پرش به محتوا

پیش‌نویس:سهراب سپهری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
imported>محمدمهدی محمدی
اصلاح نویسه، اصلاح ارقام
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| تصویر                =سهراب.jpg
| تصویر                =سهراب.jpg
| عرض تصویر            =300px
| عرض تصویر            =300px
| توضیح تصویر          =
| توضیح تصویر          =سهراب سپهری
| زاده                =۱۵ مهر ۱۳۰۷ش، قم
| زاده                =۱۵ مهر ۱۳۰۷ش، قم
| مکتب                =
| مکتب                =
خط ۳۳: خط ۳۳:
}}
}}


'''{{درشت|سهراب سپهری}}'''، نویسنده، نقاش و شاعر نوپرداز معاصر{{سخ}}
'''{{درشت|سهراب سپهری}}'''، نویسنده، نقاش و شاعر نوپرداز معاصر
سهراب در ظهر ۱۵ مهر ۱۳۰۷ش در شهر [[قم]] متولد شد. وی سومین فرزند اسدالله خان و فروغ سپهری است که هر دو اهل [[شعر]] و [[هنر]] بودند. مادر سهراب، نوادهٔ لسان‌الملک سپهر مؤلف «ناسخ التواریخ» بود.<ref>سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص17.</ref> سهراب، در همان کودکی، [[نقاشی]]، طراحی و [[خوشنویسی]] را از پدر آموخت.<ref>سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص14.</ref> [[آموزش ابتدایی]] را در دبستان خیام [[کاشان]] گذراند و همزمان در همین دوران به [[نقاشی]] و [[شعر]] روی آورد.<ref>مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص11.</ref> شاعران و نویسندگان مورد علاقه‌اش گوته، لامارتین، زولا، [[حافظ]]، [[سعدی شیرازی|سعدی]] و نظام وفا بودند. علاقه‌اش به مطالعه و نویسندگی در سنین نوجوانی آغاز شد.<ref>عابدی، تپش سایه دوست، 1377ش، ص96.</ref> در همین دوران، به سبب علاقه به [[موسیقی]]، نواختن [[سنتور]] و [[نی]] را در خانه به‌صورت خودآموز آغاز کرد. در ۱۵ سالگی به [[تهران]] آمد و در دانشسرای مقدماتی به تحصیل ادامه داد.<ref>سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص 55، 56 و 62.</ref> در این دوره، علاقهٔ او به [[نقاشی]] و نشست و برخاست با اعضای انجمن ادبی صبای [[کاشان]] همچنان ادامه یافت.<ref>نیازمند ارجاع</ref>
 
سهراب سپهری در ظهر ۱۵ مهر ۱۳۰۷ش در شهر [[قم]] متولد شد. وی سومین فرزند اسدالله خان و فروغ سپهری است که هر دو اهل شعر و هنر بودند. مادر سهراب، نوادهٔ لسان‌الملک سپهر مؤلف «ناسخ التواریخ» بود.<ref>سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص17.</ref> سهراب، در همان [[کودک|کودکی]]، [[نقاشی]]، طراحی و خوشنویسی را از [[پدر]] آموخت.<ref>سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص14.</ref> آموزش ابتدایی را در دبستان خیام [[کاشان]] گذراند و همزمان در همین دوران به [[نقاشی]] و [[شعر فارسی|شعر]] روی آورد.<ref>مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص11.</ref> شاعران و نویسندگان مورد علاقه‌اش گوته، لامارتین، زولا، [[حافظ]]، [[سعدی شیرازی|سعدی]] و نظام وفا بودند. علاقه‌اش به مطالعه و نویسندگی در سنین نوجوانی آغاز شد.<ref>عابدی، تپش سایه دوست، 1377ش، ص96.</ref> در همین دوران، به سبب علاقه به [[موسیقی]]، نواختن [[سنتور]] و [[نی]] را در خانه به‌صورت خودآموز آغاز کرد. در ۱۵ سالگی به [[تهران]] آمد و در دانشسرای مقدماتی به تحصیل ادامه داد.<ref>سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص 55، 56 و 62.</ref> در این دوره، علاقهٔ او به نقاشی و نشست و برخاست با اعضای انجمن ادبی صبای [[کاشان]] همچنان ادامه یافت.<ref>نیازمند ارجاع</ref>


==جوانی سهراب==
==جوانی سهراب==
سهراب پس از پایان دورهٔ دوسالهٔ دانشسرا، در ۱۸ سالگی به استخدام ادارهٔ فرهنگ (آموزش و پرورش) [[کاشان]] درآمد و در همین سال در امتحانات ششم ادبی شرکت کرد.<ref>مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص11.</ref> هنوز ۲۰ ساله نشده بود که با [[مشفق کاشانی]] که در آن زمان شاعری جوان بود، در ادارهٔ فرهنگ آشنا شد و این آشنایی تأثیری مثبت در زندگی او گذاشت. در حقیقت، مشفق الفبای شاعری را به سهراب آموخت و به اصلاح شعرهای او پرداخت. سبک و روش سهراب زیر تأثیر آشنایی وی با [[منوچهر شیبانی]]، نقاش و شاعر معاصر در [[قمصر]] [[کاشان]] دگرگون شد.<ref>سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص18ـ19.</ref> او پس از گرفتن مدرک دیپلم، از ادارهٔ فرهنگ استعفا کرد و برای تحصیل در رشتهٔ [[نقاشی]] در دانشکدهٔ هنرهای زیبا، به تهران رفت. وی همزمان با تحصیل، در شرکت نفت نیز به خدمت پرداخت. او به تدریج با سروده‌های [[نیما]] و [[توللی]] آشنا شد و در قالب‌هایی چون چارپاره طبع‌آزمایی کرد. عشق به شاعری او را به جلسه‌های ادبی مورخ‌الدولهٔ سپهر کشاند و سبب آشنایی او با افرادی مانند محسن هشترودی، [[محمدابراهیم باستانی پاریزی]] و کریم پورشیرازی در این انجمن شد.<ref>عابدی، تپش سایه دوست،1377ش، ص101ـ102.</ref>
[[پرونده:سهراب سپهری۱.jpg|alt=جوانی سهراب سپهری|بندانگشتی|سهراب سپهری کاشان ۱۳۲۵]]
سهراب پس از پایان دورهٔ دوسالهٔ دانشسرا، در ۱۸ سالگی به استخدام ادارهٔ فرهنگ (آموزش و پرورش) [[کاشان]] درآمد و در همین سال در امتحانات ششم ادبی شرکت کرد.<ref>مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص11.</ref> هنوز ۲۰ ساله نشده بود که با مشفق کاشانی که در آن زمان شاعری [[جوانی|جوان]] بود، در ادارهٔ فرهنگ آشنا شد و این آشنایی تأثیری مثبت در زندگی او گذاشت. در حقیقت، مشفق الفبای شاعری را به سهراب آموخت و به اصلاح شعرهای او پرداخت. سبک و روش سهراب زیر تأثیر آشنایی وی با منوچهر شیبانی، نقاش و شاعر معاصر در قمصر [[کاشان]] دگرگون شد.<ref>سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص18ـ19.</ref> او پس از گرفتن مدرک دیپلم، از ادارهٔ فرهنگ استعفا کرد و برای تحصیل در رشتهٔ نقاشی در دانشکدهٔ هنرهای زیبا، به تهران رفت. وی همزمان با تحصیل، در شرکت نفت نیز به خدمت پرداخت. او به تدریج با سروده‌های نیما و توللی آشنا شد و در قالب‌هایی چون چارپاره طبع‌آزمایی کرد. عشق به شاعری او را به جلسه‌های ادبی مورخ‌الدولهٔ سپهر کشاند و سبب آشنایی او با افرادی مانند محسن هشترودی، محمدابراهیم باستانی پاریزی و کریم پورشیرازی در این انجمن شد.<ref>عابدی، تپش سایه دوست،1377ش، ص101ـ102.</ref>


==شعر و [[نقاشی]] سهراب==
==شعر و نقاشی سهراب==
سهراب در ۱۳۳۰ش نخستین دفتر شعرش را منتشر کرد. دو سال بعد، از [[دانشکده هنرهای زیبا]] با رتبهٔ اول فارغ‌التحصیل شد. در همان سال، نشان درجه اول علمی نیز گرفت و در چندین [[نمایشگاه نقاشی]] در [[تهران]] شرکت کرد. افزون بر آن، در هنرستان‌های هنرهای زیبا تدریس کرد.<ref>آشوری، پیامی در راه، 1366ش، ص10.</ref> در ۱۳۳۶ش به پاریس رفت و در آنجا در مدرسهٔ هنرهای زیبای آن شهر در رشتهٔ لیتوگرافی (چاپ سنگی) نام‌نویسی کرد.<ref>مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص12.</ref> یک سال بعد، به رُم رفت و ضمن اقامت دوماهه در آن شهر از نمایشگاه دوسالانهٔ ونیز (Venice Biennale) دیدن کرد. وی سپس به [[ایران]] بازگشت و تابلوهایش را در نخستین دوسالانهٔ تهران نمایش داد و جایزهٔ نخست هنرهای زیبا را گرفت. از ۱۳۳۹ تا ۱۳۵۴ش به چندین کشور اروپایی، ژاپن، هندوستان، آمریکا، مصر و یونان سفر کرد و در چندین [[نمایشگاه نقاشی]] و [[جشنوارۀ بین‌المللی]] حضور یافت.<ref>سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص124ـ 125.</ref>
[[پرونده:سهراب سپهری۲.jpg|جایگزین=دستخط سهراب سپهری|بندانگشتی|دستخط سهراب سپهری]]
سهراب در ۱۳۳۰ش نخستین دفتر شعرش را منتشر کرد. دو سال بعد، از دانشکده هنرهای زیبا با رتبهٔ اول فارغ‌التحصیل شد. در همان سال، نشان درجه اول علمی نیز گرفت و در چندین نمایشگاه نقاشی در [[تهران]] شرکت کرد. افزون بر آن، در هنرستان‌های هنرهای زیبا تدریس کرد.<ref>آشوری، پیامی در راه، 1366ش، ص10.</ref> در ۱۳۳۶ش به پاریس رفت و در آنجا در مدرسهٔ هنرهای زیبای آن شهر در رشتهٔ لیتوگرافی (چاپ سنگی) نام‌نویسی کرد.<ref>مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص12.</ref> یک سال بعد، به رُم رفت و ضمن اقامت دوماهه در آن شهر از نمایشگاه دوسالانهٔ ونیز (Venice Biennale) دیدن کرد. وی سپس به [[ایران]] بازگشت و تابلوهایش را در نخستین دوسالانهٔ تهران نمایش داد و جایزهٔ نخست هنرهای زیبا را گرفت. از ۱۳۳۹ تا ۱۳۵۴ش به چندین کشور اروپایی، ژاپن، هندوستان، آمریکا، مصر و یونان سفر کرد و در چندین نمایشگاه نقاشی و جشنوارۀ بین‌المللی حضور یافت.<ref>سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص124ـ 125.</ref>


==درگذشت سهراب==
==آثار سهراب==
او در ۱۳۵۸ش برای درمان بیماری [[سرطان خون]] به لندن رفت؛ اما پس از ناکامی در درمان، به [[ایران]] بازگشت و سرانجام در [[تهران]] درگذشت و در صحن امامزاده سلطان‌علی در قریه [[مشهد اردهال|مشهدِ اردهالِ]] [[کاشان]] به خاک سپرده شد.<ref>آشوری، پیامی در راه، 1366ش، ص14.</ref>
سهراب سپهری دارای تخیلی بسیار پیشرفته و مدرن بود. این‌گونه از تخیل، پیش از آن، در شعر بیدل دیده شده و پس از بیدل تا ظهور سهراب، در [[شعر فارسی]] سابقه نداشته است.<ref>کاظمی، شعر پارسی، 1379ش، ص102.</ref> از آنجا که سهراب هم شاعر بود و هم نقاش، شعرش طراحی لحظه‌های شاعرانه و نقاشی او لبریز از شعر بود.<ref>شایگان، لحظه‌ای در واحه، 1361ش، ص39.</ref> هنوز از مرگ او مدت زیادی نگذشته است، اما ذهن جامعه اشعار او را مانند اشعار [[حافظ]] و [[سعدی]] پذیرفته، به خاطر سپرده و زنده نگاه داشته است.<ref>شمیسا، نگاهی به سپهری، 1372ش، ص6.</ref>


==آثار سهراب==
از مشهورترین آثار او در زمینهٔ شعر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
سهراب سپهری دارای تخیلی بسیار پیشرفته و مدرن بود. این‌گونه از تخیل، پیش از آن، در [[شعر]] بیدل دیده شده و پس از بیدل تا ظهور سهراب، در شعر فارسی سابقه نداشته است.<ref>کاظمی، شعر پارسی، 1379ش، ص102.</ref> از آنجا که سهراب هم شاعر بود و هم نقاش، شعرش طراحی لحظه‌های شاعرانه و نقاشی او لبریز از شعر بود.<ref>شایگان، لحظه‌ای در واحه، 1361ش، ص39.</ref> هنوز از مرگ او مدت زیادی نگذشته است، اما ذهن جامعه اشعار او را مانند اشعار [[حافظ]] و [[سعدی]] پذیرفته، به خاطر سپرده و زنده نگاه داشته است.<ref>شمیسا، نگاهی به سپهری، 1372ش، ص6.</ref>{{سخ}}
از مشهورترین آثار او در زمینهٔ [[شعر]] می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
#مرگ رنگ
#مرگ رنگ
#زندگی خواب‌ها
#زندگی خواب‌ها
خط ۵۶: خط ۵۷:
#حجم سبز
#حجم سبز
#ما هیچ، ما نگاه.
#ما هیچ، ما نگاه.
گفتنی است این هشت دفتر شعر، به صورت یکجا به نام هشت کتاب منتشر شده‌اند.<ref>«هشت کتاب»، وبگاه گیسوم.</ref> دفتری از شعرهای برگزیدهٔ او به نام «عاشق همیشه تنهاست»، به همت کریم امامی همراه ترجمهٔ انگلیسی آن در ۱۳۸۲ش در [[تهران]] چاپ شد. اشعار او به زبان‌های گوناگون مانند انگلیسی، فرانسه، آلمانی، عربی و در سال‌های اخیر به زبان‌های اسپانیولی، ترکی و سوئدی برگردانیده شده است.<ref>سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص83.</ref>
گفتنی است این هشت دفتر شعر، به صورت یکجا به نام هشت کتاب منتشر شده‌اند.<ref>«هشت کتاب»، وبگاه گیسوم.</ref> دفتری از شعرهای برگزیدهٔ او به نام «عاشق همیشه تنهاست»، به همت کریم امامی همراه ترجمهٔ انگلیسی آن در ۱۳۸۲ش در [[تهران]] چاپ شد. اشعار او به زبان‌های گوناگون مانند انگلیسی، فرانسه، آلمانی، [[زبان عربی|عربی]] و در سال‌های اخیر به زبان‌های اسپانیولی، ترکی و سوئدی برگردانیده شده است.<ref>سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص83.</ref>
 
==درگذشت سهراب==
[[پرونده:سهراب سپهری.jpg|جایگزین=سنگ قبر سهراب سپهری|بندانگشتی|سنگ قبر سهراب سپهری]]
او در ۱۳۵۸ش برای درمان بیماری سرطان خون به لندن رفت؛ اما پس از ناکامی در درمان، به [[ایران]] بازگشت و سرانجام در [[تهران]] درگذشت و در صحن امامزاده سلطان‌علی در قریه مشهدِ اردهالِ [[کاشان]] به خاک سپرده شد.<ref>آشوری، پیامی در راه، 1366ش، ص14.</ref>


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ کنونی تا ۲۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۳۰

محل تحصیلدانشکدهٔ هنرهای زیبا، تهران
آثارهشت کتاب (مرگ زندگی، زندگی خواب‌ها، آوار آفتاب، شرق اندوه، صدای پای آب، مسافر، حجم سبز، ما هیچ، ما نگاه)


سهراب سپهری، نویسنده، نقاش و شاعر نوپرداز معاصر

سهراب سپهری در ظهر ۱۵ مهر ۱۳۰۷ش در شهر قم متولد شد. وی سومین فرزند اسدالله خان و فروغ سپهری است که هر دو اهل شعر و هنر بودند. مادر سهراب، نوادهٔ لسان‌الملک سپهر مؤلف «ناسخ التواریخ» بود.[۱] سهراب، در همان کودکی، نقاشی، طراحی و خوشنویسی را از پدر آموخت.[۲] آموزش ابتدایی را در دبستان خیام کاشان گذراند و همزمان در همین دوران به نقاشی و شعر روی آورد.[۳] شاعران و نویسندگان مورد علاقه‌اش گوته، لامارتین، زولا، حافظ، سعدی و نظام وفا بودند. علاقه‌اش به مطالعه و نویسندگی در سنین نوجوانی آغاز شد.[۴] در همین دوران، به سبب علاقه به موسیقی، نواختن سنتور و نی را در خانه به‌صورت خودآموز آغاز کرد. در ۱۵ سالگی به تهران آمد و در دانشسرای مقدماتی به تحصیل ادامه داد.[۵] در این دوره، علاقهٔ او به نقاشی و نشست و برخاست با اعضای انجمن ادبی صبای کاشان همچنان ادامه یافت.[۶]

جوانی سهراب

[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جوانی سهراب سپهری
سهراب سپهری کاشان ۱۳۲۵

سهراب پس از پایان دورهٔ دوسالهٔ دانشسرا، در ۱۸ سالگی به استخدام ادارهٔ فرهنگ (آموزش و پرورش) کاشان درآمد و در همین سال در امتحانات ششم ادبی شرکت کرد.[۷] هنوز ۲۰ ساله نشده بود که با مشفق کاشانی که در آن زمان شاعری جوان بود، در ادارهٔ فرهنگ آشنا شد و این آشنایی تأثیری مثبت در زندگی او گذاشت. در حقیقت، مشفق الفبای شاعری را به سهراب آموخت و به اصلاح شعرهای او پرداخت. سبک و روش سهراب زیر تأثیر آشنایی وی با منوچهر شیبانی، نقاش و شاعر معاصر در قمصر کاشان دگرگون شد.[۸] او پس از گرفتن مدرک دیپلم، از ادارهٔ فرهنگ استعفا کرد و برای تحصیل در رشتهٔ نقاشی در دانشکدهٔ هنرهای زیبا، به تهران رفت. وی همزمان با تحصیل، در شرکت نفت نیز به خدمت پرداخت. او به تدریج با سروده‌های نیما و توللی آشنا شد و در قالب‌هایی چون چارپاره طبع‌آزمایی کرد. عشق به شاعری او را به جلسه‌های ادبی مورخ‌الدولهٔ سپهر کشاند و سبب آشنایی او با افرادی مانند محسن هشترودی، محمدابراهیم باستانی پاریزی و کریم پورشیرازی در این انجمن شد.[۹]

شعر و نقاشی سهراب

[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دستخط سهراب سپهری
دستخط سهراب سپهری

سهراب در ۱۳۳۰ش نخستین دفتر شعرش را منتشر کرد. دو سال بعد، از دانشکده هنرهای زیبا با رتبهٔ اول فارغ‌التحصیل شد. در همان سال، نشان درجه اول علمی نیز گرفت و در چندین نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت کرد. افزون بر آن، در هنرستان‌های هنرهای زیبا تدریس کرد.[۱۰] در ۱۳۳۶ش به پاریس رفت و در آنجا در مدرسهٔ هنرهای زیبای آن شهر در رشتهٔ لیتوگرافی (چاپ سنگی) نام‌نویسی کرد.[۱۱] یک سال بعد، به رُم رفت و ضمن اقامت دوماهه در آن شهر از نمایشگاه دوسالانهٔ ونیز (Venice Biennale) دیدن کرد. وی سپس به ایران بازگشت و تابلوهایش را در نخستین دوسالانهٔ تهران نمایش داد و جایزهٔ نخست هنرهای زیبا را گرفت. از ۱۳۳۹ تا ۱۳۵۴ش به چندین کشور اروپایی، ژاپن، هندوستان، آمریکا، مصر و یونان سفر کرد و در چندین نمایشگاه نقاشی و جشنوارۀ بین‌المللی حضور یافت.[۱۲]

آثار سهراب

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سهراب سپهری دارای تخیلی بسیار پیشرفته و مدرن بود. این‌گونه از تخیل، پیش از آن، در شعر بیدل دیده شده و پس از بیدل تا ظهور سهراب، در شعر فارسی سابقه نداشته است.[۱۳] از آنجا که سهراب هم شاعر بود و هم نقاش، شعرش طراحی لحظه‌های شاعرانه و نقاشی او لبریز از شعر بود.[۱۴] هنوز از مرگ او مدت زیادی نگذشته است، اما ذهن جامعه اشعار او را مانند اشعار حافظ و سعدی پذیرفته، به خاطر سپرده و زنده نگاه داشته است.[۱۵]

از مشهورترین آثار او در زمینهٔ شعر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. مرگ رنگ
  2. زندگی خواب‌ها
  3. آوار آفتاب
  4. شرق اندوه
  5. صدای پای آب
  6. مسافر
  7. حجم سبز
  8. ما هیچ، ما نگاه.

گفتنی است این هشت دفتر شعر، به صورت یکجا به نام هشت کتاب منتشر شده‌اند.[۱۶] دفتری از شعرهای برگزیدهٔ او به نام «عاشق همیشه تنهاست»، به همت کریم امامی همراه ترجمهٔ انگلیسی آن در ۱۳۸۲ش در تهران چاپ شد. اشعار او به زبان‌های گوناگون مانند انگلیسی، فرانسه، آلمانی، عربی و در سال‌های اخیر به زبان‌های اسپانیولی، ترکی و سوئدی برگردانیده شده است.[۱۷]

درگذشت سهراب

[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سنگ قبر سهراب سپهری
سنگ قبر سهراب سپهری

او در ۱۳۵۸ش برای درمان بیماری سرطان خون به لندن رفت؛ اما پس از ناکامی در درمان، به ایران بازگشت و سرانجام در تهران درگذشت و در صحن امامزاده سلطان‌علی در قریه مشهدِ اردهالِ کاشان به خاک سپرده شد.[۱۸]

  1. سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص17.
  2. سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص14.
  3. مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص11.
  4. عابدی، تپش سایه دوست، 1377ش، ص96.
  5. سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص 55، 56 و 62.
  6. نیازمند ارجاع
  7. مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص11.
  8. سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص18ـ19.
  9. عابدی، تپش سایه دوست،1377ش، ص101ـ102.
  10. آشوری، پیامی در راه، 1366ش، ص10.
  11. مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص12.
  12. سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص124ـ 125.
  13. کاظمی، شعر پارسی، 1379ش، ص102.
  14. شایگان، لحظه‌ای در واحه، 1361ش، ص39.
  15. شمیسا، نگاهی به سپهری، 1372ش، ص6.
  16. «هشت کتاب»، وبگاه گیسوم.
  17. سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص83.
  18. آشوری، پیامی در راه، 1366ش، ص14.
  • آشوری، داریوش و دیگران، پیامی در راه، تهران، طهوری، ۱۳۶۶ش.
  • سپهری، پریدخت، مرغ مهاجر، تهران، طهوری، چ۴، ۱۳۷۷ش.
  • سپهری، پریدخت، هنوز در سفرم، تهران، فرزان، چ۱، ۱۳۸۰ش.
  • شایگان، داریوش، لحظه‌ای در واحه: سهراب سپهری، شاعر، نقاش، به تحقیق لیلی گلستان، تهران، امیرکبیر، چ۳، ۱۳۶۱ش.
  • شمیسا، سیرو، نگاهی به سپهری، تهران، مروارید، چ۴، ۱۳۷۲ش.
  • کاظمی، محمدکاظم، شعر پارسی، مشهد، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب، چ۱، ۱۳۷۹ش.
  • عابدی، کامیار، تپش سایه دوست، تهران، کامیار عابدی، ۱۳۷۷ش.
  • مرادی کوچی، شهناز، معرفی و شناخت سهراب سپهری، تهران، نشر قطره، چ۱، ۱۳۸۰ش.
  • «هشت کتاب»، وبگاه گیسوم، تاریخ بازدید: ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ ش.