پیشنویس:افطاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده: | [[پرونده:افطاری۱۱.jpg|جایگزین=خانواده ایرانی سر سفره افطاری|بندانگشتی|تصویری از یک خانواده ایرانی سر سفره افطاری]] | ||
{{درشت|'''افطاری'''}}؛ آئین گشودن روزه با خوردن و نوشیدن. | |||
افطاری در فرهنگ عام ایرانی در سه معنای زمان گشودن [[روزه]]، خوراک آماده شده برای باز کردن روزه و مهمانی ویژه برای روزهداران به کار میرود. افطاری یک آیین کهن دینی و فرهنگی در ماه رمضان است که به خوراک یا مهمانی ویژه روزهداران گفته میشود. این سنت که بر ثواب «افطاری دادن» تأکید دارد، با آداب و رسوم، زمانبندیها و خوراکیهای متنوع در سراسر ایران برگزار میشود. | |||
==مفهومشناسی افطاری== | |||
«افطار»، واژهای [[زبان عربی|عربی]] و برگرفته از ریشه «فَطَر» بهمعنی گشودن و شکستن است.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق، ذیل واژه افطار.</ref> دو واژهٔ افطار و افطاری، در ادبیات عامهٔ ایرانیان در سه معنا بهکار میرود: ۱. زمان گشودن [[روزه]]؛ ۲. خوراک آماده شده برای باز کردن روزه؛ ۳. مهمانی ویژه برای روزهداران.<ref>آنندراج، محمد پادشاه، ۱۳۶۳ش؛{{سخ}} | |||
غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، ۱۳۷۵ش؛{{سخ}} | |||
صفیپوری، منتهی الارب،]بیتا[؛{{سخ}} | |||
داعیالاسلام، فرهنگ نظام، ۱۳۶۲ش، ذیل واژه افطار و افطاری.</ref> | |||
==افطاری در آموزههای دینی== | ==افطاری در آموزههای دینی== | ||
پیامبر خدا به افطار با | [[حضرت محمد|پیامبر خدا]] به افطار با [[خرما]]، [[حلوا]] و [[آب]]، سفارش فراوانی کرده است.<ref>[https://lib.eshia.ir/11026/4/152 کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ۱۳۷۷ق، ص152-153؛]{{سخ}} | ||
[https://lib.eshia.ir/11025/10/156 حرعاملی، وسائل الشیعة، ج10، ۱۴۱۱ق، ص156.]</ref> | [https://lib.eshia.ir/11025/10/156 حرعاملی، وسائل الشیعة، ج10، ۱۴۱۱ق، ص156.]</ref> افطاری دادن به روزهداران نیز در آموزههای [[اسلام]]، بسیار سفارش شده و پاداش آن، برابرِ ثواب روزهدار دانسته شده است.<ref>کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ۱۳۷۷ق، ص68.</ref> | ||
==آیین افطاری== | |||
[[ | ==آیین افطاری== | ||
از سنتهای دیرینهٔ [[مسلمان|مسلمانان]]، رسم افطاری دادن است که در [[ایران]] نیز پیشینهای طولانی دارد. در روزگار آل بویه، ضیافتهایی در تمامی شبهای [[رمضان|ماه رمضان]] وجود داشته که گاهی بیش از ۱۰۰۰ نفر در آن حاضر بودهاند.<ref>ثعالبی، یتیمة الدهر، ج3، ۱۴۰۳ق، ص230؛{{سخ}} | |||
ابوحیان توحیدی، اخلاق الوزیرین (مثالب الوزیرین)، ۱۹۶۱م، | ابوحیان توحیدی، اخلاق الوزیرین (مثالب الوزیرین)، ۱۹۶۱م، ص۳۶۲–۳۶۵.</ref> این رسم در دوران [[صفویه|صفویان]] نیز بسیار رواج داشت.<ref>افوشتهای، نقاوة الآثار، ۱۳۷۳ش، ص۵۶۵–۵۶۶.</ref> در دوره [[قاجاریه|قاجاریان]]، درباریان، وزیران، امیران و اشراف در پیشگاه شاه به افطاری مشغول میشدند.<ref>افضلالملک، افضل التواریخ، ۱۳۶۱ش، ص۳۹۲.</ref> | ||
در نقاط مختلف ایران، آداب و رسوم گوناگونی در ضیافت افطاری وجود دارد؛ در جزیره | بسیاری از اعیان و اشراف نیز، به افطاری دادن در شبهای رمضان میپرداختند. مردمی که توان سفره انداختن برای ضیافت افطاری را نداشتند نیز به خیرات خرما در میان روزهداران در [[مسجد|مساجد]] و [[تکیه]]ها بسنده میکردند و با اثرپذیری از آموزههای اسلامی بر این باور بودند که نذرکننده و نذرگیرنده، هر دو به ثواب میرسند.<ref>مستوفی، شرح زندگانی من، ج1، ۱۳۴۱ش، ص330.</ref> | ||
رضایی، بیرجندنامه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۲؛ | |||
صالح طبری، بابل سرزمین طلای سبز، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۴.</ref> | در نقاط مختلف ایران، [[آداب]] و رسوم گوناگونی در ضیافت افطاری وجود دارد؛ در جزیره [[کیش]]، سینی پر از [[خوراک]] را به مسجد یا درب [[خانه]] همسایگان میفرستند.<ref>مختارپور، دو سال با بومیان جزیرهٔ کیش، ۱۳۸۷ش، ص۵۱۲.</ref> در [[شهر یزد|یزد]]، خوراکیهایی همچون [[شربت]]، خرما، [[زولبیا و بامیه|زولبیا]]، گوشفیل و [[نان]] و [[پنیر]] را به مسجد برده و بین دو نماز، میان روزهداران تقسیم میکنند.<ref>وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص۸۰.</ref> | ||
==زمان افطار== | |||
بر اساس آموزههای اسلامی، هنگامی که قرص خورشید در افق پنهان شود و | در [[مشهد]]، مهمانی افطاری در خانهها برپا میشود و مهمانان پس از شنیدن صدای [[نقاره]] از [[حرم]] [[امام رضا]]، ابتدا سوره قدر را زمزمه میکنند و سپس به افطاری مشغول میشوند. این افطاری در مشهد، معمولاً شامل، آب گرم یا [[چای]]، نان روغنی یا نان «قاق»، پنیر و [[مربا]] میشود. پختن [[آش]] [[نذری]] برای ضیافت افطاری میان مردم بیجار، بیرجند و بابل رایج است.<ref>هاشمنیا، فرهنگ مردم گروس، ۱۳۸۰ش، ص۶۴؛{{سخ}} | ||
ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۰.</ref> | رضایی، بیرجندنامه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۲؛{{سخ}} | ||
صالح طبری، بابل سرزمین طلای سبز، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۴.</ref> | |||
آش «قارما» نیز از جمله آشهای مردم ترکمنصحرا است که در مساجد بار گذاشته میشود و هنگام افطاری توزیع میگردد.<ref>معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ۱۳۸۳ش، ص۲۰۲۶.</ref> رسم «افطار آشدی» (روزهگشایی) در میان مردم اردبیل، بیشتر در شبهای احیا صورت میگیرد.<ref>رزاقی چالگر، اوروشلوق آیی (ماه رمضان)، ۱۳۷۹ش، ص۳.</ref> | |||
==زمان افطار== | |||
[[پرونده:افطاری.jpg|300px|thumb|left|سفره افطاری خانگی]] | |||
بر اساس آموزههای اسلامی، هنگامی که قرص خورشید در افق پنهان شود و سرخی طرف مشرق از بین برود، [[روزه]] به پایان میرسد و روزهدار میتواند افطار کند.<ref>[https://lib.eshia.ir/11025/10/156 <nowiki>رساله توضیح المسائل مراجع،]بیتا[، ج1، مسئله 735.</nowiki>]</ref> در گذشته، روشهای مختلفی برای تعیین دقیق زمان افطار و اعلام آن، وجود داشت.<ref>وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص77؛{{سخ}} | |||
ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۰.</ref> در [[تهران]]، توپ افطار در میدان توپخانه نواخته میشد،<ref>شهری، طهران قدیم، ج3، ۱۳۸۳ش، ص351.</ref> گاهی نیز برخی به نواختن طبل و شیپور مشغول میشدند.<ref>وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص78.</ref> | |||
در [[طالقان]]، پرش گنجشکها از شاخهای به شاخه دیگر را نشانه نزدیکی مغرب و هنگام افطار میدانستند. زمان افطار در خمین، از محو شدن خطوط سرخی در هوا تعیین میشد. در مشهد نیز حرکت سرخی افق از غرب به شرق را نشانه فرا رسیدن زمان افطار، میدانستند.<ref>وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص77.</ref> «نقاره آفتاب زرد» نیز در هنگام افطار در یزد نواخته میشد. در [[سروستان]]، محو شدن زردی هوا، پس از غروب آفتاب را زمان افطار میدانستند.<ref>همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۴۸ش، ص۴۱۶.</ref> | |||
«آغیز آچیلدی» نیز در میان ترکمنها، پس از تعیین زمان افطار توسط ملا، نوای افطاری بود که توسط [[کودک|کودکان]] در کوچهها سر داده میشد.<ref>معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ۱۳۸۳ش، ص2025-۲۰۲۶.</ref> در سنندج یک ساعت پیش از زمان افطار، نقاره و توپ میزدند.<ref>ایازی، آیینهٔ سنندج، ۱۳۶۰ش، ص۱۶۵.</ref> در سیرجان، زمان افطار پس از ظهور ۷ ستاره در آسمان مشخص میشد.<ref>ایراننژاد، «رمضان در فرهنگ مردم پسوجان کرمان»، ۱۳۸۷ش، ص۶۱.</ref> | |||
==خوراکهای مخصوص افطاری== | ==خوراکهای مخصوص افطاری== | ||
ایرانیان | ایرانیان معمولاً روزه را با آب ولرم یا نوشیدنیهای گرم، مانند چای، باز میکنند. پس از آن، خوراکیهای مخصوص هر منطقه خورده میشود. در تهران، افطاری شامل یک استکان آب گرم (کمی شیرین)، کمی پیشغذا مانند [[تخم مرغ|تخممرغ]] عسلی، حلوا، نان و پنیر، آش رشته یا آش جو، [[بورانی]] ماست و [[اسفناج]] بوده است. پس از آن نیز برخی بلافاصله و برخی دیگر با اندکی فاصله، غذای اصلی را میخوردند. غذای اصلی معمولاً شامل انواع [[کوفته]] و [[شامی]] بوده است.<ref>شهری، طهران قدیم، ج3، ۱۳۸۳ش، ص352-353.</ref> | ||
سفره افطار سنندجیها شامل زولبیا، بامیه و | در همدان، خوراکیهای محلی مانند انگشتپیچ، گرده زرده و نان خشک ریزه مرسوم بود.<ref>قراگوزلو، هگمتانه تا همدان، ۱۳۷۳ش، ص۴۰۵–۴۰۶.</ref> در یزد، معمولاً افراد به غسل قبل افطار باوری ویژه داشته و در هنگام افطاری نیز [[شلغم]] داغ بین آنها بسیار مرسوم بود. تقسیم شیر دوشیده تازه از دامها، بین مستمندان در خمین رایج بود.<ref>فرهادی، نامهٔ کمره، ج2، ۱۳۶۹ش، ص۱۰۱–۱۰۲.</ref> | ||
سفره افطار سنندجیها شامل زولبیا، بامیه و [[پشمک]]؛ در [[قشم]] شامل کاسهای شوربا، [[کشک]] ساییده، [[خرما]]، [[فرنی]] و شربت آبلیمو یا پرتقال؛<ref>نوربخش، جزیرهٔ قشم و خلیج فارس، ۱۳۶۹ش، ص۴۴۲–۴۴۳.</ref> در [[بهبهان]] خوراکیهایی همچون چلو و [[خورش قیمه]]؛<ref>وحیدیان، آداب ماه رمضان در بهبهان، ۱۳۴۹ش، ص۲.</ref> در دوان، خوراکهای سبک مانند نان و ماست، خرما، [[انگور]] و نانهای محلی «میشتک» و «گردک»؛<ref>لهساییزاده، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ۱۳۷۰ش، ص۱۱۹.</ref> در گیل و دیلم، افطار با نمک و آب داغ، نان و پنیر و سبزی، شامی یا لوبیای پخته مرسوم بود. | |||
مردم ترکمن نیز از نانها و خوراکیهای محلی خود مانند «چورک باتیر (نوعی خوراک گوشت)، «بورک (سمبوسه)»، «اون آش (نوعی آش رشته)» و «چوربا (شوربا)» افطار میکردند.<ref>معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ج3، ۱۳۸۳ش، ص2025-۲۰۲۶.</ref> طبخ [[حلیم]]، آش کشک، آش جو و آش لوبیا در میان مردم [[بروجرد]] مرسوم است.<ref>کرزبر یاراحمدی، فرهنگ مردم بروجرد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۱.</ref> | |||
==افطاری در باور مردم ایران== | ==افطاری در باور مردم ایران== | ||
باورهای متنوعی | باورهای متنوعی دربارهٔ افطاری در میان مردم [[ایران]] رواج دارد. برای مثال، مردم معتقدند که افطاری با [[نان]] گندم، نان جو و نان خرما، ثواب روزه را افزایش میدهد، زیرا [[امام علی]] نیز با همین خوراکهای ساده روزه خود را باز میکرده است. پهن کردن سفره افطار، اندکی پیش از مغرب و نشستن به دور آن پسندیده انگاشته میشود.<ref>شاملو، کتاب کوچه، حرف الف، ج1، ۱۳۷۷ش، ص638؛{{سخ}} | ||
ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۰.</ref> | ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۰.</ref> | ||
==افطاری در ادبیات ایران== | خوردن چلو، در هنگام افطار، در نظر مردم بروجرد، موجب افزایش [[برکت]] در خانه میشود.<ref>کرزبر یاراحمدی، فرهنگ مردم بروجرد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹0.</ref> خرده نانهای باقیمانده از سفره افطار، توسط مردم بلوچستان نگهداری میشود زیرا باور دارند که این کار برکت را زیاد میکند.<ref>شیخوسی، رمضان در اکبرآباد سیستان و بلوچستان، ۱۳۵۰ش، ص۳.</ref> سیرجانیها نیز بر این باورند که افطار کردن با خوراکیهای ترش به جنون منتهی میشود و مثل معروف «ترشی تو سر میفته و دیوونه میشه» بههمین مسئله اشاره دارد.<ref>مؤید محسنی، فرهنگ عامیانهٔ سیرجان، ۱۳۸۱ش، ص۲۹۷.</ref> | ||
واژههای افطار و افطاری در ادبیات عامه و رسمی مردم ایران، بسیار رایج است. برای مثال، در گلستان سعدی آمده است که:<ref>سعدی، گلستان، تهران، پیام عدالت، ۱۳۸۴ش، ص۱۷۸.</ref | |||
=='''فرهنگسازی افطاری ساده'''== | |||
«یکی ضعیف بود که بر هر دو شب افطار کردی و دیگری قوی که روزی | [[پرونده:افطاری۲.jpg|جایگزین=برپایی سفره افطار برای بانوان در مسجد مقدس جمکران|بندانگشتی|برپایی سفره افطار برای بانوان در مسجد مقدس جمکران]] | ||
در سالهای اخیر، فرهنگ «افطاری ساده» بهعنوان یک حرکت اجتماعی در ایران ترویج یافته است. این حرکت که با تأکیدهای مکرر رهبر جمهوری اسلامی ایران، سید علی خامنهای، گسترش یافت، در نقطه مقابل افطاریهای پرهزینه و مسرفانه قرار دارد و بهدنبال تحقق اهداف فرهنگی و اجتماعی مشخصی است. | |||
خاقانی نیز در شعر خود از واژه افطار استفاده کرده و میگوید:<ref>[https://ganjoor.net/khaghani/divankh/ghasidekh/sh176 خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره 176، بیت 25، سایت گنجور.]</ref> | |||
هدف اصلی از ترویج این فرهنگ، گسترش روحیه انفاق، ایثار و توجه به دیگران، مقابله با مصرفگرایی و تقویت همبستگی اجتماعی از طریق پهن کردن سفرههای ساده و همگانی در اماکن عمومی مانند مساجد، حسینیهها و خیابانها است. این اقدام، علاوه بر آثار معنوی برای افراد، بهدنبال تغییر فضای شهری در ماه رمضان و نزدیکتر کردن آن به شاخصهای یک شهر اسلامی است که در آن روابط اجتماعی بر مبنای آموزههای دینی شکل میگیرد.<ref>[https://www.mehrnews.com/news/3994629/%D8%AA%D8%A7%DA%A9%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B8%D9%85-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D9%81%D8%B7%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87 «تاکید مقام معظم رهبری بر رواج فرهنگ افطاری ساده»، خبرگزاری مهر.]</ref> | |||
==افطاری در ادبیات ایران== | |||
واژههای افطار و افطاری در ادبیات عامه و رسمی مردم ایران، بسیار رایج است. برای مثال، در [[گلستان (کتاب)|گلستان]] [[سعدی شیرازی|سعدی]] آمده است که:<ref>سعدی، گلستان، تهران، پیام عدالت، ۱۳۸۴ش، ص۱۷۸.</ref> | |||
«یکی ضعیف بود که بر هر دو شب افطار کردی و دیگری قوی که روزی ۳ بار خوردی». | |||
[[خاقانی]] نیز در شعر خود از واژه افطار استفاده کرده و میگوید:<ref>[https://ganjoor.net/khaghani/divankh/ghasidekh/sh176 خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره 176، بیت 25، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}} | |||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|اشک چشمم در دهان افتد گه افطار از آنک|جز که آب گرم چیزی نگذرد از نای من}} | {{ب|اشک چشمم در دهان افتد گه افطار از آنک|جز که آب گرم چیزی نگذرد از نای من}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
صائب تبریزی نیز | [[صائب تبریزی]] نیز دربارهٔ افطار گفته است:<ref>[https://ganjoor.net/saeb/divan-saeb/ghazalkasa/sh3513 صائب تبریزی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره 3513، بیت 6، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}} | ||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
{{شعر|نستعلیق}} | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|بر سر گنج به خون جگر افطار کنند|این چه فقرست که این خواجه نمایان دارند}} | {{ب|بر سر گنج به خون جگر افطار کنند|این چه فقرست که این خواجه نمایان دارند}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | {{پایان نستعلیق}} | ||
همچین افطاری در تعابیر و | همچین افطاری در تعابیر و [[ضربالمثل]]های ایرانی نیز حضور دارد، مانند «چند سال است روزه است، با نان جو افطار میکند».<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص785.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | |||
* آنندراج، محمد پادشاه، تهران، خیام، ۱۳۶۳ش. | ==منابع== | ||
* ابنمنظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، | {{آغاز منابع}} | ||
* ابوحیان توحیدی، علی، اخلاق الوزیرین (مثالب الوزیرین)، بهتحقیق ابراهیم کیلانی، دمشق، دار صادر، ۱۹۶۱م. | * آنندراج، محمد پادشاه، تهران، خیام، ۱۳۶۳ش. | ||
* افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، بهتحقیق منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۶۱ش. | * ابنمنظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق. | ||
* افوشتهای، محمود، نقاوة الآثار، بهتحقیق احسان اشراقی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳ش. | * ابوحیان توحیدی، علی، اخلاق الوزیرین (مثالب الوزیرین)، بهتحقیق ابراهیم کیلانی، دمشق، دار صادر، ۱۹۶۱م. | ||
* ایازی، برهان، | * افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، بهتحقیق منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۶۱ش. | ||
* ایراننژاد، عزیزالله، «رمضان در فرهنگ مردم پسوجان کرمان»، نجوای فرهنگ، تهران، | * افوشتهای، محمود، نقاوة الآثار، بهتحقیق احسان اشراقی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳ش. | ||
* ثعالبی، عبدالملک، یتیمة | * ایازی، برهان، آیینهٔ سنندج، تهران، مؤلف، ۱۳۶۰ش. | ||
* حرعاملی، محمد، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۱ق. | * ایراننژاد، عزیزالله، «رمضان در فرهنگ مردم پسوجان کرمان»، نجوای فرهنگ، تهران، س۳، شماره ۸–۹، ۱۳۸۷ش. | ||
* خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره | * «تاکید مقام معظم رهبری بر رواج فرهنگ افطاری ساده»، خبرگزاری مهر، تاریخ درج مطلب: 12 خرداد 1396ش. | ||
* داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، شرکت دانش، ۱۳۶۲ش. | * ثعالبی، عبدالملک، یتیمة الدهر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۳ق. | ||
* ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش. | * حرعاملی، محمد، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۱ق. | ||
* رساله توضیح المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا. | * خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره ۱۷۶، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ش. | ||
* رضایی، جمال، بیرجندنامه، بهتحقیق محمود رفیعی، تهران، هیرمند، ۱۳۸۱ش. | * داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، شرکت دانش، ۱۳۶۲ش. | ||
* رزاقی چالگر، مطلب، اوروشلوق آیی (ماه رمضان)، اسناد واحد فرهنگ مردم مرکز تحقیقات صدا و سیما، شماره | * ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش. | ||
* سعدی، گلستان، تهران، پیام عدالت، ۱۳۸۴ش. | * رساله توضیح المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا. | ||
* شاملو، احمد، کتاب کوچه، حرف الف، تهران، مازیار، ۱۳۷۷ش. | * رضایی، جمال، بیرجندنامه، بهتحقیق محمود رفیعی، تهران، هیرمند، ۱۳۸۱ش. | ||
* شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش. | * رزاقی چالگر، مطلب، اوروشلوق آیی (ماه رمضان)، اسناد واحد فرهنگ مردم مرکز تحقیقات صدا و سیما، شماره ۳۸۹۹۹، ۱۳۷۹ش. | ||
* شیخوسی، مرضیه، رمضان در اکبرآباد سیستان و بلوچستان، مرکز تحقیقات صدا و سیما، ۱۳۵۰ش. | * سعدی، گلستان، تهران، پیام عدالت، ۱۳۸۴ش. | ||
* صائب تبریزی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره | * شاملو، احمد، کتاب کوچه، حرف الف، تهران، مازیار، ۱۳۷۷ش. | ||
* صالح طبری، صمد، بابل سرزمین طلای سبز، تهران، فکر روز، ۱۳۷۸ش. | * شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش. | ||
* صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، سنایی، ]بیتا[. | * شیخوسی، مرضیه، رمضان در اکبرآباد سیستان و بلوچستان، مرکز تحقیقات صدا و سیما، ۱۳۵۰ش. | ||
* غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، بهتحقیق منصور ثروت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش. | * صائب تبریزی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره ۳۵۱۳، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ش. | ||
* کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، بهتحقیق علی آنیزاده، تهران، طرح آینده، ۱۳۸۸ش. | * صالح طبری، صمد، بابل سرزمین طلای سبز، تهران، فکر روز، ۱۳۷۸ش. | ||
* کلینی، محمد، الفروع من الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ق. | * صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، سنایی، ]بیتا[. | ||
* فرهادی، | *غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، بهتحقیق منصور ثروت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش. | ||
* قراگوزلو، غلامحسین، هگمتانه تا همدان، تهران، اقبال، ۱۳۷۳ش. | *کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، بهتحقیق علی آنیزاده، تهران، طرح آینده، ۱۳۸۸ش. | ||
* لهساییزاده، عبدالعلی و سلامی، عبدالنبی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۰ش. | *کلینی، محمد، الفروع من الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ق. | ||
* ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، شفیعی، ۱۳۵۵ش. | *فرهادی، مرتضی، نامۀ کمره، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش. | ||
* مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، ورجاوند، ۱۳۸۷ش. | *قراگوزلو، غلامحسین، هگمتانه تا همدان، تهران، اقبال، ۱۳۷۳ش. | ||
* مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، زوار، ۱۳۴۱ش. | *لهساییزاده، عبدالعلی و سلامی، عبدالنبی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۰ش. | ||
* معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ش. | *ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، شفیعی، ۱۳۵۵ش. | ||
* مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸۱ش. | *مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، ورجاوند، ۱۳۸۷ش. | ||
* نوربخش، حسین، جزیرۀ قشم و خلیج فارس، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش. | *مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، زوار، ۱۳۴۱ش. | ||
* وحیدیان، آداب ماه رمضان در بهبهان، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، ۱۳۴۹ش. | *معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ش. | ||
* وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۶ش. | *مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸۱ش. | ||
* هاشمنیا، محمود و ملکمحمدی، ملوک، فرهنگ مردم گروس، بیجار، ملکو محمدی و محمود | *نوربخش، حسین، جزیرۀ قشم و خلیج فارس، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش. | ||
* همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، به نشر، ۱۳۴۸ش. | *وحیدیان، آداب ماه رمضان در بهبهان، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، ۱۳۴۹ش. | ||
[[رده: | *وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۶ش. | ||
[[رده: | *هاشمنیا، محمود و ملکمحمدی، ملوک، فرهنگ مردم گروس، بیجار، ملکو محمدی و محمود هاشمنیا، ۱۳۸۰ش. | ||
*همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، به نشر، ۱۳۴۸ش. | |||
{{پایان منابع}} | |||
{{خوراکی-افقی}} | |||
{{اسلام-افقی}} | |||
[[رده:آداب و رسوم تغذیه]] | |||
[[رده:رویدادهای دینی]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۸ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۶

افطاری؛ آئین گشودن روزه با خوردن و نوشیدن.
افطاری در فرهنگ عام ایرانی در سه معنای زمان گشودن روزه، خوراک آماده شده برای باز کردن روزه و مهمانی ویژه برای روزهداران به کار میرود. افطاری یک آیین کهن دینی و فرهنگی در ماه رمضان است که به خوراک یا مهمانی ویژه روزهداران گفته میشود. این سنت که بر ثواب «افطاری دادن» تأکید دارد، با آداب و رسوم، زمانبندیها و خوراکیهای متنوع در سراسر ایران برگزار میشود.
مفهومشناسی افطاری
[ویرایش | ویرایش مبدأ]«افطار»، واژهای عربی و برگرفته از ریشه «فَطَر» بهمعنی گشودن و شکستن است.[۱] دو واژهٔ افطار و افطاری، در ادبیات عامهٔ ایرانیان در سه معنا بهکار میرود: ۱. زمان گشودن روزه؛ ۲. خوراک آماده شده برای باز کردن روزه؛ ۳. مهمانی ویژه برای روزهداران.[۲]
افطاری در آموزههای دینی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]پیامبر خدا به افطار با خرما، حلوا و آب، سفارش فراوانی کرده است.[۳] افطاری دادن به روزهداران نیز در آموزههای اسلام، بسیار سفارش شده و پاداش آن، برابرِ ثواب روزهدار دانسته شده است.[۴]
آیین افطاری
[ویرایش | ویرایش مبدأ]از سنتهای دیرینهٔ مسلمانان، رسم افطاری دادن است که در ایران نیز پیشینهای طولانی دارد. در روزگار آل بویه، ضیافتهایی در تمامی شبهای ماه رمضان وجود داشته که گاهی بیش از ۱۰۰۰ نفر در آن حاضر بودهاند.[۵] این رسم در دوران صفویان نیز بسیار رواج داشت.[۶] در دوره قاجاریان، درباریان، وزیران، امیران و اشراف در پیشگاه شاه به افطاری مشغول میشدند.[۷]
بسیاری از اعیان و اشراف نیز، به افطاری دادن در شبهای رمضان میپرداختند. مردمی که توان سفره انداختن برای ضیافت افطاری را نداشتند نیز به خیرات خرما در میان روزهداران در مساجد و تکیهها بسنده میکردند و با اثرپذیری از آموزههای اسلامی بر این باور بودند که نذرکننده و نذرگیرنده، هر دو به ثواب میرسند.[۸]
در نقاط مختلف ایران، آداب و رسوم گوناگونی در ضیافت افطاری وجود دارد؛ در جزیره کیش، سینی پر از خوراک را به مسجد یا درب خانه همسایگان میفرستند.[۹] در یزد، خوراکیهایی همچون شربت، خرما، زولبیا، گوشفیل و نان و پنیر را به مسجد برده و بین دو نماز، میان روزهداران تقسیم میکنند.[۱۰]
در مشهد، مهمانی افطاری در خانهها برپا میشود و مهمانان پس از شنیدن صدای نقاره از حرم امام رضا، ابتدا سوره قدر را زمزمه میکنند و سپس به افطاری مشغول میشوند. این افطاری در مشهد، معمولاً شامل، آب گرم یا چای، نان روغنی یا نان «قاق»، پنیر و مربا میشود. پختن آش نذری برای ضیافت افطاری میان مردم بیجار، بیرجند و بابل رایج است.[۱۱]
آش «قارما» نیز از جمله آشهای مردم ترکمنصحرا است که در مساجد بار گذاشته میشود و هنگام افطاری توزیع میگردد.[۱۲] رسم «افطار آشدی» (روزهگشایی) در میان مردم اردبیل، بیشتر در شبهای احیا صورت میگیرد.[۱۳]
زمان افطار
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بر اساس آموزههای اسلامی، هنگامی که قرص خورشید در افق پنهان شود و سرخی طرف مشرق از بین برود، روزه به پایان میرسد و روزهدار میتواند افطار کند.[۱۴] در گذشته، روشهای مختلفی برای تعیین دقیق زمان افطار و اعلام آن، وجود داشت.[۱۵] در تهران، توپ افطار در میدان توپخانه نواخته میشد،[۱۶] گاهی نیز برخی به نواختن طبل و شیپور مشغول میشدند.[۱۷]
در طالقان، پرش گنجشکها از شاخهای به شاخه دیگر را نشانه نزدیکی مغرب و هنگام افطار میدانستند. زمان افطار در خمین، از محو شدن خطوط سرخی در هوا تعیین میشد. در مشهد نیز حرکت سرخی افق از غرب به شرق را نشانه فرا رسیدن زمان افطار، میدانستند.[۱۸] «نقاره آفتاب زرد» نیز در هنگام افطار در یزد نواخته میشد. در سروستان، محو شدن زردی هوا، پس از غروب آفتاب را زمان افطار میدانستند.[۱۹]
«آغیز آچیلدی» نیز در میان ترکمنها، پس از تعیین زمان افطار توسط ملا، نوای افطاری بود که توسط کودکان در کوچهها سر داده میشد.[۲۰] در سنندج یک ساعت پیش از زمان افطار، نقاره و توپ میزدند.[۲۱] در سیرجان، زمان افطار پس از ظهور ۷ ستاره در آسمان مشخص میشد.[۲۲]
خوراکهای مخصوص افطاری
[ویرایش | ویرایش مبدأ]ایرانیان معمولاً روزه را با آب ولرم یا نوشیدنیهای گرم، مانند چای، باز میکنند. پس از آن، خوراکیهای مخصوص هر منطقه خورده میشود. در تهران، افطاری شامل یک استکان آب گرم (کمی شیرین)، کمی پیشغذا مانند تخممرغ عسلی، حلوا، نان و پنیر، آش رشته یا آش جو، بورانی ماست و اسفناج بوده است. پس از آن نیز برخی بلافاصله و برخی دیگر با اندکی فاصله، غذای اصلی را میخوردند. غذای اصلی معمولاً شامل انواع کوفته و شامی بوده است.[۲۳]
در همدان، خوراکیهای محلی مانند انگشتپیچ، گرده زرده و نان خشک ریزه مرسوم بود.[۲۴] در یزد، معمولاً افراد به غسل قبل افطار باوری ویژه داشته و در هنگام افطاری نیز شلغم داغ بین آنها بسیار مرسوم بود. تقسیم شیر دوشیده تازه از دامها، بین مستمندان در خمین رایج بود.[۲۵]
سفره افطار سنندجیها شامل زولبیا، بامیه و پشمک؛ در قشم شامل کاسهای شوربا، کشک ساییده، خرما، فرنی و شربت آبلیمو یا پرتقال؛[۲۶] در بهبهان خوراکیهایی همچون چلو و خورش قیمه؛[۲۷] در دوان، خوراکهای سبک مانند نان و ماست، خرما، انگور و نانهای محلی «میشتک» و «گردک»؛[۲۸] در گیل و دیلم، افطار با نمک و آب داغ، نان و پنیر و سبزی، شامی یا لوبیای پخته مرسوم بود.
مردم ترکمن نیز از نانها و خوراکیهای محلی خود مانند «چورک باتیر (نوعی خوراک گوشت)، «بورک (سمبوسه)»، «اون آش (نوعی آش رشته)» و «چوربا (شوربا)» افطار میکردند.[۲۹] طبخ حلیم، آش کشک، آش جو و آش لوبیا در میان مردم بروجرد مرسوم است.[۳۰]
افطاری در باور مردم ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]باورهای متنوعی دربارهٔ افطاری در میان مردم ایران رواج دارد. برای مثال، مردم معتقدند که افطاری با نان گندم، نان جو و نان خرما، ثواب روزه را افزایش میدهد، زیرا امام علی نیز با همین خوراکهای ساده روزه خود را باز میکرده است. پهن کردن سفره افطار، اندکی پیش از مغرب و نشستن به دور آن پسندیده انگاشته میشود.[۳۱]
خوردن چلو، در هنگام افطار، در نظر مردم بروجرد، موجب افزایش برکت در خانه میشود.[۳۲] خرده نانهای باقیمانده از سفره افطار، توسط مردم بلوچستان نگهداری میشود زیرا باور دارند که این کار برکت را زیاد میکند.[۳۳] سیرجانیها نیز بر این باورند که افطار کردن با خوراکیهای ترش به جنون منتهی میشود و مثل معروف «ترشی تو سر میفته و دیوونه میشه» بههمین مسئله اشاره دارد.[۳۴]
فرهنگسازی افطاری ساده
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در سالهای اخیر، فرهنگ «افطاری ساده» بهعنوان یک حرکت اجتماعی در ایران ترویج یافته است. این حرکت که با تأکیدهای مکرر رهبر جمهوری اسلامی ایران، سید علی خامنهای، گسترش یافت، در نقطه مقابل افطاریهای پرهزینه و مسرفانه قرار دارد و بهدنبال تحقق اهداف فرهنگی و اجتماعی مشخصی است.
هدف اصلی از ترویج این فرهنگ، گسترش روحیه انفاق، ایثار و توجه به دیگران، مقابله با مصرفگرایی و تقویت همبستگی اجتماعی از طریق پهن کردن سفرههای ساده و همگانی در اماکن عمومی مانند مساجد، حسینیهها و خیابانها است. این اقدام، علاوه بر آثار معنوی برای افراد، بهدنبال تغییر فضای شهری در ماه رمضان و نزدیکتر کردن آن به شاخصهای یک شهر اسلامی است که در آن روابط اجتماعی بر مبنای آموزههای دینی شکل میگیرد.[۳۵]
افطاری در ادبیات ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]واژههای افطار و افطاری در ادبیات عامه و رسمی مردم ایران، بسیار رایج است. برای مثال، در گلستان سعدی آمده است که:[۳۶]
«یکی ضعیف بود که بر هر دو شب افطار کردی و دیگری قوی که روزی ۳ بار خوردی».
خاقانی نیز در شعر خود از واژه افطار استفاده کرده و میگوید:[۳۷]
الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
صائب تبریزی نیز دربارهٔ افطار گفته است:[۳۸]
الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
همچین افطاری در تعابیر و ضربالمثلهای ایرانی نیز حضور دارد، مانند «چند سال است روزه است، با نان جو افطار میکند».[۳۹]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق، ذیل واژه افطار.
- ↑ آنندراج، محمد پادشاه، ۱۳۶۳ش؛
غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، ۱۳۷۵ش؛
صفیپوری، منتهی الارب،]بیتا[؛
داعیالاسلام، فرهنگ نظام، ۱۳۶۲ش، ذیل واژه افطار و افطاری. - ↑ کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ۱۳۷۷ق، ص152-153؛
حرعاملی، وسائل الشیعة، ج10، ۱۴۱۱ق، ص156. - ↑ کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ۱۳۷۷ق، ص68.
- ↑ ثعالبی، یتیمة الدهر، ج3، ۱۴۰۳ق، ص230؛
ابوحیان توحیدی، اخلاق الوزیرین (مثالب الوزیرین)، ۱۹۶۱م، ص۳۶۲–۳۶۵. - ↑ افوشتهای، نقاوة الآثار، ۱۳۷۳ش، ص۵۶۵–۵۶۶.
- ↑ افضلالملک، افضل التواریخ، ۱۳۶۱ش، ص۳۹۲.
- ↑ مستوفی، شرح زندگانی من، ج1، ۱۳۴۱ش، ص330.
- ↑ مختارپور، دو سال با بومیان جزیرهٔ کیش، ۱۳۸۷ش، ص۵۱۲.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص۸۰.
- ↑ هاشمنیا، فرهنگ مردم گروس، ۱۳۸۰ش، ص۶۴؛
رضایی، بیرجندنامه، ۱۳۸۱ش، ص۴۸۲؛
صالح طبری، بابل سرزمین طلای سبز، ۱۳۷۸ش، ص۱۷۴. - ↑ معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ۱۳۸۳ش، ص۲۰۲۶.
- ↑ رزاقی چالگر، اوروشلوق آیی (ماه رمضان)، ۱۳۷۹ش، ص۳.
- ↑ رساله توضیح المسائل مراجع،]بیتا[، ج1، مسئله 735.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص77؛
ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۰. - ↑ شهری، طهران قدیم، ج3، ۱۳۸۳ش، ص351.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص78.
- ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ۱۳۷۶ش، ص77.
- ↑ همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۴۸ش، ص۴۱۶.
- ↑ معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ۱۳۸۳ش، ص2025-۲۰۲۶.
- ↑ ایازی، آیینهٔ سنندج، ۱۳۶۰ش، ص۱۶۵.
- ↑ ایراننژاد، «رمضان در فرهنگ مردم پسوجان کرمان»، ۱۳۸۷ش، ص۶۱.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ج3، ۱۳۸۳ش، ص352-353.
- ↑ قراگوزلو، هگمتانه تا همدان، ۱۳۷۳ش، ص۴۰۵–۴۰۶.
- ↑ فرهادی، نامهٔ کمره، ج2، ۱۳۶۹ش، ص۱۰۱–۱۰۲.
- ↑ نوربخش، جزیرهٔ قشم و خلیج فارس، ۱۳۶۹ش، ص۴۴۲–۴۴۳.
- ↑ وحیدیان، آداب ماه رمضان در بهبهان، ۱۳۴۹ش، ص۲.
- ↑ لهساییزاده، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ۱۳۷۰ش، ص۱۱۹.
- ↑ معطوفی، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، ج3، ۱۳۸۳ش، ص2025-۲۰۲۶.
- ↑ کرزبر یاراحمدی، فرهنگ مردم بروجرد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۱.
- ↑ شاملو، کتاب کوچه، حرف الف، ج1، ۱۳۷۷ش، ص638؛
ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۰. - ↑ کرزبر یاراحمدی، فرهنگ مردم بروجرد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹0.
- ↑ شیخوسی، رمضان در اکبرآباد سیستان و بلوچستان، ۱۳۵۰ش، ص۳.
- ↑ مؤید محسنی، فرهنگ عامیانهٔ سیرجان، ۱۳۸۱ش، ص۲۹۷.
- ↑ «تاکید مقام معظم رهبری بر رواج فرهنگ افطاری ساده»، خبرگزاری مهر.
- ↑ سعدی، گلستان، تهران، پیام عدالت، ۱۳۸۴ش، ص۱۷۸.
- ↑ خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره 176، بیت 25، سایت گنجور.
- ↑ صائب تبریزی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره 3513، بیت 6، سایت گنجور.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص785.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آنندراج، محمد پادشاه، تهران، خیام، ۱۳۶۳ش.
- ابنمنظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق.
- ابوحیان توحیدی، علی، اخلاق الوزیرین (مثالب الوزیرین)، بهتحقیق ابراهیم کیلانی، دمشق، دار صادر، ۱۹۶۱م.
- افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، بهتحقیق منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۶۱ش.
- افوشتهای، محمود، نقاوة الآثار، بهتحقیق احسان اشراقی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳ش.
- ایازی، برهان، آیینهٔ سنندج، تهران، مؤلف، ۱۳۶۰ش.
- ایراننژاد، عزیزالله، «رمضان در فرهنگ مردم پسوجان کرمان»، نجوای فرهنگ، تهران، س۳، شماره ۸–۹، ۱۳۸۷ش.
- «تاکید مقام معظم رهبری بر رواج فرهنگ افطاری ساده»، خبرگزاری مهر، تاریخ درج مطلب: 12 خرداد 1396ش.
- ثعالبی، عبدالملک، یتیمة الدهر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۳ق.
- حرعاملی، محمد، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۱ق.
- خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره ۱۷۶، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ش.
- داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، شرکت دانش، ۱۳۶۲ش.
- ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
- رساله توضیح المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا.
- رضایی، جمال، بیرجندنامه، بهتحقیق محمود رفیعی، تهران، هیرمند، ۱۳۸۱ش.
- رزاقی چالگر، مطلب، اوروشلوق آیی (ماه رمضان)، اسناد واحد فرهنگ مردم مرکز تحقیقات صدا و سیما، شماره ۳۸۹۹۹، ۱۳۷۹ش.
- سعدی، گلستان، تهران، پیام عدالت، ۱۳۸۴ش.
- شاملو، احمد، کتاب کوچه، حرف الف، تهران، مازیار، ۱۳۷۷ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
- شیخوسی، مرضیه، رمضان در اکبرآباد سیستان و بلوچستان، مرکز تحقیقات صدا و سیما، ۱۳۵۰ش.
- صائب تبریزی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره ۳۵۱۳، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ش.
- صالح طبری، صمد، بابل سرزمین طلای سبز، تهران، فکر روز، ۱۳۷۸ش.
- صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، سنایی، ]بیتا[.
- غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، بهتحقیق منصور ثروت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش.
- کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، بهتحقیق علی آنیزاده، تهران، طرح آینده، ۱۳۸۸ش.
- کلینی، محمد، الفروع من الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ق.
- فرهادی، مرتضی، نامۀ کمره، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
- قراگوزلو، غلامحسین، هگمتانه تا همدان، تهران، اقبال، ۱۳۷۳ش.
- لهساییزاده، عبدالعلی و سلامی، عبدالنبی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۰ش.
- ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، شفیعی، ۱۳۵۵ش.
- مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، ورجاوند، ۱۳۸۷ش.
- مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، زوار، ۱۳۴۱ش.
- معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
- مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸۱ش.
- نوربخش، حسین، جزیرۀ قشم و خلیج فارس، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۹ش.
- وحیدیان، آداب ماه رمضان در بهبهان، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، ۱۳۴۹ش.
- وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۶ش.
- هاشمنیا، محمود و ملکمحمدی، ملوک، فرهنگ مردم گروس، بیجار، ملکو محمدی و محمود هاشمنیا، ۱۳۸۰ش.
- همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، به نشر، ۱۳۴۸ش.