کتان یا نخی رنگی نیز حاشیهدوزی میشوند. در قسمت بینی، از فلزی سبک یا چوب استفاده شده و در قسمت چشم، شکافهایی را برای دیدن تعبیه میکردند.[۱۸] در بسیاری از مناطق حاشیه خلیج فارس، استفاده از برقع، نهتنها بهمنظور حجاب چهره، بلکه برای محافظت پوست در برابر آفتاب استفاده میشود.
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق؛
صفیپوری، منتهی الارب، ۱۳۷۷ش؛
نفیسی، فرهنگ، ۱۳۱۸ش، ذیل واژه برقع؛
حدود العالم، ۱۳۴۰ش، ص۱۶۱؛ ناصرخسرو، دیوان، ۱۳۶۷ش، ص۲۵۸. - ↑ Keddie, Women in Middle Eastern History, 1991, P3.
- ↑ Chatty, "The Burqa Face Cover: An Aspect of Dress in Southeastern Arabia» , 1997, P128.
- ↑ کلاویخو، سفرنامه، ۱۳۳۷ش، ص۱۶۱؛
ابنبطوطه، رحلة،]بیتا[، ص۲۰۳؛
Mazaheri, La Vie quotidienne des Musulmans au moyen âge, 1951, P73-74; - ↑ Dozy, Dictionaire détaillé des noms des vêtements, 1845, P65.
- ↑ Keddie, Women in Middle Eastern History, 1991, P12;
شاردن، سفرنامه، ج4، ۱۳۳۶ش، ص217-218. - ↑ فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ۱۳۴۹ش، ص۹۵.
- ↑ نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، ۱۳۷۸ش، ص۴۲۳.
- ↑ سعدی، مواعظ، قصاید، قصیده شماره 46، مطلع دوم، بیت 1، سایت گنجور.
- ↑ حافظ، غزلیات، غزل شماره 95، بیت 4، سایت گنجور.
- ↑ انجمروز، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، ۱۳۷۱ش، ص۳۳–۳۴.
- ↑ بستانی، محیط المحیط، ۱۹۹۴م، ص۲۷.
- ↑ انجمروز، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، ۱۳۷۱ش، ص۳۳.
- ↑ Dozy, Dictionaire détaillé des noms des vêtements, 1845, P68.
- ↑ انجمروز، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، ۱۳۷۱ش، ص77 و 101.
- ↑ انجمروز، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، ۱۳۷۱ش، ص78.
- ↑ شهشهانی، «برقع»، ج۳، ۱۳۷۶ش، ص۱۴7.
- ↑ شهشهانی، «برقع»، ج۳، ۱۳۷۶ش، ص۱۴۶.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ابنمنظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق.
- ابنبطوطه، رحلة، بیروت، دارصادر، ]بیتا[.
- انجمروز، عباس، سیر تاریخی برقع از باستان تا به امروز، تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۷۱ش.
- بستانی، بطرس، محیط المحیط، بیروت، مکتبه لبنان، ۱۹۹۴م.
- حافظ، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ش.
- حدود العالم، بهتحقیق منوچهر ستوده، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۰ش.
- سعدی، مواعظ، قصاید، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ش.
- شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، کتابخانه سنایی، ۱۳۳۶ش.
- شهشهانی، سهیلا، «برقع»، دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۶ش.
- صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
- کلاویخو، ر، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷ش.
- فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، بهتحقیق م. تودوا و ا. گواخاریا، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۹ش.
- ناصرخسرو، دیوان، بهتحقیق مجتبی مینوی، تهران، مشکور، ۱۳۶۷ش.
- نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، ]بینا[، ۱۳۱۸ش.
- نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، بهتحقیق سعید حمیدیان، تهران، جرس، ۱۳۷۸ش.
- Chatty, D., «The Burqa Face Cover: An Aspect of Dress in Southeastern Arabia", Languages of Dress in the Middle East, ed. N. Lindisfarne-Tapper and B. Ingham, London, 1997.
- Dozy, R., Dictionaire détaillé des noms des vêtements, Amsterdam, 1845.
- Keddie, N. R., introd. Women in Middle Eastern History, London, 1991.
- Mazaheri, A., La Vie quotidienne des Musulmans au moyen âge, Florance, 1951.