پرش به محتوا

پیش‌نویس:آسمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
imported>علیرضا آزادوار
بهینه سازی سئو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:آسمان.jpg|جایگزین=آسمان|بندانگشتی|تصویری از آسمان]]
[[پرونده:آسمان۱.jpg|جایگزین=آسمان کویر لوت ایران؛ عکاس میگل کلارو، اهل لیسبون پرتغال|بندانگشتی|آسمان کویر لوت ایران؛ عکاس میگل کلارو، اهل لیسبون پرتغال]]
<big>'''آسمان'''</big>؛ سپهر و گنبدی در بالای زمین که ابرها، خورشید، ماه و ستارگان در آن دیده می‌شود.<br>آسمان، جو اطراف زمین است که روزها به‌دلیل پراکندگی نور خورشید آبی دیده می‌شود. واژه‌ی آن ریشه‌ای کهن در فارسی باستان و [[اوستا]] دارد و در باور [[آیین زرتشت|زرتشتیان]]، نخستین مخلوق گیتی و مقدس محسوب می‌شده است. ایرانیان باستان، آسمان را چند طبقه‌ای و از سنگ یا فلز می‌دانستند و هر طبقه با موجودات یا ارزش‌های اخلاقی مرتبط بوده است.
{{درشت|'''آسمان'''}}؛ سپهر و گنبدی در بالای زمین که ابرها، خورشید، ماه و ستارگان در آن دیده می‌شود.{{سخ}}آسمان، جو اطراف زمین است که روزها به‌دلیل پراکندگی نور خورشید آبی دیده می‌شود. واژهٔ آن ریشه‌ای کهن در فارسی باستان و [[اوستا]] دارد و در باور [[آیین زرتشت|زرتشتیان]]، نخستین مخلوق گیتی و مقدس محسوب می‌شده است. ایرانیان باستان، آسمان را چند طبقه‌ای و از سنگ یا فلز می‌دانستند و هر طبقه با موجودات یا ارزش‌های اخلاقی مرتبط بوده است.


[[قرآن]] نیز به آفرینش آسمان‌ها در شش روز و وجود «هفت آسمان» اشاره کرده است. در فرهنگ و باور عمومی، آسمان پرده‌ای میان انسان و [[خدا]]، و نمادی از عظمت و قدرت الهی است و در ادبیات فارسی حضوری پررنگ دارد؛ هم در شعر و امثال و هم در کنایه‌ها و تعبیرات عامیانه که به جایگاه، گستره و شگفتی‌های آسمان اشاره می‌کنند.
[[قرآن]] نیز به آفرینش آسمان‌ها در شش روز و وجود «هفت آسمان» اشاره کرده است. در فرهنگ و باور عمومی، آسمان پرده‌ای میان انسان و [[خدا]]، و نمادی از عظمت و قدرت الهی است و در ادبیات فارسی حضوری پررنگ دارد؛ هم در شعر و امثال و هم در کنایه‌ها و تعبیرات عامیانه که به جایگاه، گستره و شگفتی‌های آسمان اشاره می‌کنند.


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
آسمان، به‌ جوّ اطراف زمین گفته می‌شود که از سطح زمین، قابل دیدن است. در طول روز، [[آسمان]] به رنگ آبی دیده می‌شود که دلیل آن پراکندگی نور خورشید با امواجی متفاوت است؛ از این‌رو، رنگ آبی آسمان را برگرفته از هوایی دانسته‌اند که کره‌ زمین را احاطه کرده است.<ref>[https://www.vajehyab.com/amid/%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86 عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آسمان، سایت واژه‌یاب.]</ref>
آسمان، به جوّ اطراف زمین گفته می‌شود که از سطح زمین، قابل دیدن است. در طول روز، آسمان به رنگ آبی دیده می‌شود که دلیل آن پراکندگی نور خورشید با امواجی متفاوت است؛ از این‌رو، رنگ آبی آسمان را برگرفته از هوایی دانسته‌اند که کره زمین را احاطه کرده است.<ref>[https://www.vajehyab.com/amid/آسمان عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آسمان، سایت واژه‌یاب.]</ref>
==ریشه‌یابی واژه آسمان==  
 
واژه آسمان، در کتاب دینی اوستا، به‌صورت «اَسَن» و «اَسمن»،<ref>Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, 1961, P207-208.</ref> در فارسی باستان به‌صورت «اَسمَن»،<ref>Brandenstein, Handbuch des Altpersischen, 1964, P107.</ref> در فارسی میانه به‌شکل «اَسمان»<ref>MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971, P12.</ref> و در پازند به‌صورت آسمان<ref>تفضلی، واژه‌نامۀ مینوی خرد، ۱۳۴۸ش، ص32.</ref> آمده است. بیرونی معتقد است که دلیل نام‌گذاری آسمان توسط مردمان پارس، ساختار و حرکت آسمان است که با «آس» مشابهت دارد.<ref>بیرونی، التفهیم، ]بی‌تا[، ص۵۸؛ <br>
==ریشه‌یابی واژه آسمان==
غیاث اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، ۱۳۷۵ش، ذیل واژه آسمان.</ref>  
واژه آسمان، در کتاب دینی اوستا، به‌صورت «اَسَن» و «اَسمن»،<ref>Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, 1961, P207-208.</ref> در فارسی باستان به‌صورت «اَسمَن»،<ref>Brandenstein, Handbuch des Altpersischen, 1964, P107.</ref> در فارسی میانه به‌شکل «اَسمان»<ref>MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971, P12.</ref> و در پازند به‌صورت آسمان<ref>تفضلی، واژه‌نامهٔ مینوی خرد، ۱۳۴۸ش، ص32.</ref> آمده است. بیرونی معتقد است که دلیل نام‌گذاری آسمان توسط مردمان پارس، ساختار و حرکت آسمان است که با «آس» مشابهت دارد.<ref>بیرونی، التفهیم، ]بی‌تا[، ص۵۸؛{{سخ}}
غیاث اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، ۱۳۷۵ش، ذیل واژه آسمان.</ref>
 
==آسمان در باور زرتشتیان==
==آسمان در باور زرتشتیان==
آسمان، نخستین مخلوق گیتی در اسطوره آفرینش زردشتی است<ref>بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، ص۳۳؛ <br>
[[پرونده:آسمان۲.jpg|جایگزین=آسمان کویر لوت ایران؛ عکاس میگل کلارو، اهل لیسبون پرتغال|بندانگشتی|آسمان کویر لوت ایران؛ عکاس میگل کلارو، اهل لیسبون پرتغال]]
دینکرد، به‌تحقیق مدن، ۱۹۱۱م، ص۱۲۴؛ <br>
آسمان، نخستین مخلوق گیتی در اسطوره آفرینش زردشتی است<ref>بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، ص۳۳؛{{سخ}}
روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۸.</ref>  و زرتشتیان، آسمان را دارای جایگاهی مقدس می‌دانند و روز ۲۷ هر ماه را آسمان می‌نامند. در کتاب روایات پهلوی آمده که «اورمزد»، آفریدگان خود را از روشنی بی‌پایانی آفرید و آن‌ها را در تَن خود نگهداری کرد و پس از ۳۰۰۰ سال آن‌ها را عیان کرد. زردشتیان بر این باور هستند که اورمزد، آسمان را از سر خویش آفرید.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۷۰ق، ص۶۰۳.</ref>   
دینکرد، به‌تحقیق مدن، ۱۹۱۱م، ص۱۲۴؛{{سخ}}
روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۸.</ref>  و زرتشتیان، آسمان را دارای جایگاهی مقدس می‌دانند و روز ۲۷ هر ماه را آسمان می‌نامند. در کتاب روایات پهلوی آمده که «اورمزد»، آفریدگان خود را از روشنی بی‌پایانی آفرید و آن‌ها را در تَن خود نگهداری کرد و پس از ۳۰۰۰ سال آن‌ها را عیان کرد. زردشتیان بر این باور هستند که اورمزد، آسمان را از سر خویش آفرید.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۷۰ق، ص۶۰۳.</ref>
 
برخی از زردشتیان معتقدند که «فروشی‌ها» و «فروهرها» که در واقع ارواح مقدس درگذشتگان هستند، اورمزد را در نگهداری آسمان‌ها، در جهان «مینویی» یاری می‌دهند تا فرو نیفتند. اما، در جهان «گیتی»، چیزی برای نگهداری آسمان لازم نیست،<ref>روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۸.</ref>  به‌همین دلیل است که آن را با صفت «بی‌ستون» می‌شناسند.<ref>گزیده‌های زادسپرم، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۶۴م، فصل ۳۴، بند۲۰.</ref>  همچنین، شکل آسمان را به‌صورت گرد و شبیه به [[تخم مرغ|تخم‌مرغ]] می‌انگاشتند.<ref>بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، ص۱۱؛{{سخ}}
مینوی خرد، ۱۳۵۴ش، پرسش 43؛{{سخ}}
گزیده‌های زادسپرم، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۶۴م، فصل ۳۴.</ref>
 
در ایران باستان بر این باور بودند که آسمان از سنگ بنا شده و برخی به دلیل شفافیت آسمان، آن را از جنس فلز (فولاد یا آبگینه) می‌دانستند.<ref>بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، ص۱۸ و ۱۷۳؛{{سخ}}
روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۸؛{{سخ}}
مینوی خرد، ۱۳۵۴ش، پرسش ۸، بند ۷.</ref> تعداد طبقات آسمان در قدیمی‌ترین باورها، ۴ طبقه دانسته شده که به‌ترتیب شامل طبقه ستارگان، ماه، خورشید و طبقه روشنی بی‌پایان می‌شد ([[بهشت]] نیز در همین طبقه پایانی تصور شده بود).<ref>متون پهلوی، به‌تحقیق جاماسب آسانا، ۱۹۱۳م، ص۷۲.</ref>


برخی از زردشتیان معتقدند که «فروشی‌ها» و «فروهرها» که در واقع ارواح مقدس درگذشتگان هستند، اورمزد را در نگهداری آسمان‌ها، در جهان «مینویی» یاری می‌دهند تا فرو نیفتند. اما، در جهان «گیتی»، چیزی برای نگهداری آسمان لازم نیست،<ref>روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۸.</ref> به‌همین دلیل است که آن را با صفت «بی‌ستون» می‌شناسند.<ref>گزیده‌های زادسپرم، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۶۴م، فصل ۳۴، بند۲۰.</ref> همچنین، شکل آسمان را به‌صورت گرد و شبیه به [[تخم مرغ|تخم‌مرغ]] می‌انگاشتند.<ref>بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، ص۱۱؛ <br>
گاهی نیز، طبقه‌ای پایین‌تر از طبقه ستارگان، به‌نام طبقه «ابر» در نظر گرفته می‌شد. با گذر زمان، تعداد این طبقات را به ۶ و گاهی ۷ رساندند. در این تقسیم‌بندی، طبقه ستارگان به دو طبقه ستارگان ثابت و اختلاط‌پذیر تقسیم می‌شد.<ref>بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، فصل ۲۸، س۱، فصل ۳۲، س۱۲، فصل ۳۳، س۲.</ref> زردشتیان، طبقات ستارگان، ماه و خورشید را به «اندیشه نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» نام‌گذاری کردند که همان شعار [[آیین زرتشت|دین زردشت]] بود.<ref>زردشتِ بهرامِ پژدو، ارداویراف‌نامهٔ منظوم، ۱۳۴۳ش، فصل‌های ۷–۹؛{{سخ}}
مینوی خرد، ۱۳۵۴ش، پرسش 43؛ <br>
مینوی خرد، ۱۳۵۴ش، پرسش۱، بند ۱۴۵–۱۴۶.</ref> در این طبقه‌بندی، فاصلهٔ طبقات از یکدیگر را در حدود ۳۴ هزار فرسنگ محاسبه کرده بودند.<ref>روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۹، بند ۷.</ref>
گزیده‌های زادسپرم، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۶۴م، فصل ۳۴.</ref><br>
در ایران باستان بر این باور بودند که آسمان از سنگ بنا شده و برخی به دلیل شفافیت آسمان، آن را از جنس فلز (فولاد یا آبگینه) می‌دانستند.<ref>بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، ص۱۸ و ۱۷۳؛ <br>
روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۸؛ <br>
مینوی خرد، ۱۳۵۴ش، پرسش ۸، بند ۷.</ref> تعداد طبقات آسمان در قدیمی‌ترین باورها، ۴ طبقه دانسته شده که به‌ترتیب شامل طبقه ستارگان، ماه، خورشید و طبقه روشنی بی‌پایان می‌شد ([[بهشت]] نیز در همین طبقه پایانی تصور شده بود).<ref>متون پهلوی، به‌تحقیق جاماسب آسانا، ۱۹۱۳م، ص۷۲.</ref> 


گاهی نیز، طبقه‌ای پایین‌تر از طبقه ستارگان، به‌نام طبقه «ابر» در نظر گرفته می‌شد. با گذر زمان، تعداد این طبقات را به ۶ و گاهی ۷ رساندند. در این تقسیم‌بندی، طبقه ستارگان به دو طبقه ستارگان ثابت و اختلاط‌پذیر تقسیم می‌شد.<ref>بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، فصل ۲۸، س۱، فصل ۳۲، س۱۲، فصل ۳۳، س۲.</ref>  زردشتیان، طبقات ستارگان، ماه و خورشید را به «اندیشه نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» نام‌گذاری کردند که همان شعار [[آیین زرتشت|دین زردشت]] بود.<ref>زردشتِ بهرامِ پژدو، ارداویراف‌نامۀ منظوم، ۱۳۴۳ش، فصل‌های ۷- ۹؛ <br>
مینوی خرد، ۱۳۵۴ش، پرسش۱، بند ۱۴۵-۱۴۶.</ref>  در این طبقه‌بندی، فاصله‌ی طبقات از یکدیگر را در حدود ۳۴ هزار فرسنگ محاسبه کرده بودند.<ref>روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۹، بند ۷.</ref>
==آسمان در آموزه‌های قرآن==
==آسمان در آموزه‌های قرآن==
در [[زبان عربی|عربی]] به آسمان، «سماء» می‌گویند که به‌معنی آن چیزی است که در بالا جای دارد. در قرآن، به واژه «سماء» هم به‌صورت مفرد،<ref>انعام، آیه ۶ و ۳۵؛ فرقان، آیه ۲۵ و ۶۱؛ مؤمن، آیه ۴۰ و ۶۴.</ref> هم به‌صورت جمع «سماوات»<ref>هود، آیه ۱۱ و ۷؛ لقمان، آیه ۳۱ و ۱۰؛ زمر، آیه ۳۹ و ۶۷.</ref> و هم به‌صورت «سبع سماوات» (هفت آسمان)<ref>بقره، آیه ۲ و ۲۹؛ فصلت، آیه ۴۱ و ۱۲؛ طلاق، آیه ۶۵ و ۱2.</ref> اشاره شده و بر این نکته تأکید گردیده که خداوند، آسمان‌ها و زمین را در ۶ روز، آفریده است.<ref>اعراف، آیه ۷ و ۵۴؛ یونس، آیه ۱۰ و ۳؛ هود، آیه ۱۱ و ۷؛ الذاریات، آیه 50 و ۳۸؛ حدید، آیه ۵۷ و ۴.</ref> در آیاتی از قرآن نیز به برپایی آسمان، بدون هیچ ستونی<ref>رعد، آیه ۱۳ و ۲؛ لقمان، آیه ۳۱ و ۱۰.</ref> و حضور آسمان همچون سقفی برای زمین<ref>انبیاء، آیه ۲۱ و ۳۲.</ref> اشاره شده است.
در [[زبان عربی|عربی]] به آسمان، «سماء» می‌گویند که به‌معنی آن چیزی است که در بالا جای دارد. در قرآن، به واژه «سماء» هم به‌صورت مفرد،<ref>انعام، آیه ۶ و ۳۵؛ فرقان، آیه ۲۵ و ۶۱؛ مؤمن، آیه ۴۰ و ۶۴.</ref> هم به‌صورت جمع «سماوات»<ref>هود، آیه ۱۱ و ۷؛ لقمان، آیه ۳۱ و ۱۰؛ زمر، آیه ۳۹ و ۶۷.</ref> و هم به‌صورت «سبع سماوات» (هفت آسمان)<ref>بقره، آیه ۲ و ۲۹؛ فصلت، آیه ۴۱ و ۱۲؛ طلاق، آیه ۶۵ و ۱2.</ref> اشاره شده و بر این نکته تأکید گردیده که خداوند، آسمان‌ها و زمین را در ۶ روز، آفریده است.<ref>اعراف، آیه ۷ و ۵۴؛ یونس، آیه ۱۰ و ۳؛ هود، آیه ۱۱ و ۷؛ الذاریات، آیه 50 و ۳۸؛ حدید، آیه ۵۷ و ۴.</ref> در آیاتی از قرآن نیز به برپایی آسمان، بدون هیچ ستونی<ref>رعد، آیه ۱۳ و ۲؛ لقمان، آیه ۳۱ و ۱۰.</ref> و حضور آسمان همچون سقفی برای زمین<ref>انبیاء، آیه ۲۱ و ۳۲.</ref> اشاره شده است.
==آسمان در فرهنگ مردم==
باور و شناخت عمومی ایرانیان از آسمان، ریشه در [[دین]] و بینش‌های اساطیری آنان دارد. باور به طبقات هفت‌گانه آسمان، انگاره‌ای فراگیر در میان ایرانیان است. برخی بر این باور هستند که اولین طبقه آسمان، ویژه‌ی آدمیان است؛ دومین آن مخصوص جنیان و باقی طبقات به ملائکه و پیامبران اختصاص دارد. آخرین طبقه‌ی آسمان نیز عرش خداوندی است. آسمان‌ها در باور برخی از مردم، همچون پرده‌ای بین انسان و خدا است که در طول ۶ روز آفریده شده و به مدد نام پنج‌ تن، که خداوند آن را در آسمان هفتم قرار داده، این آسمان‌ها آرام گرفته‌اند.<br>
در برخی از مناطق، مردم بر این باور هستند که طبقات آسمان بر ستونی از کوه‌ها، استوار شده و طبقه اول از برف، طبقه دوم از دریا، طبقه سوم از درخت سدر (که شاخ و برگ آن به تعداد ستارگان است) پوشیده است. طبقه چهارم، جایگاه خورشید و مخلوقاتی با دندان‌های بزرگ و تَنی ستبر است؛ طبقه پنجم از قلعه‌ای بزرگ که سلیمان نبی در آن به خواب رفته و تا رستاخیز در خواب خواهد ماند، ساخته شده و طبقه ششم شامل موجوداتی همچون زمینیان است. طبقه هفتم آسمان، بی‌انتها و جایگاه خداوند است.<ref>اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۱۹.</ref> <br>
برخی از مردم، جنس آسمان‌ها را از فلزات و گوهرهای گران‌بها می‌دانند. آن‌ها معتقدند که آسمان اول از سنگ خارا، آسمان دوم از پولاد، آسمان سوم از مس، آسمان چهارم از نقره، آسمان پنجم از طلا، آسمان ششم از زمرد و آسمان هفتم از جنس یاقوت است.<ref>ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص298.</ref> 


برخی دیگر با الهام از واقعه معراج [[حضرت محمد|پیامبر]] [[خدا]] و گشودگی آسمان‌ها در برابر دیدگان او، معتقدند که در شب‌هایی از سال، آسمان‌ها گشوده می‌شوند و تنها افراد مؤمن می‌توانند با تماشای آن، به عظمت خداوند پی ببرند.<ref>نوربخش، بندر کُنگ شهر دریانوردان و کشتی‌سازان، ۱۳۷۴ش، ص۲۱۶.</ref> 
==آسمان در فرهنگ مردم==
[[پرونده:آسمان۳.jpg|جایگزین=آسمان کویر مرنجاب کاشان|بندانگشتی|آسمان کویر مرنجاب کاشان]]
باور و شناخت عمومی ایرانیان از آسمان، ریشه در [[دین]] و بینش‌های اساطیری آنان دارد. باور به طبقات هفت‌گانه آسمان، انگاره‌ای فراگیر در میان ایرانیان است. برخی بر این باور هستند که اولین طبقه آسمان، ویژهٔ آدمیان است؛ دومین آن مخصوص جنیان و باقی طبقات به ملائکه و پیامبران اختصاص دارد. آخرین طبقهٔ آسمان نیز عرش خداوندی است. آسمان‌ها در باور برخی از مردم، همچون پرده‌ای بین انسان و خدا است که در طول ۶ روز آفریده شده و به مدد نام پنج تن، که خداوند آن را در آسمان هفتم قرار داده، این آسمان‌ها آرام گرفته‌اند.


برخی دیگر معتقدند که برای هر نفر، در آسمان ستاره‌ای است که وقتی می‌میرد، آن ستاره نیز خاموش می‌شود؛ مثل معروف «در ۷ آسمان یک ستاره ندارد» برگرفته از همین باور است. برخی از مردم، دیدن آسمان در خواب را نشانه‌ی وسعت رزق و روزی یا قدرت یافتن بر دشمنان می‌دانند.<ref>شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص۴۵۱-۴۵۲.</ref>
در برخی از مناطق، مردم بر این باور هستند که طبقات آسمان بر ستونی از کوه‌ها، استوار شده و طبقه اول از برف، طبقه دوم از دریا، طبقه سوم از درخت سدر (که شاخ و برگ آن به تعداد ستارگان است) پوشیده است. طبقه چهارم، جایگاه خورشید و مخلوقاتی با دندان‌های بزرگ و تَنی ستبر است؛ طبقه پنجم از قلعه‌ای بزرگ که سلیمان نبی در آن به خواب رفته و تا رستاخیز در خواب خواهد ماند، ساخته شده و طبقه ششم شامل موجوداتی همچون زمینیان است. طبقه هفتم آسمان، بی‌انتها و جایگاه خداوند است.<ref>اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۱۹.</ref>
==آسمان در ادبیات ایران==  
 
آسمان، از جمله واژگان کهن است که در نظم و نثر ایرانیان، حضوری پررنگ دارد. بخشی از [[امثال و حکم|أمثال و حِکَم]] ایرانیان از شعرها وارد فرهنگ و زبان عامه شده است، مانند «آسمان از کجا و ریسمان از کجا» که به‌معنی حرف ناحساب زدن در برابر سخن معقول است و آن را برگرفته از شعر معروف [[مولانا]] می‌دانند که می‌گوید:<ref>[https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar6/sh18 مولانا، مثنوی معنوی، دفتر ششم، بخش 18، بیت 6، سایت گنجور.] </ref><br>
برخی از مردم، جنس آسمان‌ها را از فلزات و گوهرهای گران‌بها می‌دانند. آن‌ها معتقدند که آسمان اول از سنگ خارا، آسمان دوم از پولاد، آسمان سوم از مس، آسمان چهارم از نقره، آسمان پنجم از طلا، آسمان ششم از زمرد و آسمان هفتم از جنس یاقوت است.<ref>ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص298.</ref>
[[پرونده:آسمان۴.jpg|جایگزین=تابلوی معراج پیامبر اثر محمود فرشچیان. کشیدن آن حدود یک سال و نیم طول کشیده است. اهدا شده به موزه آستان قدس رضوی|بندانگشتی|تابلوی معراج پیامبر اثر محمود فرشچیان. کشیدن آن حدود یک سال و نیم طول کشیده است. اهدا شده به موزه آستان قدس رضوی]]
برخی دیگر با الهام از واقعه معراج [[حضرت محمد|پیامبر]] [[خدا]] و گشودگی آسمان‌ها در برابر دیدگان او، معتقدند که در شب‌هایی از سال، آسمان‌ها گشوده می‌شوند و تنها افراد مؤمن می‌توانند با تماشای آن، به عظمت خداوند پی ببرند.<ref>نوربخش، بندر کُنگ شهر دریانوردان و کشتی‌سازان، ۱۳۷۴ش، ص۲۱۶.</ref>
 
برخی دیگر معتقدند که برای هر نفر، در آسمان ستاره‌ای است که وقتی می‌میرد، آن ستاره نیز خاموش می‌شود؛ مثل معروف «در ۷ آسمان یک ستاره ندارد» برگرفته از همین باور است. برخی از مردم، دیدن آسمان در خواب را نشانهٔ وسعت رزق و روزی یا قدرت یافتن بر دشمنان می‌دانند.<ref>شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص۴۵۱–۴۵۲.</ref>
 
==آسمان در ادبیات ایران==
آسمان، از جمله واژگان کهن است که در نظم و نثر ایرانیان، حضوری پررنگ دارد. بخشی از [[امثال و حکم|أمثال و حِکَم]] ایرانیان از شعرها وارد فرهنگ و زبان عامه شده است، مانند «آسمان از کجا و ریسمان از کجا» که به‌معنی حرف ناحساب زدن در برابر سخن معقول است و آن را برگرفته از شعر معروف [[مولانا]] می‌دانند که می‌گوید:<ref>[https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar6/sh18 مولانا، مثنوی معنوی، دفتر ششم، بخش 18، بیت 6، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}}
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{ب|اشتباهی هست لفظی در بیان|لیک خود کو آسمان تا ریسمان}}
  {{ب|اشتباهی هست لفظی در بیان|لیک خود کو آسمان تا ریسمان}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان نستعلیق}}
  {{پایان نستعلیق}}


بخشی دیگر از امثال رایج نیز یا خود، شعر هستند یا به‌صورت عبارت آمده‌اند، مانند، «آهسته که آسمان نداند»، «زر نباریده از آسمان به سرش *** یا خودش دزد بوده یا پدرش»، «به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است»، «میان ماه من تا ماه گردون *** تفاوت از زمین تا آسمان است» و «نه در آسمان تخت، نه در زمین بخت».
بخشی دیگر از امثال رایج نیز یا خود، شعر هستند یا به‌صورت عبارت آمده‌اند، مانند، «آهسته که آسمان نداند»، «زر نباریده از آسمان به سرش *** یا خودش دزد بوده یا پدرش»، «به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است»، «میان ماه من تا ماه گردون *** تفاوت از زمین تا آسمان است» و «نه در آسمان تخت، نه در زمین بخت».


از آسمان در عبارات کنایی نیز استفاده شده است، برای مثال، «آسمان سوراخ نخواهد شد» به‌معنی اتفاق نیفتادن هیچ واقعه عظیمی؛ «آسمان جل» به‌معنی لات و ندار؛<ref>امینی، فرهنگ عوام، ۱۳۷۱ش، ص۲۲؛ <br>
از آسمان در عبارات کنایی نیز استفاده شده است، برای مثال، «آسمان سوراخ نخواهد شد» به‌معنی اتفاق نیفتادن هیچ واقعه عظیمی؛ «آسمان جل» به‌معنی لات و ندار؛<ref>امینی، فرهنگ عوام، ۱۳۷۱ش، ص۲۲؛{{سخ}}
جمال‌زاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۳؛ <br>
جمال‌زاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۳؛{{سخ}}
شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص454-468.</ref> «آسمان را به زمین دوختن» به‌معنی قدرت در تیراندازی؛ «آسمان را به ابر پوشیدن» کنایه از پنهان ساختن امری روشن؛ «آسمان را به زمین آوردن» کنایه از کاری عجیب و غریب انجام دادن؛ «آسمان روانداز و زمین زیرانداز» که کنایه از فقر و نداری است.<ref>آنندراج، محمد پادشاه، ۱۳۶۳ش، ذیل واژه آسمان.</ref>
شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص454-468.</ref> «آسمان را به زمین دوختن» به‌معنی قدرت در تیراندازی؛ «آسمان را به ابر پوشیدن» کنایه از پنهان ساختن امری روشن؛ «آسمان را به زمین آوردن» کنایه از کاری عجیب و غریب انجام دادن؛ «آسمان روانداز و زمین زیرانداز» که کنایه از فقر و نداری است.<ref>آنندراج، محمد پادشاه، ۱۳۶۳ش، ذیل واژه آسمان.</ref>
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==  
 
==منابع==
{{آغاز منابع}}
{{آغاز منابع}}
*قرآن کریم.
* قرآن کریم.
*آنندراج، محمد پادشاه، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، کتاب‌فروشی خیام، ۱۳۶۳ش.
* آنندراج، محمد پادشاه، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، کتاب‌فروشی خیام، ۱۳۶۳ش.
*اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
* اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
*امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، تهران، مازیار، ۱۳۷۱ش.
* امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، تهران، مازیار، ۱۳۷۱ش.
*بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، بمبئی، ]بی‌نا[، ۱۹۰۸م.
* بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، بمبئی، ]بی‌نا[، ۱۹۰۸م.
*بیرونی، ابوریحان، التفهیم، به‌تحقیق جلال‌الدین همایی، تهران، ]بی‌نا[، ]بی‌تا[.
*بیرونی، ابوریحان، التفهیم، به‌تحقیق جلال‌الدین همایی، تهران، ]بی‌نا[،]بی‌تا[.
*تفضلی، احمد، واژه‌نامۀ مینوی خرد، تهران، چاپخانه زر، ۱۳۴۸ش.
*تفضلی، احمد، واژه‌نامۀ مینوی خرد، تهران، چاپخانه زر، ۱۳۴۸ش.
*جمال‌زاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، به‌تحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، سخن، ۱۳۴۱ش.
*جمال‌زاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، به‌تحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، سخن، ۱۳۴۱ش.
خط ۸۱: خط ۹۰:
|title= آسمان چیست - آسمان در باور ادیان مختلف - ویکی زندگی
|title= آسمان چیست - آسمان در باور ادیان مختلف - ویکی زندگی
|title_mode=Replaced Title
|title_mode=Replaced Title
|keywords= آسمان  
|keywords= آسمان
|description= معرفی کامل کلمه آسمان از لحاظ لغوی و اصطلاحی - آسمان در باور زرتشتیان و اسلام و در نگاه مردم - ویکی زندگی
|description= معرفی کامل کلمه آسمان از لحاظ لغوی و اصطلاحی - آسمان در باور زرتشتیان و اسلام و در نگاه مردم - ویکی زندگی
}}
}}
{{طبیعت-افقی}}
[[رده:طبیعت]]
[[رده:نجوم و اختر فیزیک]]

نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۵۰

آسمان کویر لوت ایران؛ عکاس میگل کلارو، اهل لیسبون پرتغال
آسمان کویر لوت ایران؛ عکاس میگل کلارو، اهل لیسبون پرتغال

آسمان؛ سپهر و گنبدی در بالای زمین که ابرها، خورشید، ماه و ستارگان در آن دیده می‌شود.
آسمان، جو اطراف زمین است که روزها به‌دلیل پراکندگی نور خورشید آبی دیده می‌شود. واژهٔ آن ریشه‌ای کهن در فارسی باستان و اوستا دارد و در باور زرتشتیان، نخستین مخلوق گیتی و مقدس محسوب می‌شده است. ایرانیان باستان، آسمان را چند طبقه‌ای و از سنگ یا فلز می‌دانستند و هر طبقه با موجودات یا ارزش‌های اخلاقی مرتبط بوده است.

قرآن نیز به آفرینش آسمان‌ها در شش روز و وجود «هفت آسمان» اشاره کرده است. در فرهنگ و باور عمومی، آسمان پرده‌ای میان انسان و خدا، و نمادی از عظمت و قدرت الهی است و در ادبیات فارسی حضوری پررنگ دارد؛ هم در شعر و امثال و هم در کنایه‌ها و تعبیرات عامیانه که به جایگاه، گستره و شگفتی‌های آسمان اشاره می‌کنند.

مفهوم‌شناسی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آسمان، به جوّ اطراف زمین گفته می‌شود که از سطح زمین، قابل دیدن است. در طول روز، آسمان به رنگ آبی دیده می‌شود که دلیل آن پراکندگی نور خورشید با امواجی متفاوت است؛ از این‌رو، رنگ آبی آسمان را برگرفته از هوایی دانسته‌اند که کره زمین را احاطه کرده است.[۱]

ریشه‌یابی واژه آسمان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

واژه آسمان، در کتاب دینی اوستا، به‌صورت «اَسَن» و «اَسمن»،[۲] در فارسی باستان به‌صورت «اَسمَن»،[۳] در فارسی میانه به‌شکل «اَسمان»[۴] و در پازند به‌صورت آسمان[۵] آمده است. بیرونی معتقد است که دلیل نام‌گذاری آسمان توسط مردمان پارس، ساختار و حرکت آسمان است که با «آس» مشابهت دارد.[۶]

آسمان در باور زرتشتیان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آسمان کویر لوت ایران؛ عکاس میگل کلارو، اهل لیسبون پرتغال
آسمان کویر لوت ایران؛ عکاس میگل کلارو، اهل لیسبون پرتغال

آسمان، نخستین مخلوق گیتی در اسطوره آفرینش زردشتی است[۷] و زرتشتیان، آسمان را دارای جایگاهی مقدس می‌دانند و روز ۲۷ هر ماه را آسمان می‌نامند. در کتاب روایات پهلوی آمده که «اورمزد»، آفریدگان خود را از روشنی بی‌پایانی آفرید و آن‌ها را در تَن خود نگهداری کرد و پس از ۳۰۰۰ سال آن‌ها را عیان کرد. زردشتیان بر این باور هستند که اورمزد، آسمان را از سر خویش آفرید.[۸]

برخی از زردشتیان معتقدند که «فروشی‌ها» و «فروهرها» که در واقع ارواح مقدس درگذشتگان هستند، اورمزد را در نگهداری آسمان‌ها، در جهان «مینویی» یاری می‌دهند تا فرو نیفتند. اما، در جهان «گیتی»، چیزی برای نگهداری آسمان لازم نیست،[۹] به‌همین دلیل است که آن را با صفت «بی‌ستون» می‌شناسند.[۱۰] همچنین، شکل آسمان را به‌صورت گرد و شبیه به تخم‌مرغ می‌انگاشتند.[۱۱]

در ایران باستان بر این باور بودند که آسمان از سنگ بنا شده و برخی به دلیل شفافیت آسمان، آن را از جنس فلز (فولاد یا آبگینه) می‌دانستند.[۱۲] تعداد طبقات آسمان در قدیمی‌ترین باورها، ۴ طبقه دانسته شده که به‌ترتیب شامل طبقه ستارگان، ماه، خورشید و طبقه روشنی بی‌پایان می‌شد (بهشت نیز در همین طبقه پایانی تصور شده بود).[۱۳]

گاهی نیز، طبقه‌ای پایین‌تر از طبقه ستارگان، به‌نام طبقه «ابر» در نظر گرفته می‌شد. با گذر زمان، تعداد این طبقات را به ۶ و گاهی ۷ رساندند. در این تقسیم‌بندی، طبقه ستارگان به دو طبقه ستارگان ثابت و اختلاط‌پذیر تقسیم می‌شد.[۱۴] زردشتیان، طبقات ستارگان، ماه و خورشید را به «اندیشه نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» نام‌گذاری کردند که همان شعار دین زردشت بود.[۱۵] در این طبقه‌بندی، فاصلهٔ طبقات از یکدیگر را در حدود ۳۴ هزار فرسنگ محاسبه کرده بودند.[۱۶]

آسمان در آموزه‌های قرآن

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در عربی به آسمان، «سماء» می‌گویند که به‌معنی آن چیزی است که در بالا جای دارد. در قرآن، به واژه «سماء» هم به‌صورت مفرد،[۱۷] هم به‌صورت جمع «سماوات»[۱۸] و هم به‌صورت «سبع سماوات» (هفت آسمان)[۱۹] اشاره شده و بر این نکته تأکید گردیده که خداوند، آسمان‌ها و زمین را در ۶ روز، آفریده است.[۲۰] در آیاتی از قرآن نیز به برپایی آسمان، بدون هیچ ستونی[۲۱] و حضور آسمان همچون سقفی برای زمین[۲۲] اشاره شده است.

آسمان در فرهنگ مردم

[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آسمان کویر مرنجاب کاشان
آسمان کویر مرنجاب کاشان

باور و شناخت عمومی ایرانیان از آسمان، ریشه در دین و بینش‌های اساطیری آنان دارد. باور به طبقات هفت‌گانه آسمان، انگاره‌ای فراگیر در میان ایرانیان است. برخی بر این باور هستند که اولین طبقه آسمان، ویژهٔ آدمیان است؛ دومین آن مخصوص جنیان و باقی طبقات به ملائکه و پیامبران اختصاص دارد. آخرین طبقهٔ آسمان نیز عرش خداوندی است. آسمان‌ها در باور برخی از مردم، همچون پرده‌ای بین انسان و خدا است که در طول ۶ روز آفریده شده و به مدد نام پنج تن، که خداوند آن را در آسمان هفتم قرار داده، این آسمان‌ها آرام گرفته‌اند.

در برخی از مناطق، مردم بر این باور هستند که طبقات آسمان بر ستونی از کوه‌ها، استوار شده و طبقه اول از برف، طبقه دوم از دریا، طبقه سوم از درخت سدر (که شاخ و برگ آن به تعداد ستارگان است) پوشیده است. طبقه چهارم، جایگاه خورشید و مخلوقاتی با دندان‌های بزرگ و تَنی ستبر است؛ طبقه پنجم از قلعه‌ای بزرگ که سلیمان نبی در آن به خواب رفته و تا رستاخیز در خواب خواهد ماند، ساخته شده و طبقه ششم شامل موجوداتی همچون زمینیان است. طبقه هفتم آسمان، بی‌انتها و جایگاه خداوند است.[۲۳]

برخی از مردم، جنس آسمان‌ها را از فلزات و گوهرهای گران‌بها می‌دانند. آن‌ها معتقدند که آسمان اول از سنگ خارا، آسمان دوم از پولاد، آسمان سوم از مس، آسمان چهارم از نقره، آسمان پنجم از طلا، آسمان ششم از زمرد و آسمان هفتم از جنس یاقوت است.[۲۴]

تابلوی معراج پیامبر اثر محمود فرشچیان. کشیدن آن حدود یک سال و نیم طول کشیده است. اهدا شده به موزه آستان قدس رضوی
تابلوی معراج پیامبر اثر محمود فرشچیان. کشیدن آن حدود یک سال و نیم طول کشیده است. اهدا شده به موزه آستان قدس رضوی

برخی دیگر با الهام از واقعه معراج پیامبر خدا و گشودگی آسمان‌ها در برابر دیدگان او، معتقدند که در شب‌هایی از سال، آسمان‌ها گشوده می‌شوند و تنها افراد مؤمن می‌توانند با تماشای آن، به عظمت خداوند پی ببرند.[۲۵]

برخی دیگر معتقدند که برای هر نفر، در آسمان ستاره‌ای است که وقتی می‌میرد، آن ستاره نیز خاموش می‌شود؛ مثل معروف «در ۷ آسمان یک ستاره ندارد» برگرفته از همین باور است. برخی از مردم، دیدن آسمان در خواب را نشانهٔ وسعت رزق و روزی یا قدرت یافتن بر دشمنان می‌دانند.[۲۶]

آسمان در ادبیات ایران

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آسمان، از جمله واژگان کهن است که در نظم و نثر ایرانیان، حضوری پررنگ دارد. بخشی از أمثال و حِکَم ایرانیان از شعرها وارد فرهنگ و زبان عامه شده است، مانند «آسمان از کجا و ریسمان از کجا» که به‌معنی حرف ناحساب زدن در برابر سخن معقول است و آن را برگرفته از شعر معروف مولانا می‌دانند که می‌گوید:[۲۷]
الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

بخشی دیگر از امثال رایج نیز یا خود، شعر هستند یا به‌صورت عبارت آمده‌اند، مانند، «آهسته که آسمان نداند»، «زر نباریده از آسمان به سرش *** یا خودش دزد بوده یا پدرش»، «به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است»، «میان ماه من تا ماه گردون *** تفاوت از زمین تا آسمان است» و «نه در آسمان تخت، نه در زمین بخت».

از آسمان در عبارات کنایی نیز استفاده شده است، برای مثال، «آسمان سوراخ نخواهد شد» به‌معنی اتفاق نیفتادن هیچ واقعه عظیمی؛ «آسمان جل» به‌معنی لات و ندار؛[۲۸] «آسمان را به زمین دوختن» به‌معنی قدرت در تیراندازی؛ «آسمان را به ابر پوشیدن» کنایه از پنهان ساختن امری روشن؛ «آسمان را به زمین آوردن» کنایه از کاری عجیب و غریب انجام دادن؛ «آسمان روانداز و زمین زیرانداز» که کنایه از فقر و نداری است.[۲۹]

  1. عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آسمان، سایت واژه‌یاب.
  2. Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, 1961, P207-208.
  3. Brandenstein, Handbuch des Altpersischen, 1964, P107.
  4. MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971, P12.
  5. تفضلی، واژه‌نامهٔ مینوی خرد، ۱۳۴۸ش، ص32.
  6. بیرونی، التفهیم، ]بی‌تا[، ص۵۸؛
    غیاث اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، ۱۳۷۵ش، ذیل واژه آسمان.
  7. بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، ص۳۳؛
    دینکرد، به‌تحقیق مدن، ۱۹۱۱م، ص۱۲۴؛
    روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۸.
  8. شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۷۰ق، ص۶۰۳.
  9. روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۸.
  10. گزیده‌های زادسپرم، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۶۴م، فصل ۳۴، بند۲۰.
  11. بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، ص۱۱؛
    مینوی خرد، ۱۳۵۴ش، پرسش 43؛
    گزیده‌های زادسپرم، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۶۴م، فصل ۳۴.
  12. بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، ص۱۸ و ۱۷۳؛
    روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۸؛
    مینوی خرد، ۱۳۵۴ش، پرسش ۸، بند ۷.
  13. متون پهلوی، به‌تحقیق جاماسب آسانا، ۱۹۱۳م، ص۷۲.
  14. بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، ۱۹۰۸م، فصل ۲۸، س۱، فصل ۳۲، س۱۲، فصل ۳۳، س۲.
  15. زردشتِ بهرامِ پژدو، ارداویراف‌نامهٔ منظوم، ۱۳۴۳ش، فصل‌های ۷–۹؛
    مینوی خرد، ۱۳۵۴ش، پرسش۱، بند ۱۴۵–۱۴۶.
  16. روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، ۱۹۱۳م، ص۱۲۹، بند ۷.
  17. انعام، آیه ۶ و ۳۵؛ فرقان، آیه ۲۵ و ۶۱؛ مؤمن، آیه ۴۰ و ۶۴.
  18. هود، آیه ۱۱ و ۷؛ لقمان، آیه ۳۱ و ۱۰؛ زمر، آیه ۳۹ و ۶۷.
  19. بقره، آیه ۲ و ۲۹؛ فصلت، آیه ۴۱ و ۱۲؛ طلاق، آیه ۶۵ و ۱2.
  20. اعراف، آیه ۷ و ۵۴؛ یونس، آیه ۱۰ و ۳؛ هود، آیه ۱۱ و ۷؛ الذاریات، آیه 50 و ۳۸؛ حدید، آیه ۵۷ و ۴.
  21. رعد، آیه ۱۳ و ۲؛ لقمان، آیه ۳۱ و ۱۰.
  22. انبیاء، آیه ۲۱ و ۳۲.
  23. اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۱۹.
  24. ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص298.
  25. نوربخش، بندر کُنگ شهر دریانوردان و کشتی‌سازان، ۱۳۷۴ش، ص۲۱۶.
  26. شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص۴۵۱–۴۵۲.
  27. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر ششم، بخش 18، بیت 6، سایت گنجور.
  28. امینی، فرهنگ عوام، ۱۳۷۱ش، ص۲۲؛
    جمال‌زاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۳؛
    شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۶۱ش، ص454-468.
  29. آنندراج، محمد پادشاه، ۱۳۶۳ش، ذیل واژه آسمان.
  • قرآن کریم.
  • آنندراج، محمد پادشاه، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، کتاب‌فروشی خیام، ۱۳۶۳ش.
  • اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
  • امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، تهران، مازیار، ۱۳۷۱ش.
  • بندهشن، به‌تحقیق انکلساریا، بمبئی، ]بی‌نا[، ۱۹۰۸م.
  • بیرونی، ابوریحان، التفهیم، به‌تحقیق جلال‌الدین همایی، تهران، ]بی‌نا[،]بی‌تا[.
  • تفضلی، احمد، واژه‌نامۀ مینوی خرد، تهران، چاپخانه زر، ۱۳۴۸ش.
  • جمال‌زاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، به‌تحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، سخن، ۱۳۴۱ش.
  • دینکرد، به‌تحقیق مدن، بمبئی، ]بی‌نا[، ۱۹۱۱م.
  • روایات پهلوی، به‌تحقیق دابار، بمبئی، ]بی‌نا[، ۱۹۱۳م.
  • زردشتِ بهرامِ پژدو، ارداویراف‌نامۀ منظوم، به‌تحقیق رحیم عفیفی، مشهد، ]بی‌نا[، ۱۳۴۳ش.
  • شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، ۱۳۶۱ش.
  • شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به‌تحقیق محمد بدران، قاهره، الشریف الرضی، ۱۳۷۰ق.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۱ بهمن ۱۴۰۰ش.
  • غیاث اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، به‌تحقیق منصور ثروت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش.
  • گزیده‌های زادسپرم، به‌تحقیق انکلساریا، بمبئی، ]بی‌نا[، ۱۹۶۴م.
  • ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشن‌ضمیر، تبریز، شفیعی، ۱۳۵۵ش.
  • متون پهلوی، به‌تحقیق جاماسب آسانا، بمبئی، ]بی‌نا[، ۱۹۱۳م.
  • مولانا، مثنوی معنوی، دفتر ششم، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱ بهمن ۱۴۰۰ش.
  • مینوی خرد، ترجمۀ احمد تفضلی، تهران، توس، ۱۳۵۴ش.
  • نوربخش، حسین، بندر کُنگ شهر دریانوردان و کشتی‌سازان، تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۷۴ش.
  • Bartholomae, Christian, Altiranisches Wörterbuch, Berlin, De Gruyter Mouton,1961.
  • Brandenstein, Wilhelm and Manfred Mayrhofer, Handbuch des Altpersischen, Wiesbaden, Harrassowitz, First Edition, 1964.
  • MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971.