پرش به محتوا

پیش‌نویس:تفاخر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
حذف رده‌ها
imported>شاهرودی
خط ۱: خط ۱:
'''<big>تفاخر</big>'''، بیان کمالات خود جهت تحقیر دیگران
'''{{درشت|تفاخر}}'''، بیان کمالات خود جهت تحقیر دیگران
تفاخر در لغت به‌معنای نازیدن به خود یا دیگری یا چیزی است.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%B1 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه تفاخر.]</ref> تفاخر در اصطلاح به‌معنای مباهات کردن و بر زبان آوردن چیزی است که آن را کمال می‌پندارد.<ref>نراقی، معراج‌السعاده، 1375ش، ص304.</ref> همچنین تفاخر، نمایاندن امری است که ممکن است حق باشد یا ناحق.<ref>[https://kayhan.ir/fa/news/109168/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%B1-%D8%BA%D9%84%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%AE%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref> فخور نیز به کسی گفته می‌شود که پیوسته، خوبی‌های خود را برمی‌شمارد و از این راه، خودنمایی می‌کند.<ref>[https://fa.wikifeqh.ir/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%B1 «تفاخر»، در ویکی فقه.]</ref><br>
تفاخر در لغت به‌معنای نازیدن به خود یا دیگری یا چیزی است.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/تفاخر دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه تفاخر.]</ref> تفاخر در اصطلاح به‌معنای مباهات کردن و بر زبان آوردن چیزی است که آن را کمال می‌پندارد.<ref>نراقی، معراج‌السعاده، 1375ش، ص304.</ref> همچنین تفاخر، نمایاندن امری است که ممکن است حق باشد یا ناحق.<ref>[https://kayhan.ir/fa/news/109168/تفاخر-غلبه-تخیلات-واهی سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref> فخور نیز به کسی گفته می‌شود که پیوسته، خوبی‌های خود را برمی‌شمارد و از این راه، خودنمایی می‌کند.<ref>[https://fa.wikifeqh.ir/تفاخر «تفاخر»، در ویکی فقه.]</ref>
 
علمای اخلاق، فخرفروشی را از اقسام تکبر دانسته‌اند.<ref>شبّر، اخلاق، 1374ش، ص289.</ref> 
==تفاخر در قرآن و روایات==
در [[قرآن]] یک‌بار واژه تفاخر به‌معنای فخرفروشی در بین خود آمده<ref>سوره حدید، آیه20.</ref>  و چهار بار واژه فخور به‌معنای متکبر،  فخرفروش و خودستا آمده است.<ref>سوره‌ نساء، آیه 36؛ سوره هود، آیه 10؛ سوره لقمان، آیه 18؛ سوره حدید، آیه 23.</ref>  فرد مباهات‌کننده نیز «مختال» و خیال‌باف معرفی شده تا بفهمد که برخلاف حق و واقع برای خودش ارزش قائل است.<ref>[https://kayhan.ir/fa/news/109168/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%B1-%D8%BA%D9%84%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%AE%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref>  قرآن فخرفروشی را ناشی از جهل می‌داند.<ref>سوره تکاثر، آیه 3-7 ؛ [https://lib.eshia.ir/10341/1/304 نراقی، معراج‌السعاده، 1375ش، ص304.]</ref> در روایات نیز تفاخر به‌عنوان آفت [[دین]] معرفی شده است.<ref>شبّر، اخلاق، 1374ش، ص341.</ref>  [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] از متکبرِ فخرفروش در عجب‌اند که چگونه کسی که دیروزش نطفه گندیده بوده و فردایش مرداری متعفن است، گرفتار فخرفروشی و مباهات می‌شود!<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/2/329 کلینی، الکافی، 1367ش، ج2، ص329.]</ref>


==اقسام تفاخر==
علمای اخلاق، فخرفروشی را از اقسام تکبر دانسته‌اند.<ref>شبّر، اخلاق، 1374ش، ص289.</ref>
تفاخر به مال و ثروت<ref>سوره‌ کهف، آیه 34؛ سوره قصص، آیه 76 و 79؛ سوره سبأ، آیه 35؛ مراغی، تفسیر المراغی، ج20، ص98.</ref> ، قوم و قبیله<ref>مکارم، برگزیده تفسیر نمونه، 1382ش، ج1، ص183.</ref> ، جمعیت<ref>[https://lib.eshia.ir/12016/20/350 علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1371ش، ج20، ص350.]</ref> ، نیاکان<ref>سوره بقره، آیه 200؛ سوره مؤمنون، آیه 101؛ مکارم، برگزیده تفسیر نمونه، 1382ش، ج1، ص183.</ref> ، فرزندان<ref>[https://lib.eshia.ir/12016/20/350 علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1371ش، ج20، ص350.]</ref> و حتی مردگان<ref>سوره تکاثر، آیه 1-2؛ [https://kayhan.ir/fa/news/109168/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%B1-%D8%BA%D9%84%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%AE%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref> از اقسام تفاخر به‌حساب می‌آیند.
 
==بستر تکوین تفاخر==
== تفاخر در قرآن و روایات ==
احساس حقارت نسبت به کمبودها<ref>[https://kayhan.ir/fa/news/109168/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%B1-%D8%BA%D9%84%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%AE%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref> ، خودپسندی<ref>[https://lib.eshia.ir/10061/8/249/%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%BE%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%89%E2%80%8C هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص249.]</ref> ، موقعیت اجتماعی<ref>بلاغی، حجة التفاسیر، 1386ش، ج4، ص153</ref> ، ناسپاسی نسبت به نعمات الهی، قدرت زیاد، ثروت زیاد، دنیاگرایی، شرک و ریا<ref>[https://lib.eshia.ir/10061/8/247 هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص247-249.]</ref> از عوامل شکل‌گیری تفاخر در وجود آدمی هستند.
در [[قرآن]] یک‌بار واژه تفاخر به‌معنای فخرفروشی در بین خود آمده<ref>سوره حدید، آیه20.</ref> و چهار بار واژه فخور به‌معنای متکبر، فخرفروش و خودستا آمده است.<ref>سوره نساء، آیه 36؛ سوره هود، آیه 10؛ سوره لقمان، آیه 18؛ سوره حدید، آیه 23.</ref> فرد مباهات‌کننده نیز «مختال» و خیال‌باف معرفی شده تا بفهمد که برخلاف حق و واقع برای خودش ارزش قائل است.<ref>[https://kayhan.ir/fa/news/109168/تفاخر-غلبه-تخیلات-واهی سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref> قرآن فخرفروشی را ناشی از جهل می‌داند.<ref>سوره تکاثر، آیه 3-7 ؛ [https://lib.eshia.ir/10341/1/304 نراقی، معراج‌السعاده، 1375ش، ص304.]</ref> در روایات نیز تفاخر به‌عنوان آفت [[دین]] معرفی شده است.<ref>شبّر، اخلاق، 1374ش، ص341.</ref> [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] از متکبرِ فخرفروش در عجب‌اند که چگونه کسی که دیروزش نطفه گندیده بوده و فردایش مرداری متعفن است، گرفتار فخرفروشی و مباهات می‌شود!<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/2/329 کلینی، الکافی، 1367ش، ج2، ص329.]</ref>
==تفاخر پسندیده==
 
در نقطه مقابل تفاخر نکوهیده، تفاخر پسندیده نیز داریم. مباهات خداوند در نزد فرشتگان نسبت به بیتوته [[امام علی]] در [[لیلة المبیت]] به‌جای [[پیامبر اکرم|پیامبر]] خدا<ref>[https://lib.eshia.ir/27725/1/469 طوسی، الأمالی، 1414ق، ص469.]</ref> ، کسانی که از میهمان پذیرایی می‌کنند<ref>دیلمی، ارشادالقلوب، 1371ش، ج1، ص137.</ref> ، افتخار پیامبر به امتش در روز قیامت<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/5/334/%D8%A3%D9%8F%D8%A8%D9%8E%D8%A7%D9%87%D9%90%D9%8A کلینی، الکافی، 1367ش، ج5، ص334.]</ref> ، و فخر فقیران در روز رستاخیز بر سایرین<ref>دیلمی، ارشادالقلوب، 1371ش، ج1، ص194.</ref> ، از نمونه‌های تفاخر پسندیده است.
== اقسام تفاخر ==
==آثار تفاخر نکوهیده==
تفاخر به مال و ثروت،<ref>سوره کهف، آیه 34؛ سوره قصص، آیه 76 و 79؛ سوره سبأ، آیه 35؛ مراغی، تفسیر المراغی، ج20، ص98.</ref> قوم و قبیله،<ref>مکارم، برگزیده تفسیر نمونه، 1382ش، ج1، ص183.</ref> جمعیت،<ref>[https://lib.eshia.ir/12016/20/350 علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1371ش، ج20، ص350.]</ref> نیاکان،<ref>سوره بقره، آیه 200؛ سوره مؤمنون، آیه 101؛ مکارم، برگزیده تفسیر نمونه، 1382ش، ج1، ص183.</ref> فرزندان<ref>[https://lib.eshia.ir/12016/20/350 علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1371ش، ج20، ص350.]</ref> و حتی مردگان<ref>سوره تکاثر، آیه 1-2؛ [https://kayhan.ir/fa/news/109168/تفاخر-غلبه-تخیلات-واهی سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref> از اقسام تفاخر به‌حساب می‌آیند.
تفاخر نکوهیده، نوعی ناهنجاری رفتاری محسوب می‌شود که افراد خیال‌باف مرتکب آن می‌شوند. از آیات [[قرآن]] و نیز روایات چنین برمی‌آید که محرومیت از دوستی خدا<ref>سوره نساء، آیه 36.</ref> ، کفر، کوردلی، خودشیفتگی و خودپسندی، [[تکبر]] و [[غرور]]، بخل، کتمان و کفران نعمات الهی، رویگردانی از آخرت<ref>[https://kayhan.ir/fa/news/109168/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%B1-%D8%BA%D9%84%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%AE%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref> ، إحباط اعمال و چه بسا نابودی اموال و شخص فخرفروش<ref>بلاغی، حجة التفاسیر، 1386ش، ج4، ص154.</ref> رهاورد تفاخر نکوهیده در برابر دیگران است.
 
==درمان تفاخر==
== بستر تکوین تفاخر ==
ایمان به آخرت، توجه به فرجام پیشینیان، توجه به حسابرسی اعمال در قیامت و کیفر بدسگالان و فخرفروشان<ref>[https://kayhan.ir/fa/news/109168/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%B1-%D8%BA%D9%84%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%AE%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref>،  نیکی به والدین و خویشان و یتیمان و همسایگان<ref>[https://lib.eshia.ir/10061/8/252 هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص252.]</ref> و فروتنی و تواضع<ref>شبّر، اخلاق، 1374ش، ص167.</ref> راه درمان رذیله تفاخر است. [[قرآن]] کسانی را که دارای اعمال صالح و در زمره شکیبایان هستند، از فخرفروشی به‌دور دانسته است.<ref>[https://lib.eshia.ir/10061/8/252 هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص252.]</ref>  
احساس حقارت نسبت به کمبودها،<ref>[https://kayhan.ir/fa/news/109168/تفاخر-غلبه-تخیلات-واهی سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref> خودپسندی،<ref>[https://lib.eshia.ir/10061/8/249/خودپسندى‌ هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص249.]</ref> موقعیت اجتماعی،<ref>بلاغی، حجة التفاسیر، 1386ش، ج4، ص153</ref> ناسپاسی نسبت به نعمات الهی، قدرت زیاد، ثروت زیاد، دنیاگرایی، شرک و ریا<ref>[https://lib.eshia.ir/10061/8/247 هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص247-249.]</ref> از عوامل شکل‌گیری تفاخر در وجود آدمی هستند.
==پانویس==
 
== تفاخر پسندیده ==
در نقطه مقابل تفاخر نکوهیده، تفاخر پسندیده نیز داریم. مباهات خداوند در نزد فرشتگان نسبت به بیتوته [[امام علی]] در [[لیلة المبیت]] به‌جای [[پیامبر اکرم|پیامبر]] خدا،<ref>[https://lib.eshia.ir/27725/1/469 طوسی، الأمالی، 1414ق، ص469.]</ref> کسانی که از میهمان پذیرایی می‌کنند،<ref>دیلمی، ارشادالقلوب، 1371ش، ج1، ص137.</ref> افتخار پیامبر به امتش در روز قیامت،<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/5/334/أُبَاهِي کلینی، الکافی، 1367ش، ج5، ص334.]</ref> و فخر فقیران در روز رستاخیز بر سایرین،<ref>دیلمی، ارشادالقلوب، 1371ش، ج1، ص194.</ref> از نمونه‌های تفاخر پسندیده است.
 
== آثار تفاخر نکوهیده ==
تفاخر نکوهیده، نوعی ناهنجاری رفتاری محسوب می‌شود که افراد خیال‌باف مرتکب آن می‌شوند. از آیات [[قرآن]] و نیز روایات چنین برمی‌آید که محرومیت از دوستی خدا،<ref>سوره نساء، آیه 36.</ref> کفر، کوردلی، خودشیفتگی و خودپسندی، [[تکبر]] و [[غرور]]، بخل، کتمان و کفران نعمات الهی، رویگردانی از آخرت،<ref>[https://kayhan.ir/fa/news/109168/تفاخر-غلبه-تخیلات-واهی سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref> إحباط اعمال و چه بسا نابودی اموال و شخص فخرفروش<ref>بلاغی، حجة التفاسیر، 1386ش، ج4، ص154.</ref> رهاورد تفاخر نکوهیده در برابر دیگران است.
 
== درمان تفاخر ==
ایمان به آخرت، توجه به فرجام پیشینیان، توجه به حسابرسی اعمال در قیامت و کیفر بدسگالان و فخرفروشان،<ref>[https://kayhan.ir/fa/news/109168/تفاخر-غلبه-تخیلات-واهی سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.]</ref> نیکی به والدین و خویشان و یتیمان و همسایگان<ref>[https://lib.eshia.ir/10061/8/252 هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص252.]</ref> و فروتنی و تواضع<ref>شبّر، اخلاق، 1374ش، ص167.</ref> راه درمان رذیله تفاخر است. [[قرآن]] کسانی را که دارای اعمال صالح و در زمره شکیبایان هستند، از فخرفروشی به‌دور دانسته است.<ref>[https://lib.eshia.ir/10061/8/252 هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص252.]</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
 
== منابع ==
* قرآن
* قرآن
* بلاغی، سیدعبدالحجة، حجة التفاسیر و بلاغ الاکسیر، قم، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* بلاغی، سیدعبدالحجة، حجة التفاسیر و بلاغ الاکسیر، قم، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* «تفاخر»، در سایت ویکی فقه، تاریخ بازیابی: 22 مهر 1400ش.
* «تفاخر»، در سایت ویکی فقه، تاریخ بازیابی: ۲۲ مهر ۱۴۰۰ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، در سایت اینترنتی واژه‌یاب، تاریخ بازیابی: 22 مهر 1400ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، در سایت اینترنتی واژه‌یاب، تاریخ بازیابی: ۲۲ مهر ۱۴۰۰ش.
* دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی، ۱۳۷۱ش.
* دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی، ۱۳۷۱ش.
* سلیمی، محمدرضا، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، تارنمای روزنامه کیهان، تاریخ درج:۳۰ تیر ۱۳۹۶ش.
* سلیمی، محمدرضا، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، تارنمای روزنامه کیهان، تاریخ درج:۳۰ تیر ۱۳۹۶ش.
خط ۳۱: خط ۳۸:
* مراغی، احمد مصطفی، تفسیرالمراغی، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
* مراغی، احمد مصطفی، تفسیرالمراغی، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
* مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب‌الاسلامیه، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۲ش.
* مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب‌الاسلامیه، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۲ش.
* نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، 1375ش.
* نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۷۵ش.
* هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر و دیگران، فرهنگ قرآن، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر و دیگران، فرهنگ قرآن، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
{{اخلاق-افقی}}
[[رده:اصطلاحات دینی]]
[[رده:رذائل اخلاقی]]

نسخهٔ ۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۰۰

تفاخر، بیان کمالات خود جهت تحقیر دیگران تفاخر در لغت به‌معنای نازیدن به خود یا دیگری یا چیزی است.[۱] تفاخر در اصطلاح به‌معنای مباهات کردن و بر زبان آوردن چیزی است که آن را کمال می‌پندارد.[۲] همچنین تفاخر، نمایاندن امری است که ممکن است حق باشد یا ناحق.[۳] فخور نیز به کسی گفته می‌شود که پیوسته، خوبی‌های خود را برمی‌شمارد و از این راه، خودنمایی می‌کند.[۴]

علمای اخلاق، فخرفروشی را از اقسام تکبر دانسته‌اند.[۵]

تفاخر در قرآن و روایات

در قرآن یک‌بار واژه تفاخر به‌معنای فخرفروشی در بین خود آمده[۶] و چهار بار واژه فخور به‌معنای متکبر، فخرفروش و خودستا آمده است.[۷] فرد مباهات‌کننده نیز «مختال» و خیال‌باف معرفی شده تا بفهمد که برخلاف حق و واقع برای خودش ارزش قائل است.[۸] قرآن فخرفروشی را ناشی از جهل می‌داند.[۹] در روایات نیز تفاخر به‌عنوان آفت دین معرفی شده است.[۱۰] امام سجاد و امام باقر از متکبرِ فخرفروش در عجب‌اند که چگونه کسی که دیروزش نطفه گندیده بوده و فردایش مرداری متعفن است، گرفتار فخرفروشی و مباهات می‌شود![۱۱]

اقسام تفاخر

تفاخر به مال و ثروت،[۱۲] قوم و قبیله،[۱۳] جمعیت،[۱۴] نیاکان،[۱۵] فرزندان[۱۶] و حتی مردگان[۱۷] از اقسام تفاخر به‌حساب می‌آیند.

بستر تکوین تفاخر

احساس حقارت نسبت به کمبودها،[۱۸] خودپسندی،[۱۹] موقعیت اجتماعی،[۲۰] ناسپاسی نسبت به نعمات الهی، قدرت زیاد، ثروت زیاد، دنیاگرایی، شرک و ریا[۲۱] از عوامل شکل‌گیری تفاخر در وجود آدمی هستند.

تفاخر پسندیده

در نقطه مقابل تفاخر نکوهیده، تفاخر پسندیده نیز داریم. مباهات خداوند در نزد فرشتگان نسبت به بیتوته امام علی در لیلة المبیت به‌جای پیامبر خدا،[۲۲] کسانی که از میهمان پذیرایی می‌کنند،[۲۳] افتخار پیامبر به امتش در روز قیامت،[۲۴] و فخر فقیران در روز رستاخیز بر سایرین،[۲۵] از نمونه‌های تفاخر پسندیده است.

آثار تفاخر نکوهیده

تفاخر نکوهیده، نوعی ناهنجاری رفتاری محسوب می‌شود که افراد خیال‌باف مرتکب آن می‌شوند. از آیات قرآن و نیز روایات چنین برمی‌آید که محرومیت از دوستی خدا،[۲۶] کفر، کوردلی، خودشیفتگی و خودپسندی، تکبر و غرور، بخل، کتمان و کفران نعمات الهی، رویگردانی از آخرت،[۲۷] إحباط اعمال و چه بسا نابودی اموال و شخص فخرفروش[۲۸] رهاورد تفاخر نکوهیده در برابر دیگران است.

درمان تفاخر

ایمان به آخرت، توجه به فرجام پیشینیان، توجه به حسابرسی اعمال در قیامت و کیفر بدسگالان و فخرفروشان،[۲۹] نیکی به والدین و خویشان و یتیمان و همسایگان[۳۰] و فروتنی و تواضع[۳۱] راه درمان رذیله تفاخر است. قرآن کسانی را که دارای اعمال صالح و در زمره شکیبایان هستند، از فخرفروشی به‌دور دانسته است.[۳۲]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه تفاخر.
  2. نراقی، معراج‌السعاده، 1375ش، ص304.
  3. سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.
  4. «تفاخر»، در ویکی فقه.
  5. شبّر، اخلاق، 1374ش، ص289.
  6. سوره حدید، آیه20.
  7. سوره نساء، آیه 36؛ سوره هود، آیه 10؛ سوره لقمان، آیه 18؛ سوره حدید، آیه 23.
  8. سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.
  9. سوره تکاثر، آیه 3-7 ؛ نراقی، معراج‌السعاده، 1375ش، ص304.
  10. شبّر، اخلاق، 1374ش، ص341.
  11. کلینی، الکافی، 1367ش، ج2، ص329.
  12. سوره کهف، آیه 34؛ سوره قصص، آیه 76 و 79؛ سوره سبأ، آیه 35؛ مراغی، تفسیر المراغی، ج20، ص98.
  13. مکارم، برگزیده تفسیر نمونه، 1382ش، ج1، ص183.
  14. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1371ش، ج20، ص350.
  15. سوره بقره، آیه 200؛ سوره مؤمنون، آیه 101؛ مکارم، برگزیده تفسیر نمونه، 1382ش، ج1، ص183.
  16. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1371ش، ج20، ص350.
  17. سوره تکاثر، آیه 1-2؛ سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.
  18. سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.
  19. هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص249.
  20. بلاغی، حجة التفاسیر، 1386ش، ج4، ص153
  21. هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص247-249.
  22. طوسی، الأمالی، 1414ق، ص469.
  23. دیلمی، ارشادالقلوب، 1371ش، ج1، ص137.
  24. کلینی، الکافی، 1367ش، ج5، ص334.
  25. دیلمی، ارشادالقلوب، 1371ش، ج1، ص194.
  26. سوره نساء، آیه 36.
  27. سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.
  28. بلاغی، حجة التفاسیر، 1386ش، ج4، ص154.
  29. سلیمی، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، وبگاه روزنامه کیهان.
  30. هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص252.
  31. شبّر، اخلاق، 1374ش، ص167.
  32. هاشمی رفسنجانی، فرهنگ قرآن، 1385ش، ج8، ص252.

منابع

  • قرآن
  • بلاغی، سیدعبدالحجة، حجة التفاسیر و بلاغ الاکسیر، قم، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • «تفاخر»، در سایت ویکی فقه، تاریخ بازیابی: ۲۲ مهر ۱۴۰۰ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، در سایت اینترنتی واژه‌یاب، تاریخ بازیابی: ۲۲ مهر ۱۴۰۰ش.
  • دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی، ۱۳۷۱ش.
  • سلیمی، محمدرضا، «تفاخر؛ غلبه تخیلات واهی»، تارنمای روزنامه کیهان، تاریخ درج:۳۰ تیر ۱۳۹۶ش.
  • شبر، سید عبدالله، اخلاق، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیه، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم، دارالثقافه للطباعه، ۱۴۱۴ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۶۷ش.
  • مراغی، احمد مصطفی، تفسیرالمراغی، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  • مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب‌الاسلامیه، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۲ش.
  • نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۷۵ش.
  • هاشمی رفسنجانی، علی‌اکبر و دیگران، فرهنگ قرآن، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.