پیشنویس:باقلا: تفاوت میان نسخهها
صفحهای تازه حاوی «<big>'''باقلا'''</big>؛ گیاهی با میوه و دانههای خوراکی <br> باقلا، از جمله گیاهان آی...» ایجاد کرد |
|||
| (۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:باقلا.jpg|300px|thumb|left|گیاه باقلا]] | |||
{{درشت|'''باقلا'''}}؛ گیاهی با میوه و دانههای خوراکی. | |||
'''باقلا'''، از گیاهان آیینی و کهن ایرانی، با مصارف خوراکی و درمانی متعدد، از خانواده پروانهداران و دارای گلهای بنفش یا سفید است. این گیاه در نواحی گرم و نیمهمرطوب رشد میکند و سرشار از پروتئین و مواد مغذی است. خاستگاه باقلا به ایران و آسیای صغیر نسبت داده شده و در متون کهن، احادیث و منابع طب سنتی نیز به خواص آن اشاره شده است. باقلا در طب سنتی برای درمان بیماریها، تقویت استخوان و مو، رفع اسهال و بهبود دردهای سینه استفاده میشده است. | |||
در فرهنگ ایرانی، باقلا نقش مهمی در آشپزی، آیینها و باورهای مردم دارد. در سفرههای نوروزی و آیینهایی مانند «دندان فشون» حضور دارد و در ادبیات و ضربالمثلهای فارسی نیز جایگاه ویژهای دارد. این گیاه در خوراک مردم ایران، شامل انواع خورش، پلو و غذاهای محلی در دورههای صفوی و قاجاری، کاربرد گسترده دارد. همچنین، باقلا در بازیهای سنتی ایرانی مانند «باقالی به چند من» نیز مورد استفاده قرار میگیرد. | |||
==معرفی باقلا== | |||
باقلا، از جمله گیاهان آیینی و کهن است که مصارف خوراکی و درمانی متعددی در میان ایرانیان دارد. نامهای دیگر این گیاه، نزد ایرانیان، بهصورت باقالی، باقالا، باقله و باقلی است. در [[زبان عربی]] نیز به آن، «فول» و «جرجر» میگویند.<ref>ابنمیمون، شرح اسماء العقار، ۱۹۴۰م، ص۸؛{{سخ}} | |||
امیری، فرهنگ داروها و واژههای دشوار، ۱۳۵۳ش، ص۵۰؛{{سخ}} | |||
قدامه، قاموس الغذاء و التداوی بالنبات، ۱۴۰۵ق، ص۴۴؛{{سخ}} | |||
قهرمان، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، ۱۳۸۳ش، ص۷۳.</ref> | |||
باقلا، گیاهی یکساله، از خانواده پروانهداران، دارای گلهای بنفش یا سفید و لکههای سیاه است. برخی، باقلا را همگروه خانواده پیچیها مانند نخود، عدس و ماش دانستهاند.<ref>گلگلاب، گیاهشناسی، ۱۳۲۶ش، ص۲۱۹؛{{سخ}} | |||
Mozaffarian, Dictionary of Iranian Plant Names, 2007, P228, 581.</ref> | |||
باقلا، معمولاً در مناطقی که آب و هوای گرم و نیمه مرطوب دارد، میروید.<ref>بهرامی، فرهنگ روستایی، ۱۳۱۶–۱۳۱۷ش، ص۲۳۷.</ref> پژوهشگران معتقدند که گیاه باقلا، سرشار از پروتئین و مواد مغذی بوده و نیز از کهنترین دانههای خوراکی توسط انسان و حیوان محسوب میشود. باقلا، در گروه غلات، از خاصیت ذخیرهسازی بیشتر و آسانتری برخوردار بوده و در نتیجه یکی از اصلیترین منابع غذایی بشر بهشمار میآید.<ref>Singer, A History of Technology, 1955, V.I, P360-361.</ref> | |||
==پیشینه باقلا== | ==پیشینه باقلا== | ||
مورخان، خاستگاه این گیاه خوراکی را در ایران و | مورخان، خاستگاه این گیاه خوراکی را در [[ایران]] و آسیای صغیر میدانند و به پیشینه هزاران سالهٔ باقلا در جنوب [[دریای خزر]]، نواحی شرقی قفقاز و بینالنهرین اشاره کردهاند.<ref>Boissier, Flora Orientalis, 1872, V.II, P577.</ref> گروهی دیگر با تکیه بر ریشه لاتین واژه «فابا»، گیاه باقلا را اصالتاً اروپایی دانستهاند که در زمان [[مهاجرت]] آریاییهای غربی، بهسمت آسیا آورده شد و به چین، ژاپن و هند نیز فرستاده شد.<ref>Candolle, Alphonse de, Origin of Cultivated Plants, 1885, P318-320.</ref> در منابع کهن چینی، از دستور کشت ۵ گیاه مقدس توسط امپراتوری چین، در ۴۶۰۰ سال قبل از میلاد، سخن به میان آمده که یکی از آنها، گیاه باقلا بوده است. | ||
از گیاه باقلا، در متون عهد عتیق نیز یاد شده است. در برخی از احادیت روایتشده از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و امامان [[شیعه]] نیز به مصرف باقلا توصیه شده است. برای مثال، در حدیثی از [[امام صادق]] آمده که خوردن باقلا، استخوانهای ساق پا را استحکام بخشیده و خون تازه در بدن تولید میکند. از پیامبر هم نقل شده که هرکس یک دانه باقلا را با پوست آن بخورد، خداوند بههمان اندازه، بیماری را از درون او بیرون میکند.<ref>موسوی دهسرخی اصفهانی، رمز الصحة، ۱۴۰۳ش، ص۱۴۱–۱۴۲.</ref> | |||
در آثار طبی، [[کشاورزی]] و ادبی دورههای اسلامی نیز از باقلا و خواص آن، یاد شده است. در برخی از این آثار، به کاشت و برداشت باقلا در ایران، بهویژه در [[خوزستان]] اشاره شده است.<ref>ابنحوقل، صورة الارض، ۱۳۴۵ش، ص۲۶.</ref> برخی، در کتب خود، به طبع سرد و خشک باقلی، بهترین حالت خوردن آن (درسته خوردن)، فواید (مفید برای بیخوابی و سرفه) و مضرات (کاهش حواس که در ترکیب با نمک و [[آویشن]] جبران میشود) یاد کردهاند.<ref>ابنبطلان، تقویم الصحة (ترجمهٔ فارسی سدهٔ ۶ ق)، ۱۳۵۰ش، ص۲۶.</ref> ضرر تضعیف شدن قوه فکر از طریق خوردن باقلا، توسط سایر نویسندگان منابع کهن نیز یادآوری شده است.<ref>دنیسری، نوادر التبادر لتحفة البهادر، ۱۳۵۰ش، ص۱۰۸.</ref> | |||
==باقلا در طب سنتی== | |||
باقلا، از گیاهان مورد توجه طبیبان در دوره اسلامی بوده است. باقلای خام و پوستکنده، تر و مخلوط با آب و انواع دیگر مایعات برای درمانِ بخشی از بیماریها توصیه میشد.<ref>الذخیرة فی علم الطب، ۱۹۳۸ق، ص10 و 15؛{{سخ}} | |||
اسحاق بن سلیمان اسرائیلی، الاغذیة و الادویة، ۱۴۱۲ق، ص۲۲۸–۲۳۲؛{{سخ}} | |||
رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ج20، ۱۳۸۴ش، ص87-91؛{{سخ}} | |||
اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین، ۱۳۴۴ش، ص۲۶۹ و ۲۸۱ و ۲۸۴ و ۳۳۸؛{{سخ}} | |||
ابنجزار، زاد المسافر، ۱۹۹۹م، ص۵۲۵–۵۲۷.</ref> طبیعت باقلا، از دید این طبیبان، به تر یا خشک بودن آن بستگی دارد. باقلای خشک، طبعی سرد و خشک دارد، در حالیکه باقلای تر را سرد و تر میدانند.<ref>ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، ۱۳۴۶ش، ص۴۰–۴۱.</ref> | |||
بیرونی، باقلا را دانهای نفاخ، دیرهضم و دارای طبعی گرم و سرد (بهصورت میانه) دانسته است.<ref>بیرونی، الصیدنه، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۸.</ref> در [[طب سنتی ایران|طب سنتی]]، باقلا را حاوی خواصی همچون رفع اسهال و استفراغ، بهبود درد سینه، رفع آماس بدن و پودر آن سیاه کنندهٔ موی سر میدانند.<ref>ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، ۱۳۴۶ش، ص۴۰–۴2.</ref> همچنین، آرد باقلا همراه با ترکیباتی دیگر را برای دفع آبله و دانههای چرکی توصیه میکنند.<ref>رازی، الجدری و الحصبه، ۱۳۴۴ش، ص81-82.</ref> مخلوط آرد باقلا با میوه درخت بان را نیز برای درمان شوره سر مفید میدانند.<ref>ابنسینا، قانون، ج5، ۱۳۶۷ش، ص75 و 143.</ref> | |||
==کاشت باقلا در جهان و ایران== | |||
[[پرونده:باقلا۱.jpg|جایگزین=برداشت باقلا از مزارع قائمشهر استان مازندران|بندانگشتی|برداشت باقلا از مزارع قائمشهر استان مازندران]] | |||
'''[[باقلا]]'''، از حبوبات مهم جهان، در بیش از ۵۰ کشور کشت میشود و چین، اتیوپی و مصر بزرگترین تولیدکنندگان آن هستند. سالانه حدود ۲٫۵ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی جهان به باقلا اختصاص یافته و بیش از ۳۷ میلیون تن برداشت میشود؛ ۶۰ درصد تولید مربوط به آسیا و حدود ۳۰ درصد به آفریقا تعلق دارد. ایران با تولید سالانه بیش از ۴۶ هزار تن در سطح ۳۶ هزار هکتار، مقام دوازدهم جهانی را دارد، اما با عملکرد ۱۲۷۸ کیلوگرم در هکتار، کمتر از میانگین جهانی است. باقلا گیاهی علفی و یکساله است که به صورت بهاره و پاییزه کشت میشود؛ تولید بهاره گستردهتر است. استانهای خوزستان، گلستان و مازندران مهمترین مناطق کشت در ایران هستند که گلستان با برداشت بیش از ۳۲ هزار تن، پیشتاز تولید و از نظر سطح کشت پس از مازندران قرار دارد.<ref>[https://www.isna.ir/news/91022413952/%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87%D9%85%D9%8A%D9%86-%D8%AA%D9%88%D9%84%D9%8A%D8%AF%D9%83%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D9%82%D9%84%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86 «ايران؛ دوزادهمين توليدكننده باقلا در جهان»، خبرگزاری ایسنا.]</ref> | |||
==باقلا در فرهنگ مردم ایران== | |||
باقلا، بهعنوان گیاهی کهن، در ابعاد مختلف فرهنگ و باور مردم ایران، از دیرباز حضور داشته است. حضور در نظام [[کتاب مستطاب آشپزی|آشپزی]]، ادبیات شفاهی، طبابتهای عامیانه، احادیث، روایات و تعابیر را میتوان از جملهٔ این ابعاد فرهنگی دانست. | |||
===باقلا در آیینهای ایرانی=== | ===باقلا در آیینهای ایرانی=== | ||
ایرانیان، از باقلا، در سفرههای آیینی خود، که مهمترین آن سفره نوروزی است، استفاده میکردند. باقلا، در کنار دانههای دیگر همچون گندم، جو، | ایرانیان، از باقلا، در سفرههای آیینی خود، که مهمترین آن سفره نوروزی است، استفاده میکردند. باقلا، در کنار دانههای دیگر همچون گندم، جو، [[ذرت]]، نخود، عدس، [[برنج]] و [[کنجد]]، بهعنوان نمادی از اقلام برکتزا بر سفرههای نوروزی حاضر بودند.<ref>المحاسن و الاضداد،]بیتا[، ص276-280.</ref> امروزه، غذای باقلاپلو (شویدپلو) در ایام [[جشن نوروز|نوروز]]، بهویژه شب تحویل سال، همچنان بین ایرانیان رایج است. مردم کازرون، در روز ۱۳ بهدر، به خوردن «پلو باقلا» یا «خورش سبزی» مشغول میشوند.<ref>حاتمی، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۴.</ref> در رسم آیینی «دندان فشون (فشان)» نیز که بیشتر در مناطق شمالی ایران رایج است، از باقلا بهعنوان خوراکی نو برای بچه استفاده میکنند. | ||
===باقلا در باور مردم ایران=== | |||
در باور برخی از ایرانیان، نگاه کردن به شکوفه باقلا موجب حزن و اندوه میشود و زیاد خوردن آن را سبب کمعقلی میدانند.<ref>قزوینی، عجائب المخلوقات، ۱۳۴۰ش، ص۲۵۰؛ | ===باقلا در باور مردم ایران=== | ||
ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۵.</ref> همچنین، مردم در برخی نواحی اعتقاد داشتند که اگر نوروز به چهارشنبه بیفتد، محصولاتی همچون باقلا، ماش و ارزن در آن سال | در باور برخی از ایرانیان، نگاه کردن به شکوفه باقلا موجب حزن و اندوه میشود و زیاد خوردن آن را سبب کمعقلی میدانند.<ref>قزوینی، عجائب المخلوقات، ۱۳۴۰ش، ص۲۵۰؛{{سخ}} | ||
===باقلا در ادبیات فارسی=== | ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۵.</ref> همچنین، مردم در برخی نواحی اعتقاد داشتند که اگر [[نوروز]] به چهارشنبه بیفتد، محصولاتی همچون باقلا، ماش و ارزن در آن سال فراوان خواهد شد.<ref>فاضل هروی، ارشاد الزراعه، ۱۳۴۶ش، ص۷۰.</ref> تعبیر خواب دیدن باقلا در خواب، در بیشتر مواقع به اتفاقاتی غمناک منجر خواهد شد.<ref>خوابگزاری، ۱۳۸۵ش، ص۹۷.</ref> | ||
باقلا در ادبیات ایرانیان نیز وارد شده و ضربالمثل معروف «خر بیار و باقالی بار کن» از آن نمونه است.<ref>انجوی شیرازی، تمثیل و مثل، ج1، ۱۳۵۲ش، ص73.</ref> | |||
===کارکرد تفریحی باقلا=== | ===باقلا در ادبیات فارسی=== | ||
در بازی جذاب «باقالی به چند من»، بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم شده و در هر گروه، یک اوستا (استاد) وجود دارد. استاد دسته اول، زیر گوش استاد دسته دوم، عددی را اعلام میکند و بازیکنان گروه دوم باید تلاش کنند تا عدد را حدس بزنند. بازی با سؤال و جوابهایی بین اعضای دو گروه جریان مییابد. گروه اول، با شعر «لب لب لب من، لب لب تو، باقالی به چند من؟»، گروه دوم را به بیان حدس اول آنها دعوت میکنند. در این مرحله، یکی از شاگردان گروه دوم حدس خود را بیان میکند و برای مثال میگوید: «باقالی به | باقلا در ادبیات ایرانیان نیز وارد شده و [[ضربالمثل]] معروف «خر بیار و باقالی بار کن» از آن نمونه است.<ref>انجوی شیرازی، تمثیل و مثل، ج1، ۱۳۵۲ش، ص73.</ref> مثلهای دیگری همچون «باقلا اگر [[اصفهان]] برود، نام خودش را صندلیالسلطان میگذارد»؛ «باقلا را بخور، از باغش سؤال نکن»؛ «باقلا کاشتم که قاتق نانم بشود، قاتل جانم شد» نیز وجود دارند.<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص470.</ref> | ||
===باقلا در خوراک مردم ایران=== | |||
در نظام آشپزی ایرانیان نیز، باقلا، ماده اصلی چندین نوع خورش و پلو محسوب میشود. خورش باقلی،<ref>بسحاق اطعمه، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص18 و 253.</ref> | ===کارکرد تفریحی باقلا=== | ||
نورالله، «مادة الحیاة، رساله در علم طباخی»، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۲ و ۲۱۲ و ۲۴۶.</ref> | در بازی جذاب «باقالی به چند من»، بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم شده و در هر گروه، یک اوستا (استاد) وجود دارد. استاد دسته اول، زیر گوش استاد دسته دوم، عددی را اعلام میکند و بازیکنان گروه دوم باید تلاش کنند تا عدد را حدس بزنند. بازی با سؤال و جوابهایی بین اعضای دو گروه جریان مییابد. گروه اول، با شعر «لب لب لب من، لب لب تو، باقالی به چند من؟»، گروه دوم را به بیان حدس اول آنها دعوت میکنند. در این مرحله، یکی از شاگردان گروه دوم حدس خود را بیان میکند و برای مثال میگوید: «باقالی به ۵ من». این پرسش و پاسخ تا سه مرتبه ادامه مییابد و اگر بازیکنان گروه دوم حدس درستی نداشته باشند، همگی بازنده هستند و باید به بازیکنان گروه اول، کولی بدهند.<ref>شاملو، کتاب کوچه، «حرف ب»، دفتر اول، ۱۳۷۷ش، ص۵۷۷.</ref> | ||
مظلومزاده، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۰؛ | ===باقلا در خوراک مردم ایران=== | ||
مؤیدمحسنی، فرهنگ | [[پرونده:باقلا1.jpg|300px|thumb|left|باقلا پخته شده]]در نظام آشپزی ایرانیان نیز، باقلا، ماده اصلی چندین نوع [[خورش]] و [[پلو]] محسوب میشود. خورش باقلی،<ref>بسحاق اطعمه، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص18 و 253.</ref> خوراکهایی همچون کماج قبولی، بغرای مرصع، کوکو، آش [[عاشورا]] و باقلی پلاو از جمله خوراکهای دوران [[صفویه|صفویان]] در ایران بوده است.<ref>باورچی بغدادی، «کارنامه، در باب طباخی و صنعت آن»، ۱۳۶۰ش، ص۴۵ و ۵۳؛{{سخ}} | ||
حسنزاده، خوراک و فرهنگ، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۸.</ref> | نورالله، «مادة الحیاة، رساله در علم طباخی»، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۲ و ۲۱۲ و ۲۴۶.</ref> باقلا گرمک، کوکوی باقلا، باقلاپلاو و دمپخت نیز از غذاهای دوره [[قاجاریه|قاجاریان]] در [[ایران]] است.<ref>آشپزباشی، سفرهٔ اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص۱۰ و ۱۸ و ۳۰ و ۷۴.</ref> خوراکهای محلی باقلاقاتوق در شمال ایران، بورانی باقلا در شوشتر، آش ماست کازرونیها، خورش باقله آلوچهٔ سیرجانیها، ترشه [[آش]] گیلانیها و کوفته باقلا و خورش باقلا که در نقاطی مختلفی از ایران طبخ میشوند نیز در میان ایرانیان،<ref>دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، ج1، ۱۳۸۴ش، ص547؛{{سخ}} | ||
مظلومزاده، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۰؛{{سخ}} | |||
مؤیدمحسنی، فرهنگ عامیانهٔ سیرجان، ۱۳۸۱ش، ص۳۹۷؛{{سخ}} | |||
حسنزاده، خوراک و فرهنگ، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۸.</ref> بسیار محبوبیت دارند. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | |||
* آشپزباشی، علیاکبر، | ==منابع== | ||
* ابنبطلان، مختار، تقویم الصحة ( | {{آغاز منابع}} | ||
* آشپزباشی، علیاکبر، سفرهٔ اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش. | |||
* ابنبطلان، مختار، تقویم الصحة (ترجمهٔ فارسی سدهٔ ۶ ق)، بهتحقیق غلامحسین یوسفی، تهران، بنیاد فرهنگ، ۱۳۵۰ش. | |||
* ابنجزار، احمد، زاد المسافر، بهتحقیق محمد سویسی و دیگران، تونس، المجمع التونسی للعلوم و الآداب و الفنون، ۱۹۹۹م. | * ابنجزار، احمد، زاد المسافر، بهتحقیق محمد سویسی و دیگران، تونس، المجمع التونسی للعلوم و الآداب و الفنون، ۱۹۹۹م. | ||
* | * ابنحوقل، محمد، صورة الارض، ترجمهٔ جعفر شعار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵ش. | ||
* ابنسینا، قانون، | * ابنسینا، قانون، ترجمهٔ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، ]بینا[، ۱۳۶۷ش. | ||
* ابنمیمون، | * ابنمیمون، موسی، شرح اسماء العقار، بهتحقیق م. مایرهف، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، ۱۹۴۰م. | ||
* ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، بهتحقیق احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۶ش. | * ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، بهتحقیق احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۶ش. | ||
* اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، بهتحقیق جلال متینی، مشهد، دانشگاه فردوسی، ۱۳۴۴ش. | * اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، بهتحقیق جلال متینی، مشهد، دانشگاه فردوسی، ۱۳۴۴ش. | ||
| خط ۸۴: | خط ۱۰۴: | ||
* Mozaffarian, V. A., Dictionary of Iranian Plant Names, Tehran, 2007. | * Mozaffarian, V. A., Dictionary of Iranian Plant Names, Tehran, 2007. | ||
* Singer, Ch. et al., A History of Technology, Oxford, 1955. | * Singer, Ch. et al., A History of Technology, Oxford, 1955. | ||
[[رده: | {{پایان منابع}} | ||
[[رده: | {{خوراکی-افقی}} | ||
[[رده:تنقلات]] | |||
[[رده:صیفیجات]] | |||
{{#seo: | |||
|title=باقلا چیست؟ آشنایی با گیاه باقلا و خواص آن - ویکی زندگی | |||
|title_mode=Replaced Title | |||
|keywords=باقلا, باقالی, خواص باقلا, گیاه باقلا, فول, باقلا چیست, تغذیه | |||
|description=باقلا یا فول- گیاهی کهن و سرشار از پروتئین است. با تاریخچه- خواص درمانی و مصارف خوراکی گیاه باقلا و جایگاه آن در تغذیه انسان آشنا شوید - ویکی زندگی | |||
}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۹ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۶

باقلا؛ گیاهی با میوه و دانههای خوراکی.
باقلا، از گیاهان آیینی و کهن ایرانی، با مصارف خوراکی و درمانی متعدد، از خانواده پروانهداران و دارای گلهای بنفش یا سفید است. این گیاه در نواحی گرم و نیمهمرطوب رشد میکند و سرشار از پروتئین و مواد مغذی است. خاستگاه باقلا به ایران و آسیای صغیر نسبت داده شده و در متون کهن، احادیث و منابع طب سنتی نیز به خواص آن اشاره شده است. باقلا در طب سنتی برای درمان بیماریها، تقویت استخوان و مو، رفع اسهال و بهبود دردهای سینه استفاده میشده است.
در فرهنگ ایرانی، باقلا نقش مهمی در آشپزی، آیینها و باورهای مردم دارد. در سفرههای نوروزی و آیینهایی مانند «دندان فشون» حضور دارد و در ادبیات و ضربالمثلهای فارسی نیز جایگاه ویژهای دارد. این گیاه در خوراک مردم ایران، شامل انواع خورش، پلو و غذاهای محلی در دورههای صفوی و قاجاری، کاربرد گسترده دارد. همچنین، باقلا در بازیهای سنتی ایرانی مانند «باقالی به چند من» نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
معرفی باقلا
[ویرایش | ویرایش مبدأ]باقلا، از جمله گیاهان آیینی و کهن است که مصارف خوراکی و درمانی متعددی در میان ایرانیان دارد. نامهای دیگر این گیاه، نزد ایرانیان، بهصورت باقالی، باقالا، باقله و باقلی است. در زبان عربی نیز به آن، «فول» و «جرجر» میگویند.[۱]
باقلا، گیاهی یکساله، از خانواده پروانهداران، دارای گلهای بنفش یا سفید و لکههای سیاه است. برخی، باقلا را همگروه خانواده پیچیها مانند نخود، عدس و ماش دانستهاند.[۲]
باقلا، معمولاً در مناطقی که آب و هوای گرم و نیمه مرطوب دارد، میروید.[۳] پژوهشگران معتقدند که گیاه باقلا، سرشار از پروتئین و مواد مغذی بوده و نیز از کهنترین دانههای خوراکی توسط انسان و حیوان محسوب میشود. باقلا، در گروه غلات، از خاصیت ذخیرهسازی بیشتر و آسانتری برخوردار بوده و در نتیجه یکی از اصلیترین منابع غذایی بشر بهشمار میآید.[۴]
پیشینه باقلا
[ویرایش | ویرایش مبدأ]مورخان، خاستگاه این گیاه خوراکی را در ایران و آسیای صغیر میدانند و به پیشینه هزاران سالهٔ باقلا در جنوب دریای خزر، نواحی شرقی قفقاز و بینالنهرین اشاره کردهاند.[۵] گروهی دیگر با تکیه بر ریشه لاتین واژه «فابا»، گیاه باقلا را اصالتاً اروپایی دانستهاند که در زمان مهاجرت آریاییهای غربی، بهسمت آسیا آورده شد و به چین، ژاپن و هند نیز فرستاده شد.[۶] در منابع کهن چینی، از دستور کشت ۵ گیاه مقدس توسط امپراتوری چین، در ۴۶۰۰ سال قبل از میلاد، سخن به میان آمده که یکی از آنها، گیاه باقلا بوده است.
از گیاه باقلا، در متون عهد عتیق نیز یاد شده است. در برخی از احادیت روایتشده از پیامبر و امامان شیعه نیز به مصرف باقلا توصیه شده است. برای مثال، در حدیثی از امام صادق آمده که خوردن باقلا، استخوانهای ساق پا را استحکام بخشیده و خون تازه در بدن تولید میکند. از پیامبر هم نقل شده که هرکس یک دانه باقلا را با پوست آن بخورد، خداوند بههمان اندازه، بیماری را از درون او بیرون میکند.[۷]
در آثار طبی، کشاورزی و ادبی دورههای اسلامی نیز از باقلا و خواص آن، یاد شده است. در برخی از این آثار، به کاشت و برداشت باقلا در ایران، بهویژه در خوزستان اشاره شده است.[۸] برخی، در کتب خود، به طبع سرد و خشک باقلی، بهترین حالت خوردن آن (درسته خوردن)، فواید (مفید برای بیخوابی و سرفه) و مضرات (کاهش حواس که در ترکیب با نمک و آویشن جبران میشود) یاد کردهاند.[۹] ضرر تضعیف شدن قوه فکر از طریق خوردن باقلا، توسط سایر نویسندگان منابع کهن نیز یادآوری شده است.[۱۰]
باقلا در طب سنتی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]باقلا، از گیاهان مورد توجه طبیبان در دوره اسلامی بوده است. باقلای خام و پوستکنده، تر و مخلوط با آب و انواع دیگر مایعات برای درمانِ بخشی از بیماریها توصیه میشد.[۱۱] طبیعت باقلا، از دید این طبیبان، به تر یا خشک بودن آن بستگی دارد. باقلای خشک، طبعی سرد و خشک دارد، در حالیکه باقلای تر را سرد و تر میدانند.[۱۲]
بیرونی، باقلا را دانهای نفاخ، دیرهضم و دارای طبعی گرم و سرد (بهصورت میانه) دانسته است.[۱۳] در طب سنتی، باقلا را حاوی خواصی همچون رفع اسهال و استفراغ، بهبود درد سینه، رفع آماس بدن و پودر آن سیاه کنندهٔ موی سر میدانند.[۱۴] همچنین، آرد باقلا همراه با ترکیباتی دیگر را برای دفع آبله و دانههای چرکی توصیه میکنند.[۱۵] مخلوط آرد باقلا با میوه درخت بان را نیز برای درمان شوره سر مفید میدانند.[۱۶]
کاشت باقلا در جهان و ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
باقلا، از حبوبات مهم جهان، در بیش از ۵۰ کشور کشت میشود و چین، اتیوپی و مصر بزرگترین تولیدکنندگان آن هستند. سالانه حدود ۲٫۵ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی جهان به باقلا اختصاص یافته و بیش از ۳۷ میلیون تن برداشت میشود؛ ۶۰ درصد تولید مربوط به آسیا و حدود ۳۰ درصد به آفریقا تعلق دارد. ایران با تولید سالانه بیش از ۴۶ هزار تن در سطح ۳۶ هزار هکتار، مقام دوازدهم جهانی را دارد، اما با عملکرد ۱۲۷۸ کیلوگرم در هکتار، کمتر از میانگین جهانی است. باقلا گیاهی علفی و یکساله است که به صورت بهاره و پاییزه کشت میشود؛ تولید بهاره گستردهتر است. استانهای خوزستان، گلستان و مازندران مهمترین مناطق کشت در ایران هستند که گلستان با برداشت بیش از ۳۲ هزار تن، پیشتاز تولید و از نظر سطح کشت پس از مازندران قرار دارد.[۱۷]
باقلا در فرهنگ مردم ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]باقلا، بهعنوان گیاهی کهن، در ابعاد مختلف فرهنگ و باور مردم ایران، از دیرباز حضور داشته است. حضور در نظام آشپزی، ادبیات شفاهی، طبابتهای عامیانه، احادیث، روایات و تعابیر را میتوان از جملهٔ این ابعاد فرهنگی دانست.
باقلا در آیینهای ایرانی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]ایرانیان، از باقلا، در سفرههای آیینی خود، که مهمترین آن سفره نوروزی است، استفاده میکردند. باقلا، در کنار دانههای دیگر همچون گندم، جو، ذرت، نخود، عدس، برنج و کنجد، بهعنوان نمادی از اقلام برکتزا بر سفرههای نوروزی حاضر بودند.[۱۸] امروزه، غذای باقلاپلو (شویدپلو) در ایام نوروز، بهویژه شب تحویل سال، همچنان بین ایرانیان رایج است. مردم کازرون، در روز ۱۳ بهدر، به خوردن «پلو باقلا» یا «خورش سبزی» مشغول میشوند.[۱۹] در رسم آیینی «دندان فشون (فشان)» نیز که بیشتر در مناطق شمالی ایران رایج است، از باقلا بهعنوان خوراکی نو برای بچه استفاده میکنند.
باقلا در باور مردم ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در باور برخی از ایرانیان، نگاه کردن به شکوفه باقلا موجب حزن و اندوه میشود و زیاد خوردن آن را سبب کمعقلی میدانند.[۲۰] همچنین، مردم در برخی نواحی اعتقاد داشتند که اگر نوروز به چهارشنبه بیفتد، محصولاتی همچون باقلا، ماش و ارزن در آن سال فراوان خواهد شد.[۲۱] تعبیر خواب دیدن باقلا در خواب، در بیشتر مواقع به اتفاقاتی غمناک منجر خواهد شد.[۲۲]
باقلا در ادبیات فارسی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]باقلا در ادبیات ایرانیان نیز وارد شده و ضربالمثل معروف «خر بیار و باقالی بار کن» از آن نمونه است.[۲۳] مثلهای دیگری همچون «باقلا اگر اصفهان برود، نام خودش را صندلیالسلطان میگذارد»؛ «باقلا را بخور، از باغش سؤال نکن»؛ «باقلا کاشتم که قاتق نانم بشود، قاتل جانم شد» نیز وجود دارند.[۲۴]
کارکرد تفریحی باقلا
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در بازی جذاب «باقالی به چند من»، بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم شده و در هر گروه، یک اوستا (استاد) وجود دارد. استاد دسته اول، زیر گوش استاد دسته دوم، عددی را اعلام میکند و بازیکنان گروه دوم باید تلاش کنند تا عدد را حدس بزنند. بازی با سؤال و جوابهایی بین اعضای دو گروه جریان مییابد. گروه اول، با شعر «لب لب لب من، لب لب تو، باقالی به چند من؟»، گروه دوم را به بیان حدس اول آنها دعوت میکنند. در این مرحله، یکی از شاگردان گروه دوم حدس خود را بیان میکند و برای مثال میگوید: «باقالی به ۵ من». این پرسش و پاسخ تا سه مرتبه ادامه مییابد و اگر بازیکنان گروه دوم حدس درستی نداشته باشند، همگی بازنده هستند و باید به بازیکنان گروه اول، کولی بدهند.[۲۵]
باقلا در خوراک مردم ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در نظام آشپزی ایرانیان نیز، باقلا، ماده اصلی چندین نوع خورش و پلو محسوب میشود. خورش باقلی،[۲۶] خوراکهایی همچون کماج قبولی، بغرای مرصع، کوکو، آش عاشورا و باقلی پلاو از جمله خوراکهای دوران صفویان در ایران بوده است.[۲۷] باقلا گرمک، کوکوی باقلا، باقلاپلاو و دمپخت نیز از غذاهای دوره قاجاریان در ایران است.[۲۸] خوراکهای محلی باقلاقاتوق در شمال ایران، بورانی باقلا در شوشتر، آش ماست کازرونیها، خورش باقله آلوچهٔ سیرجانیها، ترشه آش گیلانیها و کوفته باقلا و خورش باقلا که در نقاطی مختلفی از ایران طبخ میشوند نیز در میان ایرانیان،[۲۹] بسیار محبوبیت دارند.
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ ابنمیمون، شرح اسماء العقار، ۱۹۴۰م، ص۸؛
امیری، فرهنگ داروها و واژههای دشوار، ۱۳۵۳ش، ص۵۰؛
قدامه، قاموس الغذاء و التداوی بالنبات، ۱۴۰۵ق، ص۴۴؛
قهرمان، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، ۱۳۸۳ش، ص۷۳. - ↑ گلگلاب، گیاهشناسی، ۱۳۲۶ش، ص۲۱۹؛
Mozaffarian, Dictionary of Iranian Plant Names, 2007, P228, 581. - ↑ بهرامی، فرهنگ روستایی، ۱۳۱۶–۱۳۱۷ش، ص۲۳۷.
- ↑ Singer, A History of Technology, 1955, V.I, P360-361.
- ↑ Boissier, Flora Orientalis, 1872, V.II, P577.
- ↑ Candolle, Alphonse de, Origin of Cultivated Plants, 1885, P318-320.
- ↑ موسوی دهسرخی اصفهانی، رمز الصحة، ۱۴۰۳ش، ص۱۴۱–۱۴۲.
- ↑ ابنحوقل، صورة الارض، ۱۳۴۵ش، ص۲۶.
- ↑ ابنبطلان، تقویم الصحة (ترجمهٔ فارسی سدهٔ ۶ ق)، ۱۳۵۰ش، ص۲۶.
- ↑ دنیسری، نوادر التبادر لتحفة البهادر، ۱۳۵۰ش، ص۱۰۸.
- ↑ الذخیرة فی علم الطب، ۱۹۳۸ق، ص10 و 15؛
اسحاق بن سلیمان اسرائیلی، الاغذیة و الادویة، ۱۴۱۲ق، ص۲۲۸–۲۳۲؛
رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ج20، ۱۳۸۴ش، ص87-91؛
اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین، ۱۳۴۴ش، ص۲۶۹ و ۲۸۱ و ۲۸۴ و ۳۳۸؛
ابنجزار، زاد المسافر، ۱۹۹۹م، ص۵۲۵–۵۲۷. - ↑ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، ۱۳۴۶ش، ص۴۰–۴۱.
- ↑ بیرونی، الصیدنه، ۱۳۸۳ش، ص۲۹۸.
- ↑ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، ۱۳۴۶ش، ص۴۰–۴2.
- ↑ رازی، الجدری و الحصبه، ۱۳۴۴ش، ص81-82.
- ↑ ابنسینا، قانون، ج5، ۱۳۶۷ش، ص75 و 143.
- ↑ «ايران؛ دوزادهمين توليدكننده باقلا در جهان»، خبرگزاری ایسنا.
- ↑ المحاسن و الاضداد،]بیتا[، ص276-280.
- ↑ حاتمی، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۴.
- ↑ قزوینی، عجائب المخلوقات، ۱۳۴۰ش، ص۲۵۰؛
ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۵. - ↑ فاضل هروی، ارشاد الزراعه، ۱۳۴۶ش، ص۷۰.
- ↑ خوابگزاری، ۱۳۸۵ش، ص۹۷.
- ↑ انجوی شیرازی، تمثیل و مثل، ج1، ۱۳۵۲ش، ص73.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص470.
- ↑ شاملو، کتاب کوچه، «حرف ب»، دفتر اول، ۱۳۷۷ش، ص۵۷۷.
- ↑ بسحاق اطعمه، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص18 و 253.
- ↑ باورچی بغدادی، «کارنامه، در باب طباخی و صنعت آن»، ۱۳۶۰ش، ص۴۵ و ۵۳؛
نورالله، «مادة الحیاة، رساله در علم طباخی»، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۲ و ۲۱۲ و ۲۴۶. - ↑ آشپزباشی، سفرهٔ اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص۱۰ و ۱۸ و ۳۰ و ۷۴.
- ↑ دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، ج1، ۱۳۸۴ش، ص547؛
مظلومزاده، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۰؛
مؤیدمحسنی، فرهنگ عامیانهٔ سیرجان، ۱۳۸۱ش، ص۳۹۷؛
حسنزاده، خوراک و فرهنگ، ۱۳۸۴ش، ص۱۱۸.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آشپزباشی، علیاکبر، سفرهٔ اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
- ابنبطلان، مختار، تقویم الصحة (ترجمهٔ فارسی سدهٔ ۶ ق)، بهتحقیق غلامحسین یوسفی، تهران، بنیاد فرهنگ، ۱۳۵۰ش.
- ابنجزار، احمد، زاد المسافر، بهتحقیق محمد سویسی و دیگران، تونس، المجمع التونسی للعلوم و الآداب و الفنون، ۱۹۹۹م.
- ابنحوقل، محمد، صورة الارض، ترجمهٔ جعفر شعار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵ش.
- ابنسینا، قانون، ترجمهٔ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، ]بینا[، ۱۳۶۷ش.
- ابنمیمون، موسی، شرح اسماء العقار، بهتحقیق م. مایرهف، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، ۱۹۴۰م.
- ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، بهتحقیق احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۶ش.
- اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، بهتحقیق جلال متینی، مشهد، دانشگاه فردوسی، ۱۳۴۴ش.
- اسحاق بن سلیمان اسرائیلی، الاغذیة و الادویة، بهتحقیق محمد صباح، بیروت، مؤسسه عزالدین، ۱۴۱۲ق.
- الذخیرة فی علم الطب، منسوب به ثابت بن قره، قاهره، ]بینا[، ۱۹۳۸ق.
- المحاسن و الاضداد، منسوب به جاحظ، بیروت، مکتبة العرفان، ]بیتا[.
- امیری، منوچهر، فرهنگ داروها و واژههای دشوار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
- باورچی بغدادی، محمدعلی، «کارنامه، در باب طباخی و صنعت آن»، آشپزی دورۀ صفوی، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، سروش، ۱۳۶۰ش.
- بسحاق اطعمه، احمد، کلیات، بهتحقیق منصور رستگار فسایی، تهران، نشر میراث مکتوب، ۱۳۸۲ش.
- بهرامی، تقی، فرهنگ روستایی، تهران، ]بینا[، ۱۳۱۶-۱۳۱۷ش.
- بیرونی، ابوریحان، الصیدنه، ترجمۀ باقر مظفرزاده، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۳ش.
- حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، تهران، کازرونیه، ۱۳۸۵ش.
- حسنزاده، علیرضا، خوراک و فرهنگ، تهران، مهرنامگ، ۱۳۸۴ش.
- خوابگزاری، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۸۵ش.
- دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، کارنامه، ۱۳۸۴ش.
- دنیسری، محمد، نوادر التبادر لتحفة البهادر، بهتحقیق محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ش.
- ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
- رازی، محمد بن زکریا، الجدری و الحصبه، بهتحقیق محمود نجمآبادی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴ش.
- رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ترجمۀ سلیمان افشاریپور، تهران، فرهنگستان علوم پزشکی ایران، ۱۳۸۴ش.
- شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، «حرف ب»، دفتر اول، ۱۳۷۷ش.
- گلگلاب، حسین، گیاهشناسی، تهران، ]بینا[، ۱۳۲۶ش.
- فاضل هروی، ارشاد الزراعه، بهتحقیق محمد مشیری، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۶ش.
- قدامه، احمد، قاموس الغذاء و التداوی بالنبات، بیروت، دارالنفائس، ۱۴۰۵ق.
- قزوینی، زکریا، عجائب المخلوقات، تهران، چاپخانه مرکزی، ۱۳۴۰ش.
- قهرمان، احمد و اخوت، احمدرضا، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۳ش.
- ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تهران، شفیعی، ۱۳۸۷ش.
- مظلومزاده، محمدمهدی، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، تهران، کازرونیه، ۱۳۸۳ش.
- موسوی دهسرخی اصفهانی، محمود، رمز الصحة، نجف، ]بینا[، ۱۴۰۳ش.
- مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸۱ش.
- نورالله، «مادة الحیاة، رساله در علم طباخی»، آشپزی از دورۀ صفوی، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۰ش.
- Boissier, E., Flora Orientalis, Geneva, 1872.
- Candolle, Alphonse de, Origin of Cultivated Plants, New York, 1885.
- Mozaffarian, V. A., Dictionary of Iranian Plant Names, Tehran, 2007.
- Singer, Ch. et al., A History of Technology, Oxford, 1955.